برنامه ریزی شهری
نجما اسماعیل پور؛ میترا قربی
دوره 22، شماره 65 ، آبان 1397، ، صفحه 19-44
چکیده
رشد سریع شهر کرمان در چند دهه اخیر باعث شکلگیری محلات جدید و حاشیهای با تفکرات مدرنیستی شده و محلات تاریخی بدلایل متعدد به بافتهایی ناکارامد تبدیل شدهاند که کیفیت آنها درخور زندگی شهروندان نیست. نوشهرگرایان با اتکا بر دروس تاریخی از زیباترین و موفقترین شهرها، رویکردهای نوشهری را با جوامع متراکم، مختلط، پیادهمدار ...
بیشتر
رشد سریع شهر کرمان در چند دهه اخیر باعث شکلگیری محلات جدید و حاشیهای با تفکرات مدرنیستی شده و محلات تاریخی بدلایل متعدد به بافتهایی ناکارامد تبدیل شدهاند که کیفیت آنها درخور زندگی شهروندان نیست. نوشهرگرایان با اتکا بر دروس تاریخی از زیباترین و موفقترین شهرها، رویکردهای نوشهری را با جوامع متراکم، مختلط، پیادهمدار و نسبتاً مستقل تایید کردند. هدف پژوهش تعیین و مقایسه میزان سازگاری اصول نوشهرگرایی در محلات بافت قدیمی، میانی و جدیدِ درجهت افزایش کیفیت زندگی آنهاست. پژوهش حاضر، کاربردی و از نظر روش، توصیفی، مقایسهای-تطبیقی و پیمایشی است. روش گردآوری دادهها کتابخانهای و میدانی می باشد. برای تعیین میزان انطباق از توابع تحلیلی GIS و روشهای آماری استفاده شد. شاخصهای مورد مطالعه به سه دسته کالبدی، حملونقل و تاریخی- هویتی تقسیم و در 7 اصل و با طیف چهارسطحی مورد ارزیابی قرار گرفت. بنا بر نتایج :اولا؛ شاخصها تفاوت معناداری را در بهرهگیری از اصول نوشهرگرایی در محلات مختلفی که در دورههای گوناگون توسعه شهر کرمان شکل گرفته بودند، نشان میدهند؛ ثانیا؛ محله تاریخی مظفری (با محوریت بازار) و محله جدید هوشنگ مرادی به ترتیب با میانگین هندسی3.03 و 1.81 بیشترین و کمترین انطباق و سازگاری را با اصول نوشهرگرایی دارند. بیشترین و کمترین سازگاری در محلات، به ترتیب مربوط به اصل اتصال و پیوستگی و اصل تنوع مسکن است. محلات جدید از نظر اصول کالبدی؛ و محلات قدیمی از نظر اصول تاریخی-هویتی و ترافیکی و حملونقل سازگاری بیشتری با نوشهرگرایی دارند:«میانگین میزان سازگاری محله جدید هوشنگمرادی در اصل کالبدی 3.56 و محله مظفری در اصول تاریخی و هویتی و ترافیکی و حملونقل به ترتیب 3.67 و 4 است».نظر به سازگاری نسبی محلات با اصول نوشهرگرایی می توان از رهنمودهای آن درارتقای کیفیت زندگی محلات استفاده کرد.