2024-03-29T13:46:30Z
https://geoplanning.tabrizu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=1283
Journal of Geography and Planning
JGP
2008-8078
2008-8078
1399
24
71
ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر مقادیر رسوب معلق در تعدادی از حوزههای آبخیز استان اردبیل
نیر
آقابیگی
اباذر
اسمعلی عوری
رئوف
مصطفیزاده
محمد
گلشن
برآورد رسوبدهی رودخانهها بهدلیل تأثیرگذاری عوامل مختلف دارای پیچیدگی بالایی میباشد. اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻨﺤﻨﯽﻫﺎی ﺳﻨﺠﻪرﺳﻮب و راﺑﻄﻪ ﺗﻮاﻧﯽ ﺑﺮازش داده ﺷﺪه ﺑﯿﻦ دادهﻫﺎی دﺑﯽ و ﻏﻠﻈﺖ رﺳﻮب ﻣﻌﻠﻖ ﯾﮑﯽ از ﻣﺘﺪاولﺗﺮﯾﻦ روشﻫﺎی ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﯿﺰان ﻏﻠﻈﺖ رﺳﻮب ﻣﻌﻠﻖ اﺳﺖ. هدف پژوهش حاضر بهدست آوردن تغییرات رسوب طی دهه آینده (2030-2011) با استفاده از معادله سنجهرسوب میباشد. برای اینمنظور از مدل هیدرولوژیکی IHACRES و مدل اقلیمی LARS-WG استفاده شد. مدل IHACRES ابتدا برای 7 ایستگاه هیدرومتری واسنجی و اعتبارسنجی شد سپس با بهکارگیری مدل LARS-WG میزان تغییرات درجه حرارت حداقل، حداکثر و بارندگی برای دوره آینده بهدست آمدند. این تغییرات به مدل IHACRES اعمال شدند و میزان دبی جریان دوره آتی تخمین زده شد. با استفاده از دادههای دبی و رسوب مشاهداتی منحنیسنجهرسوب تهیه و مقادیر دبی رسوب معلق برای دوره آتی محاسبه شد. نتایج نشان داد مقدار بارندگی 68/3 درصد کاهش یافته و دمای حداقل 48/16 و دمای حداکثر نیز 39/5 درصد افزایش یافته است، که بهطورکلی منجر به کاهش 16 درصدی رواناب شدهاست. همچنین تعداد رخدادهای دبی اوج افزایش یافته که بیشترین افزایش مربوط به ایستگاه هیدرومتری یامچی با دبی متوسط 09/2 و 16 رخداد دبی اوج بالای 6 مترمکعب برثانیه میباشد. این تغییرات اقلیمی بهطور متوسط منجر به کاهش 47 درصدی بار معلق رسوب در ایستگاههای مطالعاتی شدهاست. نتایج پژوهش نشان دهنده تأثیر قابل توجه تغییر اقلیم بر حوزههای آبخیز استان اردبیل میباشد و با توجه به اثرات زیست محیطی تغییر اقلیم لازم است راهکارهایی جهت مدیریت مناسب حوزههای آبخیز اتخاذ شود.
Rating curve
Climate Change
Lars-WG
Discharge
IHACRES
2020
04
20
1
21
https://geoplanning.tabrizu.ac.ir/article_10518_45c99e8e6181b4f51b4d442a41403707.pdf
Journal of Geography and Planning
JGP
2008-8078
2008-8078
1399
24
71
بررسی تاثیر معیارهای کاربری مسکونی در کاهش جرم خیزی در کلانشهر تبریز
سیده پرستو
باهرنیا
حسین
نظم فر
بلال
محسن زاده
قاله حاضر با هدف بررسی تاثیر معیارهای کاربری مسکونی در کاهش جرم خیزی در کلانشهر تبریز انجام شد. روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و جامعه آماری شامل کارشناسان در حوزه الگوهای مسکن در کاهش جرم خیزی در سال 1396 بود که با استناد از دادگستری تبریز60 نفر بصورت تصادفی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. چارچوب نظری تحقیق نظریه انجمن بینالمللی CPTED به سرپرستی گرگوری ساویل بود. ابزار اندازه گیری پرسشنامه محقق ساخته در قالب سه نوع اقدامات طراحی شد. جهت سنجش روایی پرسشنامه از اعتبار محتوایی و جهت سنجش پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد که مورد تایید قرار گرفتند. نتایج آزمون t تک نمونهای نشان داد؛ شاخصهای اقدامات کالبدی، اقدامات اجتماعی و اقدامات امنیتی کاربری مسکونی و در کاهش وقوع جرم در الگوهای مسکن تاثیر دارند. نتایج آزمون رتبه بندی فریدمن نشان داد؛ از بین ده شاخص شناسایی شده در کاهش جرم؛ پیادهسازی برنامه امنیت گستری کاربری مسکونی با 98/6 در اولویت اول، ترغیب ساکنین برای مشارکت کاربری مسکونی با 66/6 در اولویت دوم، نظارت امنیتی کاربری مسکونی با 51/6 در اولویت سوم، کنترل دسترسی کاربری مسکونی با 97/5 در اولویت چهارم، نظارت طبیعی کاربری مسکونی با 48/5 در اولویت پنجم، همبستگی اجتماعی کاربری مسکونی با 17/5 با در اولویت ششم، کیفیت محیطی کاربری مسکونی با 06/5 در اولویت هفتم، نظارت جمعی کاربری مسکونی با 89/4 در اولویت هشتم، قلمروبندی کاربری مسکونی با 18/4 در اولویت نهم و در نهایت آستانه ظرفیت کاربری مسکونی با 11/4 در اولویت دهم در کاهش جرم خیزی در آپارتمانهای بلند مرتبه در شهر تبریز تاثیر دارند که معیار اقدامات امنیتی در رتبه اول؛ معیار اقدامات کالبدی در رتبه دوم و معیار اقدامات اجتماعی در رتبه سوم میباشند. قاله حاضر با هدف بررسی تاثیر معیارهای کاربری مسکونی در کاهش جرم خیزی در کلانشهر تبریز انجام شد. روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و جامعه آماری شامل کارشناسان در حوزه الگوهای مسکن در کاهش جرم خیزی در سال 1396 بود که با استناد از دادگستری تبریز60 نفر بصورت تصادفی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. چارچوب نظری تحقیق نظریه انجمن بینالمللی CPTED به سرپرستی گرگوری ساویل بود. ابزار اندازه گیری پرسشنامه محقق ساخته در قالب سه نوع اقدامات طراحی شد. جهت سنجش روایی پرسشنامه از اعتبار محتوایی و جهت سنجش پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد که مورد تایید قرار گرفتند. نتایج آزمون t تک نمونهای نشان داد؛ شاخصهای اقدامات کالبدی، اقدامات اجتماعی و اقدامات امنیتی کاربری مسکونی و در کاهش وقوع جرم در الگوهای مسکن تاثیر دارند. نتایج آزمون رتبه بندی فریدمن نشان داد؛ از بین ده شاخص شناسایی شده در کاهش جرم؛ پیادهسازی برنامه امنیت گستری کاربری مسکونی با 98/6 در اولویت اول، ترغیب ساکنین برای مشارکت کاربری مسکونی با 66/6 در اولویت دوم، نظارت امنیتی کاربری مسکونی با 51/6 در اولویت سوم، کنترل دسترسی کاربری مسکونی با 97/5 در اولویت چهارم، نظارت طبیعی کاربری مسکونی با 48/5 در اولویت پنجم، همبستگی اجتماعی کاربری مسکونی با 17/5 با در اولویت ششم، کیفیت محیطی کاربری مسکونی با 06/5 در اولویت هفتم، نظارت جمعی کاربری مسکونی با 89/4 در اولویت هشتم، قلمروبندی کاربری مسکونی با 18/4 در اولویت نهم و در نهایت آستانه ظرفیت کاربری مسکونی با 11/4 در اولویت دهم در کاهش جرم خیزی در آپارتمانهای بلند مرتبه در شهر تبریز تاثیر دارند که معیار اقدامات امنیتی در رتبه اول؛ معیار اقدامات کالبدی در رتبه دوم و معیار اقدامات اجتماعی در رتبه سوم میباشند.
Housing use criteria
physical use of residential use
social measures of residential use
security measures of residential use
2020
04
20
23
43
https://geoplanning.tabrizu.ac.ir/article_10529_ec25f6a0ad8a2a42ee6a391a1c4baa93.pdf
Journal of Geography and Planning
JGP
2008-8078
2008-8078
1399
24
71
مقایسه مدل های لاجیت و شبکه عصبی مصنوعی در پیش بینی میزان مراجعه کنندگان بیماری آسم در ارتباط با پارامترهای اقلیمی شهر سنندج
علی محمد
خورشیددوست
کاوه
محمدپور
سید اسعد
حسینی
یشبینی تعداد افراد مراجعهکننده به بیمارستانها در ارتباط با پارامترهای اقلیمی از موضوعات قابل بحت و تأمل است که با تغییرات اقلیمی و گسترش شهرنشینی و آلودگی هوا در دهههای اخیر دامنگیر بسیاری از جوامع بشری شده است. استفاده از مدلهای پیشبینی میتواند بعنوان ابزاری کارآمد در مدیریت و کنترل بیماریها، کاهش مرگ و میر و برنامهریزیها مورد توجه قرار گیرد که در این پژوهش دو مدل شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون لوجستیک (لاجیت) به عنوان ابزاری کارآمد در پیشبینی فرآیندهای غیرخطی و پیچیده جهت پیشبینی میزان مراجعهکنندگان بیماری آسم در شهر سنندج در ارتباط با پارامترهای اقلیمی مورد بررسی قرار گرفت. دادههای مورد بررسی در بازه زمانی 8 ساله (2008-2001) از ایستگاه هواشناسی سینوپتیک سنندج و بیمارستانهای توحید و بعثت در سطح شهر سنندج اخذ گردید. سپس، پارامترهای اقلیمی به عنوان ورودی و میزان مراجعهکنندگان بیماری آسم بعنوان خروجی مدلها در نظر گرفته شدند. نتایج حاصل از بررسی نشان داد که مدل شبکه عصبی با ورود پارامترهای متوسط فشار QFE و میانگینهای حداقل و حداکثر دمای ماهانه و همچنین میانگین دمای ماهانه با دقت قابل قبولی میزان مراجعهکنندگان بیماری آسم را پیشبینی میکند به طوری که ضریب همبستگی دادههای واقعی و پیشبینی شده برابر با 99/0 است که در سطح 01/0 معنیدار هستند. پارامترهای ورودی در روش لاجیت نیز نشان میدهد که میزان مراجعهکنندگان بیماری آسم از پارامترهای میانگین حداقل دما، متوسط فشار QFF و متوسط سرعت باد (نات) تأثیر میپذیرند. نسبت لگاریتمی هر کدام از پارامترهای فوق بر روی تعداد مراجعهکننده به ترتیب با ضریب بتای 517/0-، 734/0- و 977/0- معنیدارند و از میان پارامترهای اقلیمی نیز عنصر باد به مراتب بیشتر از سایر پارامترها بر روی میزان تعداد افراد مراجعهکننده به بیمارستان تأثیر گذار است. در مجموع از بین دو مدل غیرخطی مورد بررسی، مدل شبکه عصبی مصنوعی، قابلیت و دقت بیشتری را نسبت به مدل لاجیت نشان داد.
Asthma
Artificial neural network
Climate
Logit/Logistic Regression
Sanandaj/Sine
2020
04
20
45
66
https://geoplanning.tabrizu.ac.ir/article_10530_e06ee71da264785621755f54076ef5c1.pdf
Journal of Geography and Planning
JGP
2008-8078
2008-8078
1399
24
71
ارزیابی تغییرات فضاهای سبزشهری تبریز از سال 1355 تا 1395 با استفاده از تصاویر ماهواره ای و پیش بینی تغییرات با شبکه های عصبی مصنوعی
اکبر
رحیمی
شد و توسعه شهرنشینی در چند دهه اخیر و در کنار آن تغییرات کاربری اراضی پیرامون شهرها و مخصوصا شهرهای بزرگ بعنوان یکی از اساسی ترین چالشهای مهم توسعه پایدار جهانی مطرح بوده است. افزایش تمایل به شهرنشینی و مهاجرتهای روستا- شهری و مدیریت نامناسب در توسعه شهری باعث گردیده است که فضاهای سبز و باغات پیرامون و داخل شهرها به کاربریهای سودآور شهری و عمدتا جهت سکونت تغییر کاربری یابند. در این تحقیق شهر تبریز بعنوان یکی از شهرهای بزرگ کشور برای بررسی این تغییرات انتخاب گردیده است و تغییرات فضاهای سبز شهری تبریز در طی دهههای گذشته مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. برای ارزیابی این تغییرات از تصاویر ماهواره ای لندست استفاده گردیده است که پس از زمین مرجع کردن و تصحیحات لازم تصاویر، طبقه بندی کلاسهای کاربری در نرم افزار Erdas imaging 2014، انجام گردید و نهایتا نقشه کاربری فضاهای سبز در دورههای مختلف بررسی، تهیه گردید. برای پیشبینی تغییرات فضاهای سبز در شهر تبریز برای سال 1405 از شبکههای عصبی مصنوعی (ANN) استفاده گردید. بررسی نتایج به دست آمده نشانگر این بوده است که با گسترش شهر به پیرامون و عمدتا بر روی فضاهای سبز و باغات شهر، تغییرات عمده ای در میزان برخورداری از فضاهای سبزصورت گرفته است. بطوریکه مساحت 5916.53 هکتاری فضای سبز شهر در سال 1355 به 4373.96 هکتار در سال 1385، کاهش یافته است که تا حدودی این تغییرات آهنگی آهسته تر داشته است. ولی شدت تخریب فضاهای سبز در دهه گذشته بسیار فراتر رفته و در سال 1395، به 1709.02 هکتار کاهش یافته است که 6.73 درصد از کل محدوده بیست و پنج هزار هکتاری تبریز را به خود اختصاص داده است. پیش بینی فضاهای سبز تبریز با استفاده از ANN تا سال 1410 براساس ادامه روند گذشته، نشانگر تخریب گسترده فضاهای سبز شهری و تشدید وضعیت اکولوژیکی ناپایدار در تبریز خواهد شد. بطوریکه در این سالها نیز تبریز 1070 هکتار از مساحت فضاهای سبز را از دست خواهد داد. بنابراین نتایج نمایانگر این است که عدم برنامه ریزی مناسب توسعه شهری تبریز در نیم قرن اخیر و مخصوصا در دهه گذشته صدمات جبران ناپذیری به فضاهای سبز شهری تبریز وارد ساخته و ادامه این روند در سالهای آتی توسعه پایدار شهری و تعادل اکولوژیکی شهر تبریز را تهدید خواهد کرد.
Satellite images
urban green spaces
Sustainable development
Neural network
Tabriz
2020
04
20
67
82
https://geoplanning.tabrizu.ac.ir/article_10531_64e42152c6592aca8c25983515370c81.pdf
Journal of Geography and Planning
JGP
2008-8078
2008-8078
1399
24
71
ارزیابی اثرات فضایی – کالبدی کلانشهر تبریز بر شهرهای پیرامونی نمونهی موردی: شهر سردرود
رسول
قربانی
مهدیه
طاهونی
ناصر
قادری
حدودهی موردمطالعه در این پژوهش شهر سردرود هست نوع تحقیق کاربردی – توسعهای و روش تحقیق تحلیلی – تطبیقی است که دادهها و اطلاعات موردنیاز بهصورت اسنادی و میدانی تهیه گردیده است. در این تحقیق که باهدف ارزیابی تأثیرات کلانشهر تبریز بر ساختار فضایی–کالبدی شهر سردرود هست، از مدلهای کمی در جهت تحول فرم فضایی–کالبدی شهر استفادهشده است. بر اساس دیاگرام بوژوگارنیه نقش شهر سردرود در سال 1375 صنعتی بوده درحالیکه در سال 1390-1385 نقش بازرگانی را برعهدهگرفته است. با مقایسه جایگاه بخشهای مختلف اقتصادی شهر سردرود نسبت به استان آذربایجان شرقی با استفاده از مدل تغییر سهم، نرخ رشد کل اقتصاد مرجع برای سالهای 1385-1375 برابر 6/1 و ساختار اقتصادی استان در طی دوره مذکور همواره منفی و دارای روند نزولی بوده است و ضریب اشتغال در بخشهای کشاورزی برابر 12/0، صنعت 04/0- خدمات معادل 1/1 هست؛ و با بررسی تغییرات بخشهای اقتصادی شهر سردرود بر اساس مدل ایزارد تنها بخش خدمات در سطح شهر در مقایسه با ضریب مشابه آن در سطح استان بالاتر 6/252 در مقابل 3/137 درصد است؛ و نتایج بهدستآمده از اندازهگیری مدلهای فضایی – کالبدی نشاندهنده این است که فرم شهر به سمت پراکنش شهری پیش رفته و میرود و مقادیر شاخصها در سال 1378 و 1390 به ترتیب بدینصورت است: (آنتروپی نسبی =85/0، جینی= 35/0، موران =03/0، گری =05/0) و (آنتروپی نسبی =91/0، جینی= 36/0، موران =01/0، گری =99/1)؛ که موجب از بین رفتن زمینهای کشاورزی و باغات شده است بهطوریکه در شهر سردرود در سال 1378 سهم باغات و اراضی کشاورزی 2/65 بوده و در سال 1390 به 35/26 درصد رسیده است و نتایج تحلیل مسیر با مقدار 223/0= 2R نشان میدهد که مهاجرت (44/0)، رشد طبیعی (29/0)، نزدیکی به کلانشهر تبریز (31/0)، شرایط و وضعیت خود مکان برابر با (37/0) و درنهایت عوامل اقتصادی (67/0) درصد در تحولات فضایی – کالبدی شهر تأثیرگذار هستند.
evaluation
physical-spatial form
Tabriz metropolis
Sardroud
2020
04
20
83
103
https://geoplanning.tabrizu.ac.ir/article_10532_7632d0d02caf11ab340c8bd05ab52282.pdf
Journal of Geography and Planning
JGP
2008-8078
2008-8078
1399
24
71
واکاوی سینوپتیکی الگوهای فشار مرتبط با بلاکینگ های مؤثر بر رخداد بارش های مداوم و سنگین تبریز (طی سال های 1951 تا 2013)
مجید
رضایی بنفشه
فاطمه
جعفری شندی
فرشته
حسینعلی پور جزی
ماهیت بارش سنگین و پیامدهای ناشی از آن سبب شده که این پدیده اهمیت ویژهای در برنامه ریزیهای محیطی و مدیریت منابع آب داشته باشد. در این پژوهش به منظور واکاوی سامانهی بلاکینگ مؤثر بر بارشهای سنگین تبریز در 1379 مورد روز بارشی، نقشههای فشار تراز دریا، ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال، مؤلفههای باد، همگرایی شار رطوبت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با استفاده از نقشههای همدیدی و جابجایی سیستمهای جوی همچون ناوهها، سامانههای کم فشار و پرفشار سطح زمین بررسی شد. دادههای بارش روزانه برای ایستگاه تبریز با استفاده از رویکرد محیطی به گردشی طی سالهای 2013-1951 تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که سه الگوی اصلی فشار تراز دریا در ایجاد این بارشها مؤثر بوده و استقرار سردچال در غرب پهنهی مطالعاتی و همراهی سطح زمین، شرایط را برای ایجاد بارش سنگین فراهم کرده است.
Heavy rain
Blocking
Environmental approach to circulation
Synoptic
2020
04
20
105
123
https://geoplanning.tabrizu.ac.ir/article_10533_9f22201159fdf78142c0a2b594963fc2.pdf
Journal of Geography and Planning
JGP
2008-8078
2008-8078
1399
24
71
پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه آبریز طالقان با استفاده از شاخص آنتروپی شانون
شهرام
روستایی
داود
مختاری
زهرا
اشرفی فینی
هدف از تحقیق حاضر اولویتبندی عوامل موثر بر وقوع زمین لغزش با استفاده از شاخص آنتروپی شانون و تهیه نقشه خطر پذیری حوضه با استفاده از روش اولویت بندی می باشد.به این منظور با استفاده از تصاویر ماهوارهای ASAR از سنجنده ENVISAT در سالهای 2003 الی 2009 و بازدیدهای صحرایی 17 پهنه لغزشی به صورت انتخابی شناسایی و نقشه پراکنش زمین لغزشهای منطقه مورد مطالعه در محیط نرم افزار ARCgis تهیه گردید. لایههای اطلاعاتی شیب، جهت شیب، هیپسومتری، نسبت مساحت سطح(ASR)، شاخص موقعیت توپوگرافی (TPI)، شاخص طول شیب(ALS)، شاخص رطوبت(TWI)، زمین شناسی، کاربری اراضی، شاخص پوشش گیاهی نرمال شده(NDVI)، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه و فاصله از جاده به عنوان عوامل موثر بر وقوع زمین لغزش شناسایی و نقشههای مذکور در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه ورقومی گردید.اولویت بندی عوامل موثر با استفاده از شاخص آنتروپی شانون نشان داد که لایههای جهت شیب دامنه، کاربری اراضی، ارتفاع، شیب، شاخص پوشش گیاهی نرمال شده و فاصله از رودخانه بیشترین تاثیر را بر وقوع زمین لغزش حوضه و عوامل شاخص رطوبت، زمینشناسی و شاخص موقعیت توپوگرافی کمترین تاثیر را داشته اند. همچنین تهیه نقشه خطر زمین لغزش با استفاده از مدل آنتروپی و جمع نقشههای وزنی در محیط GIS بدست آمده است. راساس نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش، مناطق واقع در شمال شرق برخی مناطق مرکزی و جنوب غرب دارای خطر بسیار کم تا کم می باشند، در حالیکه بیشتر مناطق مورد مطالعه دارای خطر متوسط تا بسیار زیاد می باشد.
Landslide hazard
Shannon Entropy Index
GIS
Taleghan watershed
2020
04
20
125
150
https://geoplanning.tabrizu.ac.ir/article_10631_3ff81935be9e5dacead52d81d36a7c99.pdf
Journal of Geography and Planning
JGP
2008-8078
2008-8078
1399
24
71
سنجش عدالت فضایی خدمات عمومی در بین شهرستان های استان آذربایجان غربی
شهریور
روستایی
شیوا
علیزاده یوالاری
کی از مهمترین پیامدهای رشد شتابان شهرنشینی در دهههای اخیر از هم پاشیدگی نظام توزیع مراکز خدمات شهری بوده که زمینهساز نابرابری اجتماعی شهروندان در برخورداری از این خدمات شده است. در این میان، موضوع خدماترسانی و برخورداری نامناسب و گاه متناقض مناطق مختلف شهرها از خدمات عمومی، با مفهوم عدالت فضایی در تضاد است، به طوری که کاستیهای موجود در این خدمات از اساسیترین چالشهای موجود در شهرهای جهان به ویژه شهرهای کشورهای در حال توسعه است.رویکرد حاکم براین پژوهش، توصیفی، تحلیلی است و ماهیت آن می تواند کاربردی باشد بدین منظور دادههای آماری مورد نظر، از سازمانهای مربوطه تهیه شده است با توجه به این که بسیاری از زیر ساختهای اقتصادی و سرمایه گذاریها در شهرستانهای بزرگ استان صورت گرفته و باعث جمعیت پذیری شهرستانهای کاملا برخوردار می شود این امر باعث توزیع نابرابر خدمات و امکانات در سطح استان است در این تحلیل سطح توسعه یافتگی شهرستانهای استان آذربایجان غربی در 5 دسته از برخوردار تا عدم برخورداری تقسیم بندی گردید. از این رو پژوهش حاضر با توجه به مفهوم عدالت فضایی، به تحلیل برخورداری ساکنین شهرستانهای مختلف استان آذربایجان غربی از خدمات عمومی پرداخته است. به این منظور۴۱شاخص فرم سازی، انتخاب و با استفاده از روش تحلیل عاملی به تجزیه و تحلیل شاخصها پرداخته و آنها را در ۱۰عامل معنیدار دستهبندی کرده است و رتبهبندی شهرستانها بر مبنای این ۱۰عامل انجام شده است. بر اساس این نتایج شهرستانهای ارومیه، خوی، نقده به ترتیب در رتبههای اول تا سوم و شهرستانهای پیرانشهر، تکاب، بوکان به ترتیب در رتبههای آخر قرارگرفتهاند.لذا وجود این تفاوت در سطح استان، لزوم اجرای برنامهها و طرحهای هدفمند را جهت تعدیل نابرابریها را ایجاد می کند.
Spatial Justice
public services
Inequality
Factor analysis
2020
04
20
151
171
https://geoplanning.tabrizu.ac.ir/article_10535_8b1cca544807f119cde48d49fa1f75fb.pdf
Journal of Geography and Planning
JGP
2008-8078
2008-8078
1399
24
71
بررسی تطبیقی محلات انسان محور با تاکید بر مولفه های پیاده محوری و اختلاط کاربری اراضی (نمونه موردی بافت های سنتی، مدرن، خودرو کلانشهر تبریز)
عطاءاله
زرفشان
محمدرضا
پورمحمدی
اسماعیل
نصیری
سیدمهدی
موسی کاظمی
حولات شهرنشینی پس از انقلاب صنعتی و ظهور مدرنیسم در شهرسازی موجب از بین رفتن عناصر و ساختارهای سنتی شهرها گردیده و منطقهبندی عملکردی جای نظام ارگانیک و تنوع عملکردی شهرها و محلات شهری را گرفت. اما از نیمه دوم قرن بیستم با انتقاد از شهرسازی مدرن، رویکر پست- مدرن ظهور کرد که اعتقاد به بازگشت به آنچه که از نظر مدرنیستها کهنه و قدیمی بود، داشت. محله یکی از عناصر شهری بوده که دچار این تغییر و دگرگونی شده است. امروزه شواهد روشنی از ارج نهادن مجدد به محله به عنوان یک واحد موجه ساخت شهری دیده میشود. اکثر نظریاتی که از دو دهه پایانی قرن بیستم مطرح شدهاند، براین عنصر شهری تاکید میکنند و بازگشت به محلات انسان محور که از پیادهروی و تنوع عملکردی برخوردارند را جزء اصول شهرسازی انسان محور قلمداد میکنند. این تحقیق با ارزیابی این دو مولفه اصلی در محلات بافتهای سهگانه (سنتی، مدرن و خودرو) کلانشهر تبریز به این نتیجه رسید که اولا با استفاده از شاخصهای آنتروپی و آتکینسون مشخص شد که میزان اختلاط کاربری در محلات سنتی نسبت به محلات بافتهای مدرن و خودرو بیشتر است، دوما بین میزان کاربری مختلط و تمایل به دسترسی پیاده به کاربریهای دیگر در محلات سنتی همبستگی بسیار بالایی وجود دارد. از اینرو محلات سنتی با وجود مشکلاتی که دارند، به دلیل تنوع عملکردی و دسترسی پیاده ساکنان به نیازهای خود از عملکرد نسبتا مطلوب محلهای برخوردارند.
Human-oriented neighborhoods
Walkability
Mixed land use
Tabriz
2020
04
20
173
199
https://geoplanning.tabrizu.ac.ir/article_10536_a3452690ae4c605dbd5bb822835f5247.pdf
Journal of Geography and Planning
JGP
2008-8078
2008-8078
1399
24
71
بررسی آلودگی هوای شهر تبریز با استفاده از برآورد های دی اکسید نیتروژن سنجنده اُمی
عاطفه
شاهمحمدی
علی
بیات
سعید
مشهدیزاده ملکی
لودگی هوا یکی از مهمترین مشکلات شهرهای بزرگ است که میتواند برای سلامت انسانها و محیط زیست زیانآور باشد. دیاکسید نیتروژن، یکی از آلایندههای مهم آلودگی هوا است که با استفاده از ایستگاههای زمینی و برآوردهای ماهوارهای پایش میشود. در این مطالعه، دادههای دیاکسید نیتروژن برآورد شده توسط سنجنده اُمی و دادههای باد، دمای سطحی و دید افقی اندازهگیری شده توسط ایستگاه سینوپتیک شهر تبریز طی سالهای 2004 تا 2016 جهت بررسی آلودگی هوای شهر تبریز مورد بررسی قرار گرفته است. مقدار میانگین دیاکسید نیتروژن در فصلهای بهار، تابستان، پاییز و زمستان به ترتیب برابر 142.13أ—1015"> ، 141.90أ—1015"> ، 143.88أ—1015"> و 14 5.36أ—1015"> و مقدار میانگین آن برابر 14 "> 142.84أ—1015"> مولکول بر سانتیمتر مربع در بازه اندازهگیری است. همچنین بیشترین مقدار انحراف معیار دیاکسید نیتروژن در فصل زمستان، 144.10أ—1015"> و کمترین مقدار آن در فصل تابستان، 140.97أ—1015"> رخ داده است. ضریب همبستگی دیاکسید نیتروژن با باد و دما به ترتیب 14-0.49"> و 14-0.32"> بدست آمد که اهمیت بیشتر باد را در تغییرات این آلاینده نشان میدهد. با استفاده از آنالیز طیفی کمترین مربعات دورههای تناوب چهار، شش و دوازده ماهه مشاهده شد که از نظر آماری نیز معنیدار شناخته شدند. پس از حذف مولفههای معنیدار از سری زمانی میانگین ماهانه دیاکسید نیتروژن، مقدار روند دیاکسید نیتروژن در هر سال برای شهر تبریز 141.05أ—1014"> مولکول بر سانتیمتر مربع بدست آمد.
Nitrogen dioxide
Least square spectral analysis
OMI Sensor
Wind
Surface temperature
Horizontal Visibility
Tabriz
2020
04
20
201
219
https://geoplanning.tabrizu.ac.ir/article_10537_7d7744986efef18f38f3837aa333f1e6.pdf
Journal of Geography and Planning
JGP
2008-8078
2008-8078
1399
24
71
تحلیل ساختار ژئومورفولوژی در مکان یابی و توسعه نقاط شهری (مطالعه موردی: شهر مریوان)
نگین
عالی
معصومه
رجبی
میر اسدالله
حجازی
شهرام
روستایی
ارامترهای طبیعی از عوامل اصلی و تعیینکننده جهات توسعهی فیزیکی شهرهای کوهستانی نظیر مریوان محسوب میشوند. بنابراین شناسایی و ارزیابی عوامل تأثیرگذاربر توسعه فیزیکی این شهر از اهمیت بسزایی برخوردار است. برای این کار از شاخصهای پهنهبندی ارتفاعی، شیب و جهت شیب، گسل، نقاط کانونی وقوع زلزله، فرسایش و آبراهههای اصلی و فرعی استفاده شده است. تحقیق کاربردی و روش انجام آن توصیفی_ تحلیلی میباشد برای ارزیابی و مدلسازی نواحی مناسب توسعه از مدل منطق فازی استفادهشده است. بهطوریکه هرکدام از لایهها با توجه به توابع عضویتی فازی در محیط GIS فازی سازی شدهاند و سپس عملگر ضرب، جمع و مقادیر مختلف گامای فازی، روی این لایهها اجراشده است. پس از رویهم گذاری و ضرب لایههای فازی شده، نقشه پهنهبندی مسیر مناسب توسعه شهر تهیه گردید و در 5 کلاس کاملاً مناسب، نسبتاً مناسب، مناسب، نامناسب و کاملاً نامناسب برای توسعه تقسیمبندی گردید. نتایج نشان داد مناسبترین مسیر برای توسعه آتی شهر مریوان سمت شرقی و تا حدی جنوب شرقی این شهر میباشد.
Geomorphologic factors
Fuzzy logic
Location
urban development
Marivan
2020
04
20
221
243
https://geoplanning.tabrizu.ac.ir/article_10538_817dc4e726f6c816a0323e3b0063d266.pdf
Journal of Geography and Planning
JGP
2008-8078
2008-8078
1399
24
71
سنجش و ارزیابی الگوی رشد فضایی- کالبدی کلانشهر تبریز
مهدی
عبداله زاده
محمد رحیم
رهنما
محمد
اجزاء شکوهی
گاهی از فرم فضایی و شکل شهر یکی از عوامل مهم تأثیرگذار در میزان موفقیت برنامهریزان و دست اندرکاران شهری میباشد و به بهبود محیطهای شهری کمک شایانی مینماید. در پژوهش حاضر، در تلاشیم تا با استفاده از روشهای کمی، الگوی رشد فضایی- کالبدی کلانشهر تبریز را ارزیابی کنیم. پژوهش حاضر، از نظر ماهیت و روش، دارای رویکرد توصیفی- تحلیلی و کاربردی است. بطوری که، ابتدا با استفاده از مطالعات میدانی، اسنادی و کتابخانهای به بررسی و استخراج اطلاعات مورد نیاز پرداخته و سپس فرم کالبدی- فضایی رشد شهر تبریز را با استفاده از روشهای کمی (اندازة متروپل، تراکم، درجة تجمع، توزیع متعادل) محاسبه کرده است؛ نتایج پژوهش نشان میدهد که کلانشهر تبریز با روند توسعة ناموزونی روبه روست؛ لذا، عدم تعادلی میان رشد وسعت شهر و رشد جمعیت به وجود آمده که سبب شده شهر در سطحی وسیعتر از آنچه باید باشد، شکل گیرد. لذا، الگوی رشد در کلانشهر تبریز، پراکنده میباشد؛ اما، این الگو با توجه به نتایج محاسبه شده برای سال 1390، بیانگر این واقعیت است که گرایش به الگوی تصادفی دارد. با توجه به پیامدهای پراکنش شهری و در راستای دست یابی به شکل پایدار شهری در کلانشهر تبریز، نیازمند اجرای سیاستهای متراکم سازی و فشرده سازی میباشیم.
Aggregation degree
Balanced distribution
Spatial growth
Tabriz metropolis
2020
04
20
245
271
https://geoplanning.tabrizu.ac.ir/article_10539_d8222dea05cbef9a68ab5f7aaab35395.pdf
Journal of Geography and Planning
JGP
2008-8078
2008-8078
1399
24
71
رتبه بندی شاخصهای کمی و کیفی مسکن با استفاده از مدل تصمیم گیری ELECTRE III (نمونه مورد مطالعه محلات شهرکرج)
سمیه
علیپور
ابوالفضل
مشکینی
محسن
احدنژاد روشتی
فهوم مسکن مناسب را نه تنها در ابعاد فیزیکی و کالبدی، بلکه در قالب نیازهای زیستی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی آن باید جستجو نمود. نیاز به مسکن دو بعد کمی و کیفی دارد، در بعد کمی؛ شناخت پدیدهها و اموری که به فقدان سرپناه و دسترسی مربوط بوده در بعد کیفی نیز با بیمسکنی و تنگ مسکنی مرتبط میباشد. هدف پژوهش بررسی شاخصهای کمی و کیفی مسکن شهر کرج منطبق با شاخصهای استاندارد و رتبه بندی محلات کلان شهر کرج میباشد. پژوهش از نوع کاربردی توسعهای و روش آن توصیفی تحلیلی است. گردآوری اطلاعات با بررسی منابع و اطلاعات تفصیلی سرشماری نفوس و مسکن مرکز آمار به خصوص بخش مسکن سال 1390 میباشد. جامعه آماری مورد بررسی نیز 120 محله از مجموع 138 محله شهر کرج میباشد. ابزار اندازه گیری و تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده در این مقاله با استفاده از مدل نوین و کارآمد به ویژه در حوزه مسکن یعنی مدل تصمیم گیری و رتبه بندی ELECTRE III با بهره گیری از سیستم نرم افزاری SANNA و به صورت تلفیق 36 زیر شاخص در غالب دو شاخص کمی و کیفی میباشد. نتایج تحقیق نشان میدهد که محله ۴ از منطقه ۵، محله ۵ از منطقه ۵ و محله ۲ از منطقه ۲ در رتبههای برتر و محله ۲ از منطقه ۱۱ آخرین رتبه میباشد. اختلاف مناطق و محلات شهر نشان از تلفیق مسکنهای مناسب و نامناسب در کنار یکدیگر و یکدست نبودن شهر به لحاظ شاخصهای مسکن میباشد.
Quantitative and qualitative indicators
neighborhood
Karaj
MCDM models
ELECTRE III model
2020
04
20
273
295
https://geoplanning.tabrizu.ac.ir/article_10540_30c75afc22a7e03a8941287ab5888712.pdf
Journal of Geography and Planning
JGP
2008-8078
2008-8078
1399
24
71
ارزیابی تغییرپذیری تداوم بارش در استان کردستان
محمدحسین
قلی زاده
سمیرا
حمیدی
ین پژوهش به منظور ارزیابی تغییرپذیری تداوم بارش در استان کردستان انجام گرفت. یک پایگاه داده در ابعاد ۸×۹۶۲۰ با استفاده از دادههای روزانهی بارش ایستگاههای همدید استان کردستان در بازه زمانی ۱/۱/۱۹۸۹ تا ۳۱/۱۲/۲۰۱۴ تهیه شد و به کمک آزمون ناپارامتریک منکندال در سطوح اطمینان ۹۰، ۹۵ و ۹۹ درصد، معناداری روند دادهها ارزیابی شده است. تخمینگر شیب سن برای برآورد شیب و آزمون انحرافات تجمعی و بیشینه ورسلی برای شناسایی سال جهش در سری زمانی مقادیر بارش ماهانه استفاده شده است. همچنین معناداری تفاوت در میانگین سری زمانی، قبل و بعد از سال جهش به کمک آزمون منویتنی بررسی گردید. یافتهها نشاندهنده کاهش تداوم بارشهادر ماههای پربارش و افزایش آن در ماههای خشک استان کردستان است. نرخ تداوم بارشها در ماههای فصل زمستان در اغلب ایستگاهها کاسته شده و بیشترین کاهش این فصل در ماه مارس بوده است. نتایج در سطح اطمینان ۹۵ درصد نشان داد به ازای هر دهه یک روز از تدوام بارش در ماه ژانویه کاسته شده است. در فصل بهار نیز تداوم بارش در اغلب ایستگاهها کاهش یافته است. به طوری که نرخ کاهش تداوم بارش در ماه می، به طور متوسط ۵/۰روز در هر دهه است. اما در فصل تابستان در سطح اطمینان ۹۹ درصد تداوم بارش در اغلب ایستگاهها ۲/۰ روز در هر دهه افزایش داشته است. در ماه اکتبر، بیشینه روند افزایشی تداوم بارش در سطح اطمینان ۹۹ درصد، ۸/۰ روز در هر دهه به دست آمد. در دیگر ماههای فصل پاییز از تدوام بارشها کاسته شده است. نتایج حاصل از آزمون منویتنی نشان داد که در اغلب ایستگاهها طی دهه اخیر، تداوم بارش جهش معناداری داشته است. به طور کلی تداوم بارش در ماههای جولای، اوت، سپتامبر و اکتبر روند افزایشی و در سایر ماههای سال در محدوده مورد مطالعه روند کاهشی داشته است.
Trend
Precipitation duration
Entropy
Kurdistan province
2020
04
20
197
217
https://geoplanning.tabrizu.ac.ir/article_10541_7d1f48e49a201844ec18a3f9abb4a7d1.pdf
Journal of Geography and Planning
JGP
2008-8078
2008-8078
1399
24
71
برآورد رواناب حاصل از ذوب برف با استفاده از مدل SRM (مطالعه موردی: حوضه آبریز سهزاب)
سکینه
کدخدایی
سعید
جهانبخش اصل
خلیل
ولیزاده کامران
خایر برفی حوضههای کوهستانی از منابع آبی مهم کشور محسوب میشوند که شناخت دقیق کمیت این منابع به لحاظ ارزش روزافزون آب شیرین و هم به دلیل بهرهبرداری بهینه از منابع آب ضروری است. در این پژوهش از تصاویر سطح برف MODIS (MOD 10 A2)و تغییرات سطح پوشش برف در سال 90- 1389 برای شبیهسازی رواناب حاصل از ذوب برف در حوضه آبریز سهزاب (از زیر حوضههای قسمت جنوبی سبلان) با بهکارگیری مدل SRM، استفاده شد. ارزیابی مدل SRM با استفاده از دو شاخص ضریب همبستگی و تفاضل حجمی به ترتیب برابر با 81 و 3/2 درصد میباشد. شاخص ضریب همبستگی ازنظر قابلقبول بودن بستگی به کیفیت دادهها دارد و ممکن است با داشتن دادههای کافی مقدار 85% هم قابلقبول نباشد ولی در حوضهای با دادههای کم و بیکیفیت مقادیر پایینتر هم قابلقبول میباشند. با توجه به کمبود دادههای هواشناسی و زمینی در حوضه آبریز سهزاب، نتیجه بهدستآمده برای حوضه مذکور قابلقبول میباشد. استفاده از مدلهای هیدرولوژیکی و تصاویر ماهوارهای به همراه دادههای زمینی قوی میتوانند بهعنوان ابزاری برای برنامهریزی و مدیریت منابع آب مخصوصاٌ در حوضههایی که ذوب برف یکی از فاکتورهای ایجاد رواناب است، مورداستفاده قرار گیرد.
2020
04
20
319
337
https://geoplanning.tabrizu.ac.ir/article_10542_00288305a023446be6155d32a016e156.pdf
Journal of Geography and Planning
JGP
2008-8078
2008-8078
1399
24
71
تحلیل پیامدهای توسعه گردشگری بر توانمندسازی مناطق روستایی (مورد مطالعه: روستاهای بخش مرکزی نطنز)
صدیقه
کیانی سلمی
سعید
عباسیان
دف از تحقیق بررسی نقش گردشگری در توانمندسازی ساکنان روستاهای بخش مرکزی شهرستان نطنز است. پژوهش بر اساس هدف کاربردی و بر اساس روش، توصیفی - تحلیلی است. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته با 85 سوال است که روایی آن به روش صوری و ساختاری و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. جامعه آماری 4046 نفر است که حجم نمونه با جدول مورگان 354 نفر برآورد گردید. برای انجام تحلیل های آماری از نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج میانگین توانمندی در روستاهای گردشگرپذیر با مقدار 34/3 آن را در جایگاه بالاتری از روستاهای غیر گردشگر پذیر با میانگین 15/3 قرار داده است. نتایج آزمون تی، اثر گردشگری بر توانمندسازی فرهنگی و اجتماعی را در سطح اطمینان 95 درصد مورد تأیید قرار می دهد. وجود سطح معناداری 155/0 اثر گردشگری بر توانمندی اقتصادی را رد نموده است. مقدار آماره مقایسه توانمندسازی در قالب ابعاد سهگانه بین روستاهای گردشگرپذیر و غیرگردشگر پذیر در آزمون فیشر با درجات آزادی 1 و 298 برابر با 967/5 شده است. به این صورت اختلاف بین توانمندسازی کل در روستاهای گردشپذیر و غیر گردشپذیر معنادار است. مقادیر صفر سطح معناداری برای آزمون ویلکاکسون بین ابعاد توانمندسازی، نشان میدهد که این ابعاد دو به دو با هم دارای اختلاف معنادار هستند. به این ترتیب توانمندسازی فرهنگی با میانگین 48/3 در بالاترین سطح و توانمندسازی اقتصادی با میانگین 98/2 در پایینترین سطح قرار دارند. نتایج حاصل از خوشهبندی متغیرها نیز حاکی از آن است که ابعاد فرهنگی و اجتماعی بر اساس درونمایه مفهومی به مراتب، به هم نزدیکتر هستند.
cultural empowerment
economic empowerment
social empowerment
local society
central district of Natanz
2020
04
20
367
339
https://geoplanning.tabrizu.ac.ir/article_10543_47ef15f5848253ac4e396ba27a3e1f43.pdf
Journal of Geography and Planning
JGP
2008-8078
2008-8078
1399
24
71
مدلسازی GIS و RS پایه تغییرات خط ساحلی شرقی و غربی بندر جاسک در دربازه زمانی سالهای 1989تا 2016
شبنم
محمودی
داود
مختاری
محمد حسین
رضایی مقدم
عباس
مرادی
حداث تاسیسات و تعیین حاشیه امن ساحلی، بدون آگاهی از رفتار خط ساحلی امکانپذیر نیست و اتلاف هزینه و مخاطرات زیادی را بدنبال دارد. هدف این پژوهش، بررسی تغییرات خط ساحلی بخشی از ساحل شهر جاسک، واقع در شرق استان هرمزگان است. در این تحقیق به منظور تفسیر بصری از تصاویر لندست متعلق به 16 می2016 و 15 می،1989، ترکیب رنگی کاذب ساخته شد. و مرز بین خشکی و آب با استفاده از عملگرهای طیفی در محیط Arc Map مشخص گردید سپس میزان تغییرات خطوط ساحلی در دو مقطع زمانی با استفاده از پلیگون تغییرات برآورد شد. از تصاویر ماهوارهای گوگل ارث برای بررسی و نشان دادن بخشهایی از ساحل استفاده گردید. بر اساس نتایج این پژوهش، در ساحل شرقی مساحت مناطق دارای پیشروی بیش از پسروی است اما در ساحل غربی عکس این مسئله دیده میشود. در مجموع تغییرات در ساحل شرقی بیش از ساحل غربی است علت تغییرات بیشتر، در ساحل شرقی میتواند نتیجه ساخت سه اسکله جدید دارای موجشکن باشد که بعد از سال 2006 سال ساخته شده است. بالاآمدگی سواحل به علت فرورانش صفحه عمان نیز میتواند از عوامل طبیعی تغییرات خط ساحلی باشد.
Coastline changes
Spectral operators
remote sensing
Bandar Jask
Southern Iran
2020
04
20
369
390
https://geoplanning.tabrizu.ac.ir/article_10544_0f975b2b28cfc0a29a5e2f9c2769445d.pdf
Journal of Geography and Planning
JGP
2008-8078
2008-8078
1399
24
71
تحلیل الگوی فضایی شاخص های فقر شهری در شهر بابل
عامر
نیک پور
مرتضی
رضازاده
فاطمه
الهقلی تبار نشلی
ﻣﺮوزه ﺗﻼش ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻘﻖ ﺗﻮﺳﻌﻪ اﻧﺴﺎﻧﻲ، ﺳﻨﺠﺶ و ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻓﻘﺮ ﺷﻬﺮی ﻣﻮﺿﻮﻋﻲ اﺳﺖ ﻛـﻪ در ﺳﻴﺎﺳﺘﮕﺰاری و مدیریت ﺗﻮﺳﻌﺔ اﻧﺴﺎﻧﻲ در ﺑﺴﻴﺎری از ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﻣﻮاﺟﻪ ﺑﺎ آن دﻧﺒﺎل ﻣﻲﺷﻮد و اﻳﻦ اﻣﺮ ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ اﺗﺨﺎذ روشهای ﻋﻠﻤﻲ ﺑﻪ وﻳﮋه در ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ ﭘﻬﻨﻪﻫﺎی ﻓﻘﻴﺮﻧﺸﻴﻦ ﺷﻬﺮی از ﻃﺮﻳـﻖ ﻛﺎرﺑﺮد روشهای آﻣﺎری و ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺟﻬﺖ ﺗﻌﻴﻴﻦ اﺑﻌﺎد ﻣﺘﻔﺎوت ﻓﻘﺮ ﺷﻬﺮی اﺳﺖ. نوع تحقیق حاضر کاربردی میباشد و در تدوین این تحقیق از روشهای توصیفی-تحلیلی و اسنادی-پیمایشی استفاده شده است. دادههای مورد استفاده از بلوکهای آماری سال 1390 مرکز آمار ایران به دست آمده است. برای استخراج و طبقه بندی دادههای این پژوهش از نرم افزار GIS و از ابزارHot Spot Analysis برای تحلیل الگوهای فقر استفاده شده است. شاخصهای مورد استفاده در این پژوهش در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی بررسی شده است. نتایج یافتهها در بعد اقتصادی نشان داد که محدودههای شمالی غربی و جنوب شرقی شهر از فقر گستردهای رنج می برند. در این مناطق بیش از 23 درصد جمعیت شهر در شرایط فقر نسبی و 7/1 درصد جمعیت در شرایط فقر مطلق هستند. در بعد اجتماعی بیش از 36 درصد از مساحت شهر در فقرنسبی و مطلق هستند که حدود 9/29 درصد از جمعیت شهر در این مناطق زندگی میکنند. در بعد کالبدی فقر حاشیههای جنوبی و شمال شرقی شهر همچون ابعاد اقتصادی و اجتماعی در شرایط نامساعد کالبدی قرار دارند. از نظر فضایی غالب محلات 19، 18 و 11 در شرایط فقرکالبدی هستند. در الگوی نهایی فقر نتایج نشان داد پهنههای فقر در شهر بابل جمعیتی بالغ بر 47140 نفر را در خود جای داده اند که 2/35 درصد از جمعیت کل شهر را تشکیل می دهد این پهنهها غالباً در محدودههای حاشیهای شمال شرقی و جنوبی شهر قرار دارند.
Spatial pattern
Zoning
Dimensions of poverty
Urban poverty
Babol
2020
04
20
391
418
https://geoplanning.tabrizu.ac.ir/article_10545_04ec221d0529100e82f938ea4233dec4.pdf