نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی

نویسندگان

1 گروه جغرافیا، دانشکده ادبیات،دانشگاه شهیدچمران اهواز، اهواز، ایران

2 عضو هیات علمی گروه علوم تربیتی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران

چکیده

احساس بیگانگی شکل‌گیری یک نوع وضعیت روحی برآمده از شهر است که در آن شهروندان نسبت به خود و محیط‌های اجتماعی، فیزیکی، فرهنگی و تاریخی شهر احساس جدایی و عدم تعلق می‌کنند. فضاهای شهری و ویژگی‌های آن شهروندان را دچار احساس بیگانگی می‌کند . این پژوهش با هدف ارائه مدل مفهومی به منظور تبیین شرایط علّی، زمینه‌ای و مداخله‌ای که بر احساس بیگانگی در فضای شهری تاثیرگذار هستند انجام گرفت. در این پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) در مرحله کیفی با 32 نفر از شهروندان اهواز تا اشباع نظری مصاحبه‌های عمیقی صورت گرفت و با تحلیل مضامین مدل مفهومی برای تبیین و چگونگی تاثیر شرایط بر احساس بیگانگی ارائه شد. در مرحله کمی نیز به کمک مدل یابی معادلات ساختاری، ساختار علّی احساس بیگانگی در نمونه 310 نفری از شهروندان اهواز که به صورت تصادفی طبقه‌ای انتخاب شدند بررسی گردید. یافته‌های کیفی نشان داد که ناکارآمدی فضای شهر، ناامنی، سرزنده نبودن شهر، ساختارهای بی‌کیفیت کالبد شهر، دسترس ناپذیری و زیست ناپذیری شهر مهم‌ترین علت‌های بروز احساس بیگانگی در شهروندان هستند، و جنسیت افراد، خانواده، قومیت و فرهنگ آن‌ها نیز زمینه را برای بروز این احساس فراهم می‌کنند. دسترس ناپذیری با ضریب مسیر علّی 65/0 بیشترین تاثیر، و پس از آن ناامنی فضای شهری با ضریب 60/0 قرار دارد. زیست ناپذیری شهر با ضریب مسیر علّی 51/0 کمترین تاثیر را بر احساس بیگانگی در فضای شهری اهواز داشتند. احساس بیگانگی در فضاهای شهری به شدت از مداخله‌هایی مثل سیاستگذاری و قانونگذاری، طراحی‌های شهری، و تفکیک جنسیتی تاثیر می‌پذیرد. طراحی بهینه و هوشمند شهرها با توجه به تفاوت‌های فردی و جنسیتی، نمادهای قومی و فرهنگی، و البته امنیت و دسترس‌پذیری شهر این امکان را فراهم می‌کند که شهروندان در یک فضای شهری زیست‌پذیر احساس بیگانگی کمتری با فضای شهری و محل سکونت خود داشته باشند.

تازه های تحقیق

احساس بیگانگی سازه‌ای آشنا برای جامعه شناسان، و روانشناسان اجتماعی است اما در این پژوهش سعی شده است تا با کمک تحلیل مضامین و مصاحبه‌ها، به تبیین این سازه برای برنامه‌ریزان شهری بپردازیم. مدل مفهومی ارائه شده در این پژوهش شامل مواردی است که چگونگی تأثیرپذیری احساس بیگانگی در فضای شهری را از شرایط علّی، زمینه‌ای و مداخله‌ای نشان می‌دهد. ناکارآمدی فضای شهر، ناامنی، و زیست ناپذیری شهری در کنار ساختار کالبدی آن مهم‌ترین عوامل تاثیرگذار هستند که علت بروز احساس بیگانگی در فضای شهری به شمار می‌روند. در این میان دسترس‌پذیری مکان‌ها و فضاهای شهری نیز به تشدید و تضعیف این احساس کمک می‌کنند. خانواده، جنسیت، و قومیت افراد می‌توانند زمینه مساعدی را برای تضعیف و یا تقویت این احساس ایجاد کنند، که البته در کنار این زمینه‌ها می‌توان اقلیم و جغرافیا و همچنین هویت فضایی شهر را در بروز احساس بیگانگی موثر دانست.

شهر دسترس‌ناپذیر احساس بیگانگی از آن را تشدید می‌کند، در این پژوهش مهم‌ترین علّت برای بروز احساس بیگانگی دسترس ناپذیری شهر بود. شهروندی که به سختی به نیازهای روزمره دسترسی دارد، شهروندی که برای حمل و نقل همواره دچار سردرگمی است، شهروندی که برای تفریح و یا سرگرمی خود مجبور باشد مسیرهای طولانی و نامناسب را طی کند، و البته نیازهایی مثل آموزش او از دسترس خارج و یا به دشواری به آن‌ها دسترسی داشته باشد، نسب به فضاها، راهروها، ایستگاه‌ها و اماکن شهر بیگانه شده و روز به روز از آن‌ها دورتر می‌شود، با آن‌ها ارتباط برقرار نمی‌کند، کار با آن‌ها و یا حضور در آن‌ها با احساس بیگانگی همراه خواهد بود.

بافت‌های فرسوده و یا رها شده شهر، در کنار محوطه‌های آلوده، تاسیسات و ایستگاه‌های متروک، استفاده نابجا از فضاها و اماکن باعث می‌شود فضای شهرها ناکارآمد جلوه کند و در بیشتر مواقع بدون استفاده رها شوند. این فضاها نه تنها موجب صرف بی‌رویه وقت و هزینه شهروندان می‌شوند، و تا حدودی به زیبایی شهر لطمه می‌زنند، بلکه موجب ایجاد احساس جدایی و دوری شهروندان از فضای شهر می‌شوند، شهروندان به لحاظ مادی و یا معنوی از حضور در این فضاها اجتناب کرده و سعی می‌کنند در آن اماکن نباشند، کار نکنند، و محل زندگی خود را در آنجا انتخاب نکنند. استمرار ناکارآمدی باعث قوت گرفتن احساس بیگانگی از فضاهای شهری و افزایش فاصله فیزیکی و روحی شهروندان از شهر می‌شود. ایستگاه راه آهن و اتوبوس غیرفعال و مستعمل،  وجود پمپ بنزین متروکه یا اماکن مشابه آن موجب ایجاد کاربری‌های ناسازگار با شهر و محیط زیست می‌شود که خود علت اصلی ناکارآمدی فضاهای شهری است. ناکارآمدی فضاهای شهری علاوه بر آزار بصری چشم انداز فضاهای شهر، و کاهش بهره‌وری موجب ایجاد و تشدید احساس بیگانگی از فضاهای شهری خواهند شد.

فضای شهر هم هویت دارد و هم هویت بخش است، هر شهر با نمادها، اقلیم، جغرافیا، اجتماع، و فرهنگش شناخته می شود و می‌توان گفت هویت شهر چیزی جز انسان‌ها، اماکن، ساختارها و روابط بین آن‌ها نیست. این هویت گاهی چنان عمیق و تاثیرگذار است که افراد هویت خود را نیز به شهر و فضای شهر گره می‌زنند، این پیوند موجب ایجاد احساسهای متنوعی در فرد می‌شود که یکی از آن‌ها احساس بیگانگی با فضای شهر است. شهر با نمادها و فضاهایی که دارد زمینه را برای هویت بخشی به افراد آماده می‌کند، و بروز احساس بیگانگی یا عدم بروز آن از همینجا آغاز می شود. اینکه شهروند به لحاظ هویتی با فضاها، اماکن، و گرافیک و مبلمان شهر ارتباط مثبت و سازنده‌ای ایجاد می‌کند یا خیر؟ و اینکه آیا شهروند شهر را جزیی از هویت خود به شمار می‌آورد یا خیر؟ پاسخ منفی به این سوال‌ها یعنی احساسی در شهروند بروز کرده که او را از شهر به لحاظ جسمی و روحی دور کرده است و این همان احساس بیگانگی در فضای شهر است که هویت فضای شهر از شرایط زمینه‌ای مهم در تشدید یا تضعیف آن است.

احساس امنیت در فضای شهر، شاید به ظاهر یک احساس باشد، اما هم از پیشایندهایی همچون وجود فضاهای رها در شهر، نورپردازی نامناسب و تاریک فضا، محیط زیست آلوده، شهر بدون نمادهای اطلاعاتی، حمل و نقل ضعیف ، خیابان‌های شلوغ و گاهی خیلی خلوت تاثیر می‌پذیرد، و هم خود موجب ایجاد احساس تازه‌ای در شهروند می‌شود که او را از حضور و فعالیت در شهر منع می‌کند. این ممانعت از بیگانگی سرچشمه می‌گیرد، بیگانگی شهروندان از فضای شهر کاربری او از فضاها را کاهش داده، و روح و جسم او را از فضای زندگی و کارش دور خواهد کرد. امنیت شهر می‌تواند بروز این احساس را تعدیل و در بسیاری از موارد حذف کند، شهروندی که در شهر احساس امنیت کافی در حمل و نقل، گردش و تفریح، خرید، و سکونت دارد کمتر دچار احساس بیگانگی فضایی شده و دلبستگی بیشتری نسبت به مکان پیدا خواهد کرد.

در این پژوهش پژوهشگران دریافتند جنسیت می‌تواند زمینه را برای احساس بیگانگی شهروندان فراهم کند به طوری که زن بودن و یا مرد بودن در ایجاد و تقویت این احساس تاثیر گذار است. عدم توجه شهر به تفاوتهای جنسیتی افراد به خصوص در مورد زنان، طراحی نامناسب شهر برای مادران و یا کودکان، مردانه یا زنانه شدن برخی فضاها به دلیل طراحی و کاربری نامناسب، فضاها را به شدت جنسیت زده کرده و این موجب بروز احساس بیگانگی از فضای شهر می‌شود. هر چند این پژوهش به طور دقیق تفاوت این احساس در زنان و مردان را بررسی نکرده است اما در مصاحبه‌ها مشخص شد که زنان از فضاهای جنسیت زده آسیب بیشتری دیده و احساس بیگانگی بیشتری نسبت به اماکن و فضاهای شهری داشته اند.

یافته‌های پژوهش نشان داد شرایط علّی و مداخله‌ای در شهر اهواز نه تنها روی احساس بیگانگی تاثیرگذار هستند، بلکه موجب پیامدهای منفی متعددی برای شهر و شهروندان اهوازی خواهند شد. داشتن احساس بیگانگی در فضای شهری نه تنها موجب کاهش امنیت شهر می‌شود بلکه تمایل شهروندان به مهاجرت را نیز افزایش می‌دهد. مصاحبه پژوهشگران با شهروندان نشان داد گاهی احساس بیگانگی از فضای شهر آنچنان تشدید می‌شود که شهروند خود را از شهر جدا می‌داند، وابستگی عاطفی خود به شهر را از دست می‌دهد، و تمایل فراوانی به مهاجرت از شهر پیدا می‌کند. مهاجرت شهروندان از شهر حتی اگر اتفاق هم نیفتد باعث کاهش مشارکت آن‌ها در مدیریت شهر شده و آن‌ها را نسبت به شهر و مسائل آن بی‌ تفاوت خواهد کرد. تخریب‌گری و وندالیسم پیامد مهم دیگر تشدید احساس بیگانگی در شهر است و شهروندانی که به لحاظ جسمی و روحی خود را از شهر دور می‌دانند و هویتی برای شهر قائل نیستند و یا هویت خود را در ارتباط با شهر تعریف نمی‌کنند دست به تخریب اموال و امکانات شهر می‌زنند. این پیامدها موجب کاهش حق به شهر افراد و در ادامه کاهش کیفیت زندگی شهری می‌شود. احساس بیگانگی از فضای شهر باعث ایجاد تبعیض جنسیتی در شهر شده و فضاهارا به سمت زنان و یا مردان جنسیت زده خواهد کرد. در این میان طراحی نامناسب فضای شهر و برنامه ریزی بدون توجه به تفاوتهای متنوع شهروندان احساس بیگانگی را تشدید کرده و با گذشت زمان زیست پذیری شهر را کاهش می‌دهد. 

این پژوهش در شهر اهواز صورت گرفت و افراد مصاحبه شونده از میان شهروندان اهوازی انتخاب شدند. مدیریت شهری در اهواز به لحاظ حمل و نقل و دسترس پذیری شهری، ناکارآمدی فضاهای شهر، و توجه کم به جنسیت ها و قومیت ها همواره با انتقادهایی همراه بوده است. هر چند این موضوع پژوهشگران را در تعمیم نتایج محدود کرده ‌است اما بر این باور هستند که مطرح کردن وجود احساس بیگانگی در فضاهای شهری، دستاورد مهم این پژوهش است. در بخش کمی پژوهش نیز هر چند سعی شد از نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای از جامعه شهروندان اهواز استفاده شود اما باز هم تعمیم شرایط زندگی در این شهر به سایر شهرهای ایران می‌بایست با احتیاط صورت گیرد. توصیه پژوهشگران به سایر پژوهشگران آینده انجام پیمایش‌های دقیق‌تر در شهرهای دیگر با تنوع قومیتی، اقلیمی و جغرافیایی است تا بتوان به شرایط علّی، زمینه‌ای و مداخله‌ای تاثیرگذار بیشتری دست یافت و احساس بیگانگی در فضاهای شهری دیگر ایران نیز بررسی گردد.

با توجه به اینکه پژوهش حاضر سعی داشت به کمک مفهوم پردازی، به تبیین احساس بیگانگی در فضاهای شهری پرداخته، و شرایط علّی تاثیرگذاز، زمینه‌ها، و سیاست‌هایی را که موجب تشدید این احساس می‌شوند را در فضای شهری اهواز مشخص کند، یافته‌های این پژوهش در حوزه شرایط زمینه‌ای و بافتار شهر که در تشدید احساس بیگانگی تاثیر گذار هستند با یافته‌های  هاشم ساهان (2021) همراستا هستند. همچنین یافته‌های مربوط به مکانیسم های قانونی، و اصول حکمرانی تاثیرگذار بر احساس بیگانگی در فضای شهری با یافته‌های کرستانی و رودریگز آلوز (2016) همسو هستند. شرایط زمینه‌ای استخراج شده در این پژوهش نیز با یافته‌ها زمانی و ماهان (2019) همسویی نشان داده‌اند. سایر مطالعاتی که در دسترس پژوهشگران قرار داشته است مفهوم احساس بیگانگی را در بستر فلسفی و جامعه شناسی بررسی کرده‌اند، و مقایسه یافته‌های آن‌ها با یافته‌های حاضر که در حوزه برنامه‌ریزی شهر انجام شده است امکان پذیر نیست.‌ تأثیرگذارترین عوامل بر بروز احساس بیگانگی در فضاهای شهری را می‌توان به ترتیب دسترس ناپذیری شهرها، ناکارآمدی، و ناامنی آن‌ها دانست. در این میان زیست‌پذیری شهر و ساختار کالبدی آن، در درجه‌های بعدی اهمیت قرار دارند. جنسیت، قومیت و فرهنگ شهروندان زمینه‌هایی را برای بالاگرفتن این احساس در فضاهای شهری ایجاد می‌کنند که طراحی فضای شهر و البته سیاست‌های حکومت برای مدیریت شهر از مهم‌ترین عوامل مداخله‌گر در احساس بیگانگی فضای شهری است. پیشنهاد پژوهشگران به سیاستگذاران و طراحان فضای شهری توجه بیشتر به جنبه‌های عاطفی و روانی شهروندان است و با افزایش بهره‌وری فضاهای شهر، استفاده بجا از نمادها و گرافیک شهر ضمن افزایش دسترس‌پذیری نقاط شهر، و زیست‌پذیر کردن آن بتوانند به کمک حکمرانی خوب و مدیریت مناسب باعث کاهش احساس بیگانگی شهروندان در فضاهای شهری شوند. این کار موجب افزایش احساس سرزندگی در شهر، کاهش مهاجرت‌ها، کاهش وندالیسم، و تبعیض‌ها، شده و با افزایش کیفیت زندگی از انزوای اجتماعی شهروندان جلوگیری خواهد شد.

 

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

Analyzing the contexts and measuring the causal structure of the feeling of alienation in urban spaces of Ahvaz

نویسندگان [English]

  • Maryam azadbakht 1
  • Mojtaba Jahanifar 2

1 urban planning, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran

2 Shahid chamran university of Ahvaz Ahvaz Iran

چکیده [English]

The alienation feeling is a kind of mental state arising from the city in which the citizens feel a sense of separation and lack of belonging towards themselves and the city social, physical, cultural and historical environments. Urban spaces make citizens feel alienated. This research was done with the aim of presenting a conceptual model to explain the causal, background and intervention conditions that affect the urban space alienation feeling. In this mixed method research in the qualitative stage, interviews were conducted with 32 Ahvaz citizens until theoretical saturation, and by the theme analyze, a conceptual model was presented to explain and how the conditions affect the alienation feeling. In the quantitative stage, with the structural equation modeling, the alienation feeling causal structure was investigated for 310 Ahvaz citizens who were randomly selected in a stratified manner. Qualitative findings showed that city space ineffectiveness, insecurity, lack of city vibrancy, poor quality of city structures, city inaccessibility and unviability are the most important causes of the alienation feeling. The gender, family, ethnicity and culture of the people are also the background conditions. Inaccessibility has the greatest effect with a causal path coefficient of 0.65, followed by urban space insecurity with a coefficient of 0.60. The unviability of the city with a causal path coefficient of 0.51 had the least impact on the feeling of alienation in the urban space of Ahvaz. The feeling of alienation in urban spaces is strongly affected by interventions such as policy and legislation, urban designs, and gender segregation. The optimal and intelligent design of cities, taking into account individual and gender differences, ethnic and cultural symbols, and of course the security and accessibility of the city, provides the possibility that citizens feel less alienated from the urban space and their residence place.

کلیدواژه‌ها [English]

  • feeling
  • alienation
  • Urban space
  • structural equations
  • Ahvaz

احساس بیگانگی شکل‌گیری یک نوع وضعیت روحی برآمده از شهر است که در آن شهروندان نسبت به خود و محیط‌های اجتماعی، فیزیکی، فرهنگی و تاریخی شهر احساس جدایی و عدم تعلق می‌کنند. فضاهای شهری و ویژگی‌های آن شهروندان را دچار احساس بیگانگی می‌کند . این پژوهش با هدف ارائه مدل مفهومی به منظور تبیین شرایط علّی، زمینه‌ای و مداخله‌ای که بر احساس بیگانگی در فضای شهری تاثیرگذار هستند انجام گرفت. در این پژوهش آمیخته  (کیفی-کمی)  در مرحله کیفی با 32 نفر از شهروندان اهواز تا اشباع نظری مصاحبه‌های عمیقی صورت گرفت و با تحلیل مضامین مدل مفهومی برای تبیین و چگونگی تاثیر شرایط بر احساس بیگانگی ارائه شد. در مرحله کمی نیز به کمک مدل یابی معادلات ساختاری، ساختار علّی احساس بیگانگی در نمونه 310 نفری از شهروندان اهواز که به صورت تصادفی طبقه‌ای انتخاب شدند بررسی گردید. یافته‌های کیفی نشان داد که ناکارآمدی فضای شهر، ناامنی، سرزنده نبودن شهر، ساختارهای بی‌کیفیت کالبد شهر، دسترس ناپذیری و زیست ناپذیری شهر مهم‌ترین علت‌های بروز احساس بیگانگی در شهروندان هستند، و جنسیت افراد، خانواده، قومیت و فرهنگ آن‌ها نیز زمینه را برای بروز این احساس فراهم می‌کنند. دسترس ناپذیری با ضریب مسیر علّی 65/0 بیشترین تاثیر، و پس از آن ناامنی فضای شهری با ضریب 60/0 قرار دارد. زیست ناپذیری شهر با ضریب مسیر علّی 51/0 کمترین تاثیر را بر احساس بیگانگی در فضای شهری اهواز داشتند. احساس بیگانگی در فضاهای شهری به شدت از مداخله‌هایی مثل سیاستگذاری و قانونگذاری، طراحی‌های شهری، و تفکیک جنسیتی تاثیر می‌پذیرد. طراحی بهینه و هوشمند شهرها با توجه به تفاوت‌های فردی و جنسیتی، نمادهای قومی و فرهنگی، و البته امنیت و دسترس‌پذیری شهر این امکان را فراهم می‌کند که شهروندان در یک فضای شهری زیست‌پذیر احساس بیگانگی کمتری با فضای شهری و محل سکونت خود داشته باشند. 

  • احدنژاد روشتی، محسن، اشلقی، مهدی. (1401). بررسی تطبیقی مولفه‌های‌ هویت مکان در فضای خیابانی آبرسان و شریعتی تبریز. نشریه علمی جغرافیا و برنامه‌ریزی، 26(81). 1-23. doi: 10.22034/gp.2021.47311.2879
  • ادهمی،جمال،(1397)، عوامل مؤثر بر بیگانگی اجتماعی و فرهنگی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج،مسائل اجتماعی ایران، سال نهم، شمارة 1، بهار و تابستان.ص5-27. 27.1001.1.24766933.1397.9.1.1.6 :doi
  • آزادبخت،مریم،(1396)، جغرافیای جرم با تأکید بر جرائم زنان در شهر اهواز، دانشگاه شهید چمران اهواز، دانشکده علوم زمین و سیستم اطلاعات جغرافیایی، گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری،استاد راهنما:ناهید سجادیان و مرتضی نعمتی مشاور:علی شجاعیان.پایان نامه.ص.38
  • پریزادی، طاهر، میرزازاده، حجت، اصغری، رویا، کریمی، علیرضا. (1401). بررسی الگوی توسعه فیزیکی شهر با رویکرد توسعه میان‌افزا مورد مطالعه: شهر میاندوآب. پژوهش‌های جغرافیای انسانی, 54دوره شماره (4), 1303-1321.
  • حاتمی‌نژاد، حسین، همقدم، نوشا، کانونی، رضا. (1401). واکاوی مؤلفه‌های حکمروایی خوب شهری در ایجاد رضایتمندی سکونتی با رویکرد آینده‌پژوهی (مطالعه ‌موردی: شهر رشت)، نشریه علمی جغرافیا و برنامه ریزی، 26(81). 43-61.
  • 22034/gp.2021.47741.2887 doi:
  • حسینی مند، نگین، یعقوبی، معصومه، شاه حسینی، حبیب، جوان فروزنده، علی. (1400). ارزیابی مؤلفه‌های کیفی-ادراکی فضاهای سبز در ارتقاء حس رضایتمندی و سرزندگی ساکنان محلات اطراف آن (نمونه‌های مورد مطالعه پارک ائل‌گلی و پارک ولیعصر تبریز)، نشریه علمی جغرافیا و برنامه ریزی، 25(77). 61-79. Doi: 10.22034/gp.2021.41603.2693
  • راه­پیما،عبدالمجید، غلامی، بهار، ( 1400)، بررسی چالش­های فضایی توسعه شهری و اثرات آن برای امنیت ملی ایران، پژوهش­های جغرافیای انسانی، دورۀ 53، شمارۀ 2. ص637-652. Doi: 1001.1.20086296.1400.53.2.14.0
  • زنگانه،احمد و همکاران،(1400)، تحلیلی بر وضعیت زوال شهری در بخش مرکزی شهر ارومیه (مطالعة موردی: منطقة )، پژوهش­های جغرافیای برنامه­ریزی شهری، دورة 9، شمارة 1. ص 267-285.

Doi: 10.22059/JURBANGEO.2021.313215.1397

  • سعیدی منفرد، ساناز، گلرو، امیر،(1398)، ارزیابی ارتقای سلامت روان در فضاهای رها شده­ی شهری با محوریت شکل­گیری شهر سالم مطالعه موردی: شهر مشهد، جغرافیا و روابط انسانی، شماره2، پیاپی.ص. 15-34. Doi: 20.1001.1.26453851.1398.2.2.4.4
  • کامران،حسن و همکاران،(1399)، مطالعة شهر در جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک با تأکید بر نظریة گاتمن و کاکس، فصلنامة جغرافیا، دورة 16،شماره 56. ص133-160
  • گرب، ادوارد، (1372)، جامعه شناسی نابرابری اجتماعی. ترجمة محمد سیاه­پوش و احمدرضا غروی زاده، تهران: نشر معاصر.ص14.
  • محسنی تبریزی، علیرضا، (1370)، بیگانگی، مفهوم­سازی و گروه­بندی تئوری­ها در حوزه، جامعه شناسی و روانشناسی، فصلنامه علوم اجتماعی، شماره 29. .ص17-34
  • معاونت برنامه­ریزی و توسعه سرمایه انسانی، (1395)، گزیده اطلاعات مناطق، نواحی و محلات شهر اهواز. چاپ اول، اهواز: انتشارات روابط عمومی و امور بین الملل شهرداری اهواز.ص18
  • منصوری، سید تاج الدین، ضرغامی، اسماعیل، (1401)، تبیین رابطه انسان - محیط با استفاده از نقد مبانی نظری نحو فضا. انسان و محیط زیست، 20(1)، 159-181. https://journals.srbiau.ac.ir/article_19856.html
  • میرزاحسین،سارا،احمدی،ملیحه، ذاکرحقیقی،کیانوش،(1400)، ارزیابی زیست­پذیری مبتنی بر متغیرهای حس تعلق به مکان(مطالعۀ موردی: منطقۀ 1 کلان شهر تهران(،پژوهش­های جغرافیای برنامه­ریزی شهری، دورة 9 ، شمارة 2. ص361-385. Doi:22059/JURBANGEO.2021.312004.1385
  • یوسفی، علی، محمدی، فردین، میرزایی، آیت الله، (1397)، اشکال بیگانگی شهری در نظر جامعه شناسان شهر، مطالعات جامعه­ شناختی، دوره 52 ، شماره دو:ص481-504. https://doi.org/10.22059/jsr.2019.70362