سیدحسن مطیعی لنگرودی؛ مجتبی قدیری معصوم؛ حافظ اسکندری چوبقلو؛ علی طورانی؛ حمیده خسروی مهر
دوره 19، شماره 51 ، فروردین 1394، ، صفحه 311-339
چکیده
مخاطرات طبیعی بهعنوان بخشی از واقعیتهای گریزناپذیر محسوب میشوند که عمدتاً کنترل وقوع آنها خارج از عهده بشر است، مدیریت بلایای طبیعی بهویژه سیلاب، مجموعه اقداماتی است که قبل از وقوع، در حین وقوع و بعد از وقوع بلایا برای کاهش هر چه بیشتر آثار و عوارض آنها انجام میگیرد. در این میان پدیده سیل یکی از حوادث پیشبینی ...
بیشتر
مخاطرات طبیعی بهعنوان بخشی از واقعیتهای گریزناپذیر محسوب میشوند که عمدتاً کنترل وقوع آنها خارج از عهده بشر است، مدیریت بلایای طبیعی بهویژه سیلاب، مجموعه اقداماتی است که قبل از وقوع، در حین وقوع و بعد از وقوع بلایا برای کاهش هر چه بیشتر آثار و عوارض آنها انجام میگیرد. در این میان پدیده سیل یکی از حوادث پیشبینی نشده و ویرانگر در مناطق روستایی کشور محسوب میشود. در روستاهای منطقه مورد مطالعه (حوضه رودخانه زنگمار) نیز که معیشت و فعالیت ساکنان آن دائماً تحت تأثیر سیل میباشد، خسارات بسیاری را از نظر جانی و مالی برای روستاییان ایجاد مینماید. هدف این تحقیق، شناسایی زمینههای کاهش آثار مخاطرات طبیعی بهویژه سیل در نواحی روستایی بهصورت مشارکتی و ارائه پیشنهادهایی برای کاهش آثار سیل در نواحی روستایی از طریق مشارکت مردم محلی مـیباشد. در این پـژوهش برای کسب دادههای موردنیاز، از دو شیوه کتابخانهای و میدانی (پرسشنامه و مشاهده) استفاده شده است. برای پوشش دادن کل حوضه رودخانه زنگمار از میان روستاها که در سه طبقه با آسیبپذیری بالا، متوسط و کم که مجموعا 63 روستا بودند، 21 روستا بهصورت تصادفی انتخاب شدند و در مرحله بعد با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 292 نفر از سرپرست خانوار بهعنوان نمونه مشخص گردید. از بین گروه مسئولان نیز 50 نفر از 5 سازمان مرتبط با امور سیل روستاها بهعنوان نمونه انتخاب و پرسشنامهها توسط آنها تکمیل گردید. دادههای جمع آوری شده با استفاده از نرمافزار spss مورد آنالیز شده است. نتایج حاصل از آزمون پیرسون بیانگر آن است که بین نوع نگرش مشارکتی روستاییان با کاهش مخاطرات سیل رابطه معناداری وجود دارد. برای شناسایی ابعاد و متغیرهای موثر در مدیریت سیل از دیدگاه نمونهها از آزمون T- تکنمونهای و تحلیل واریانس استفاده شده که نتایج بهدست آمده از این آزمون بیانگر وجود تفاوت در اهمیت بسترها و عوامل زمینهساز در مدیریت مشارکتی و کاهش مخاطرات ناشی از سیل از نظر مسئولان و مردم روستایی میباشد. بهگونهای که از دیدگاه مسئولان بسترها و زمینههای اجتماعی در اولویت اول و بسترها و زمینههای اقتصادی و زیرساختی در رتبه دوم و سوم جای میگیرند. اما از دیدگاه مردم روستایی، بسترها و زمینههای اجتماعی در اولویت اول قرار دارند ولی جایگاه بسترها و زمینههای زیرساختی با اقتصادی عوض شده است همچنین در همه ابعاد مشارکت هر دو گروه روستاییان و مسئولان اعتقاد به مشارکت در دوره قبل از وقوع سیل دارند که این مطلب نشاندهنده اهمیت پیشگیری و مدیریت ریسک در مقابله با سیلاب است.
مجتبی قدیری معصوم؛ محمد سلمانی؛ محمدجواد قصابی
دوره 18، شماره 50 ، بهمن 1393، ، صفحه 281-304
چکیده
واژه «پایدار» امروزه بهطور گستردهای بهمنظور توصیف جهانی که در آن نظامهای انسانی و طبیعی تواماً بتوانند تا آیندهای دور ادامه حیات دهند، به کار گرفته میشود. توجه به این مسئله و لزوم ارزیابی توان اکولوژیکی و ظرفیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در مباحث مختلف توسعه بهخصوص گردشگری، برنامهریزان توسعه را ملزم ...
بیشتر
واژه «پایدار» امروزه بهطور گستردهای بهمنظور توصیف جهانی که در آن نظامهای انسانی و طبیعی تواماً بتوانند تا آیندهای دور ادامه حیات دهند، به کار گرفته میشود. توجه به این مسئله و لزوم ارزیابی توان اکولوژیکی و ظرفیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در مباحث مختلف توسعه بهخصوص گردشگری، برنامهریزان توسعه را ملزم به شناسایی منابع از ابعاد مختلف و بهرهبرداری درست و عقلانی از آنها میکند. در این راستا پژوهش پیش رو با هدف توسعه گردشگری پایدار به مطالعه و ارزیابی توان توسعه گردشگری در شهرستان خور و بیابانک پرداختهاست. تحقیق حاضر از نوع توصیفی ـ تحلیلی مبتنی بر روشهای کتابخانهای و میدانی است، بدین صورت که ابتدا با بهرهگیری از روش سیستمی و مدلهای ارزیابی توان اکولوژیکی دکتر مخدوم، توان اکولوژیکی منطقه ارزیابی گردید. در مرحله بعد، با استفاده از مدل مقایسه زوجی ساعتی ارزشگذاری شاخصهای اجتماعی، اقتصادی و کالبدی صورت پذیرفت و ظرفیتهای اقتصادی-اجتماعی منطقه گردشگری شهرستان خور و بیابانک با بهرهگیری از مدل ELECTRE، به لایههای اطلاعاتی قبل اضافه گردید؛ و در نهایت با استفاده از مدل برنامهریزی راهبردی SWOT راهکارهای اساسی جهت توسعه بخش گردشگری منطقه مورد مطالعه، ارائه گردید. نتایج حاصل از مطالعات صورتگرفته حاکی از آن است که این محدوده دارای پتانسیل بالایی برای توسعه گردشگری بیابان و گردشگری قومی- فرهنگی بوده و میتوان از طریق برنامهریزی منطقی و عقلانی در راستای ظرفیت و پتانسیل منطقه و توجه بنیادین به مفاهیم و آموزههای گردشگری پایدار، مقدمات توسعه هرچه بیشتر گردشگری منطقه را فراهم نمود.