برنامه ریزی شهری
غلامعلی خمر؛ سحر آذریان؛ سمیه راهدارپودینه
چکیده
توسعهی پایداردرمقیاس محله به معنای ارتقای کیفیت زندگی درآن وشامل همهی ویژگیها واجزای زیست محیطی، کالبدی، فرهنگی، اجتماعی واقتصادی بدون ایجاد مانعی برای نسل آینده است. در همین راستا کاربری اراضی شهری به عنوان هسته اصلی نظام برنامه ریزی نقش مهمی در فراهم کردن خدمات رفاهی، دسترسی و تأمین نیازها و خواستهای متنوع شهروندان در سطح ...
بیشتر
توسعهی پایداردرمقیاس محله به معنای ارتقای کیفیت زندگی درآن وشامل همهی ویژگیها واجزای زیست محیطی، کالبدی، فرهنگی، اجتماعی واقتصادی بدون ایجاد مانعی برای نسل آینده است. در همین راستا کاربری اراضی شهری به عنوان هسته اصلی نظام برنامه ریزی نقش مهمی در فراهم کردن خدمات رفاهی، دسترسی و تأمین نیازها و خواستهای متنوع شهروندان در سطح محلات دارد در صورتی که کاربری اراضی به صورت متوزان و مطلوب در سطح محلات شهری توزیع نشوند موجب پیدایش شکاف و عدم همگنی پایداری در محله های شهری و به طبع آن افزایش نارضایتی طیف گسترده ای از ساکنان شهری از محیط سکونت و کاهش کیفیت زندگی آنها شده است. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی اثر کاربری اراضی شهری در پایداری محله های شهری زابل است. برای همین منظور پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی – تحلیلی است. جمع آوری داده ها به صورت اسنادی و تحلیل با تحلیل فضایی انجام گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که در بین محلات از نظر دسترسی به کاربریای خدماتی نابرابریهای وجود دارد و تمرکز و تراکم کاربریهای خدماتی در نواحی 2 و 3 است این امر باعث شده نابرابریهای فضایی و رفاهی بین محلات زیاده شده و همین امر کیفیت زندگی در برخی محلات کاهش داده است.
برنامه ریزی شهری
حمیدرضا رخشانی نسب؛ سمیه راهدارپودینه؛ مجتبی سلیمانی دامنه
چکیده
مسکن ابتداییترین و حیاتیترین نیاز هر موجود زندهای در طبیعت، به معنا و مفهوم سرپناه است. مسکن در محلههای کمبرخوردار به دلیل خودرو بودن، نداشتن مجوز ساخت، استفاده از مصالح ناپایدار و ریزدانگی از کمیت و کیفیت مناسبی برخوردار نمیباشد. همین امر زیستپذیری مسکن را با چالشهای اساسی روبرو میسازد. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی ...
بیشتر
مسکن ابتداییترین و حیاتیترین نیاز هر موجود زندهای در طبیعت، به معنا و مفهوم سرپناه است. مسکن در محلههای کمبرخوردار به دلیل خودرو بودن، نداشتن مجوز ساخت، استفاده از مصالح ناپایدار و ریزدانگی از کمیت و کیفیت مناسبی برخوردار نمیباشد. همین امر زیستپذیری مسکن را با چالشهای اساسی روبرو میسازد. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی زیستپذیری در قلمرو مسکن محلههای کمبرخوردار شهر زابل است. این پژوهش از نظر هدف «کاربردی» و به لحاظ ماهیت «توصیفی – تحلیلی» است. برای تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش از میانگین شاخص، ANOVA و همبستگی چند متغییره در نرمافزار spss، جهت نمایش محلههای شهر زابل از لحاظ ابعاد زیستپذیری مسکن(اقتصادی، اجتماعی، کالبدی فضایی و زیستمحیطی) از دورنیابی به روش IDW و همچنین تکنیک چند معیاره EDAS استفاده شده است. نتایج میانگین شاخصهای پژوهش نشان میدهد مسکن محلههای کم برخوردار شهر زابل از نظر ابعاد زیستپذیری براساس رتبهبندی اکونومیست، در شرایط غیرقابل قبول قرار گرفته است. به طوری که بعد کالبدی با امتیاز 47.91 نامناسب ترین و بعد اجتماعی با امتیاز 56.55 مناسبترین می باشد. همچنین تحلیل رگرسیون در محلههای مورد بررسی نشان میدهد که بین ویژگیهای مسکن در ابعاد مختلف با زیستپذیری مسکن همبستگی بالایی وجود دارد به طوری که ضریب این همبستگی 673/0 است؛ در بین ابعاد نیز ضریب همبستگی ویژگیهای کالبدی مسکن با زیستپذیری با 561/0 بیشترین ضریب و بعد اجتماعی با 189/0 کمترین ضریب همبستگی را دارد. نتایج حاصل از وضعیت ابعاد مختلف زیستپذیری مسکن در پهنه محلههای کم-برخوردار شهر زابل براساس روش درونیابیIDW نشان میدهد که ناحیه 1 اکثر محلههای مورد بررسی را در خود جای داده است و از نظر سرانه کاربری های مسکونی، فضای سبز و شبکه معابر نسبت به نواحی دیگر شهر زابل با کمبودهای شدید روبرو است. در بعد فیزیکی و کالبدی محله معصوم آباد و در بعد اقتصادی محله قاسم آباد پایینترین امتیاز را دارا هستند.