نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه تبریز
2 دانشیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه تبریز
3 استادیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه تبریز
چکیده
امروزه بافتهای فرسوده و ناکارآمد قسمت عمدهای از بافتهای شهری را تشکیل دادهاند و با مشکلات و موانع ساختاری و عملکردی خاصی روبرو هستند که لازم است ضمن توجه به بازآفرینی بافتهای فرسوده و ناکارآمد، اهمیت/عملکرد شاخصهای بازآفرینی شهری نیز مورد بررسی قرار گیرند. در این چارچوب تحقیق حاضر با هدف ارزیابی اهمیت/عملکرد شاخصهای بازآفرینی شهری برپایه آسیبهای حاصل از بافتهای ناکارآمد شهر سقز؛ ضمن شناسایی و مشخصسازی بیشترین سطح خطر آسیبهای حاصل از بافتهای ناکارآمد به ارزیابی اهمیت/عملکرد شاخصهای بازآفرینی شهری نیز پرداخته است. نوع تحقیق حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر گردآوری داده توصیفی-تحلیلی بوده است و برای-جمعآوری اطلاعات از روش میدانی – کتابخانهای استفاده شده است. در این پژوهش در وهلۀ نخست از ارزیابی ریسک امنیتی زیرساخت(مدل FMEA)، جهت شناسایی آسیب های حاصل از بافتهای ناکارآمد شهر سقز، مشخصسازی اولویت و تعیین عملگرها استفادهشده است و در وهلۀ بعدی از مدل IPA برای بررسی اهمیت/عملکرد شاخصهای بازآفرینی شهر سقز استفادهشده است. بررسیهای صورت گرفته در قالب مدل FMEA نشان داده است که از 31آسیب مطرح شده در قالب 10 اثر بالقوه؛ 6 اثر بالقوه (در وهله اول آسیبپذیری در برابر زلزله، ناتوانی پولی- مالی، ضعف مدیریتی و در وهله بعدی افزایش ناهنجاری اجتماعی، کاهش تعلق خاطر و افزایش آلودگی) سطح خطر بارزی دارند و نتایج حاصل از مدل IPA نشان داده است که بین اهمیت و عملکرد شاخصهای بازآفرینی بافتهای ناکارآمد شهر سقز سازگاری وجود نداشته است و لازم است که توجه به شاخصهای مدیریت یکپارچه شهری، ساماندهی معابر کم عرض و دسترسی به شریانهای اصلی، سازگاری کاربریها، نظارت بر ساخت و ساز و کنترل بناهاو کیفیت ابنیه، اشتغال و درآمد، سرمایهگذاری در محله، بهبود مشارکت اجتماعی و بهبود تعلق مکانی به منظور کاهش آسیبهای بارز حاصل از بافتهای ناکارامد در اولویت نخست قرار گیرند.
تازه های تحقیق
تحقیق حاضر با هدف ارزیابی اهمیت و عملکرد شاخص های بازآفرینی شهری برپایه آسیبهای حاصل از بافتهای فرسوده شهر سقز صورت گرفته است و بر این اساس از روش کتابخانهای و میدانی برای جمعآوری اطلاعات استفادهشده است. در این پژوهش در وهلۀ نخست به منظور نشان دادن توزیع بافتهای فرسوده و ناکارامد در سطح محلات شهر سقز از مدل کریجینگ در محیط GIS استفاده شد که یافتهها نشان داد محلاتی که در شمال غربی و جنوب شرقی واقع شدهاند به صورت نامناسب و با آسیب پذیری و ناکارآمدی بالا در سطح محلات قرارگرفتهاند و در وهلۀ بعدی به منظور بررسی بررسی شدت اثر آسیبهای حاصل از بافتهای ناکارآمد شهر سقز در سطح محلات از مدل FMEA استفاده شد که از 31خطر مطرح شده در قالب 10 اثر بالقوه؛6 اثر بالقوه (در وهله اول آسیبپذیری در برابر زلزله، ناتوانی پولی–مالی، ضعف مدیریتی و در وهله بعدی افزایش ناهنجاری اجتماعی، کاهش تعلق خاطر و افزایش آلودگی) بالای 300 یعنی سطح خطر بارزی داشتهاند. که خود بیانگراین است که آسیبهای حاصل از بافتهای فرسوده و ناکارآمد در سطح جدی قرار داشته و نیاز به توجه و استفاده از رویکرد بازآفرینی را مطرح میکند که به منظور کاهش آسیبهای مطرح شده لزوم توجه به شاخصهای بازآفرینی بیش از پیش مطرح میشود که در نهایت اقدام به تحلیل اهمیت- عملکرد شاخصهای بازآفرینی شهر با استفاده از مدل IPAشده است. این مدل چهار ربع دارد(تمرکز، ادامه روند، اتلاف منابع و اولویت پایین) در ربع اول(تمرکز): شاخص هایی که در این ناحیه قرارگرفته اند (تعقیب سیاستهای رشد شهری- بهبود تعلق مکانی- کاهش الودگی هوا- نظارت بر ساخت و ساز و کنترل بناها و کیفیت ابنیه- ساماندهی معابر کم عرض و دسترسی به شریان های اصلی- سازگاری کاربری ها- مدیریت یکپارچه شهری - اشتغال و درآمد- برآورده سازی نیازهای اساسی) اگرچه دارای اهمیت بالایی در بازآفرینی هستند ولی عملکرد پایینی توسط نهادهای مدیریتی داشته اند. در ربع دوم (بهبود مشارکت اجتماعی- بهبود مبلمان شهری- سرمایه گذاری در محله- خدمات رفاهی-تفریحی- خدمات ارتباطی- حمل و نقل- بهبود پیاده راه) بر لزوم ادامه روند تأکید دارد. ربع سوم (بهبود اعتماد اجتماعی-تعاملات) نشان میدهد که صرف کردن هزینههای زیادی موجود جهت شناسایی بافت های ناکارآمد و عمرآنها در بازآفرینی لازم نیست و ضرورتی برآن وجود ندارد. در نهایت ربع چهارم (ایجاد فضای مناسب پارکینگ - کاهش فضاهای بی دفاع شهری- ارزش زمین و مسکن- اجاره بها- امنیت در سطح افزایش نیروهای انتظامی- خدمات بهداشتی –درمانی- بهبود سیمای بصری- بهبود امکانات ورزشی) بیانگر این موضوع است که این عوامل منجر به اتلاف منابع می شوند. بعد از تعیین موقعیت شاخص های بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهر سقز، لازم است وزن (OW) هریک از شاخص ها به دست آورده شود و آنها را نرمالیزه (SW) کرد، تا در نهایت اولویت های اول در بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهر سقز مشخص گردند که در نهایت 6 شاخص مدیریت یکپارچه شهری، ساماندهی معابر کم عرض و دسترسی به شریان های اصلی، سازگاری کاربریها، نظارت بر ساخت و ساز و کنترل بناها و کیفیت ابنیه، اشتغال و درآمد، سرمایهگذاری در محله، بهبود مشارکت اجتماعی و بهبود تعلق مکانی به ترتیب در اولویت های اول بازآفرینی تشخیص داده شده اند. باتوجه به نتایج حاصل از مدل IPA لازم است که توجه به شاخصهای مدیریت یکپارچه شهری، ساماندهی معابر کم عرض و دسترسی به شریان های اصلی، سازگاری کاربریها، نظارت بر ساخت و ساز و کنترل بناهاو کیفیت ابنیه، اشتغال و درآمد، سرمایهگذاری در محله، بهبود مشارکت اجتماعی و بهبود تعلق مکانی به منظور کاهش آسیبهای بارز حاصل از بافتهای ناکارآمد در اولویت نخست قرار گیرند. در اهمیت شاخصهای مورد اشاره لازم به ذکر است که این بافت علیرغم فرسودگی و ناکارآمدی، هنوز برخی ظرفیتها و قابلیتهای خود را همچون پویایی و سرزندگی حفظ نموده که اگر این قابلیتها حفاظت و احیاء شوند، نیروی محرکهای در جهت توسعه شهری خواهد بود. که برای تسهیل در مدیریت و ساماندهی شهری و جلوگیری از دوبارهکاریها و موازیکاریها، بین نهادهای مدیریت شهری و به منظور رسیدن به مدیریت یکپارچه شهری؛ بکارگیری رویکرد مشارکتی و تقاضا محور با حضور جمعیت ساکن در بافتهای ناکارآمد به منظور بازآفرینی شهری و جلوگیری از رویکردهای یک سویه بالا به پایین ضروری است. افزایش نقش ساکنین به ویژه ساکنین محلات6، 16، 17، 18 و 19 در امور محلات خود میتواند در ایجاد تعادل و هماهنگی لازم نقش ارزنده ای را ایفا نماید و مشارکتدهی آنها باعث افزایش تعلق مکانی، افزایش تعامل اجتماعی و افزایش تجربه و مهارتهای مشارکتکنندگان میگردد و مشارکت ساکنین همچنین میتواند باعث شکوفایی فعالیتهای گردشگری در سطح این محلات شود. در همین ارتباط میتوان بازخوردهایی چون، ایجاد فرصتهای شغلی، افزایش درآمد و منابع مالی، ایجاد انگیزه جهت سرمایهگذاری، افزایش تعلق خاطر و متعاقباً بهسازی بهینه محیط را در پی داشته باشد.
همسو با نتایج این پژوهش، پژوهشهای دیگری نیز صورت گرفته است. پوراحمد و همکاران (1396)، با روش SWOT-QSPM بازآفرینی بافت های ناکارآمد منطقه 10 شهر تهران را مورد بررسی قرارداده و ضمن بررسی پایداری و ناپایداری منطقه، منطقه 10 تهران را به لحاظ شاخصهای بازآفرینی مورد تحلیل و بررسی قراردادند. عبدالهی و همکاران (1399) نیز با مشاهده قدمت زیاد ساختمانهای منطقه 4 تبریز و همچنین کیفیت ابنیه پایین، نفوذناپذیری و عرض معابر پایین، تراکم بالای ساختمانی و جمعیتی ناشی از ریزدانگی قطعات وضعیت نامناسب مسکن در منطقه 4 بر لزوم اجرای طرحهای بازآفرینی در این منطقه تأکید کردند. مطالعه این پژوهش و سایر پژوهشهای صورت گرفته، بیانگر گستردگی مطالعات صورت گرفته دربارۀ بازآفرینی بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری میباشد. در اکثر تحقیقات صورتگرفته، بازآفرینی بافتهای فرسوده و ناکارآمد در سطحی کلی و یا با درنظرگفتن محدودهای کوچک مورد بررسی قرارگفتهاند. در صورتی که باید بافتهای ناکارآمد در سطح محلات شهر مورد بررسی قرارگیرد تا ضمن شناسایی بافتهای ناکارآمد بتوان محلات نیازمند بازآفرینی را شناسایی کرد. در این پژوهش ضمن نشان دادن توزیع بافت های فرسوده و ناکارآمد در سطح محلات شهر سقز با استفاده از روش کریجینگ سعی شده است با استفاده از مدل FMEA آسیبهای بالقوه بافتهای ناکارآمد در سطح محلات شهر سقز نیز مورد بررسی قرار گیرد. در حالیکه در کمتر پژوهشی به استفاده از روش کریجینگ برای توزیع بافتهای ناکارامد و به استفاده از مدل FMEA به منظور بررسی آسیبهای حاصل از بافتهای ناکارآمد در سطح محلات توجه شده است و در این پژوهش باتوجه به اثرات بالقوه آسیبپذیری بافتهای ناکارآمد در سطح محلات شهر سقز نیز نیاز به بازآفرینی مطرح که در نهایت اقدام به تحلیل اهمیت- عملکرد شاخصهای بازآفرینی شهر با استفاده از مدل IPAشده است. لازم به ذکر است در اکثر تحقیقات صورت گرفته تنها به شاخصهای باز آفرینی توجه و بر لزوم اهمیت و عملکرد شاخصهای بازآفرینی از دیدگاه مدیران شهری و کارشناسان توجه نشده است.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Assessment of Importance-Performance the urban regeneration Indicators based on Damages from Inefficient Urban Texture (Case Study: City of Saqqez)
نویسندگان [English]
- sharare saidpour 1
- Freydon Babaei Aghdam 2
- Iraj Teymuri 3
1 Ph.D. Student of Geography and Urban Planning,, University of Tabriz
2 Associate Professor of Geography and Urban Planning, University of Tabriz
3 Assistant Professor of Geography and Urban Planning, University of Tabriz
چکیده [English]
Today, worn-out and inefficient textures are a major part from urban contexts and they have problems and specific structural and functional barriers which need to be examined importance-performance the urban regeneration indicators regarding the regeneration of inefficient textures. In this context, the present research has been done with the aim of assessment of importance-performance the urban regeneration indicators based on damages from inefficient urban texture of Saqqez city which has been identified the highest level of risk from injuries resulting from inefficient texture and it has also been assessment of importance-performance the Indicators.The current type of research is applied in terms of purpose and has been descriptive-analytical in terms of data collection and the field-library method has been used to collect information. In this researchFMEA has been used of the infrastructure in the first stage to identify the damages from inefficient urban texture from Saqqez and specifying the risk priority number and determining operators and the IPAmodel has been used to assessment of importance-performance the indicators in the city of Saqqez in the next step. The investigations have shown in the FMEAmethod of the31risks raised in the10potential; 6potential effects have a high risk level (first stage; vulnerability to earthquakes, financial inability, managerial weakness and next stage;, increase in social abnormality, decrease in belongingness and increase in pollution) and the results of the IPAmodel have shown that there was no compatibility between the importance-performance the regeneration indicators of Saqqez and it is necessary to and it is necessary to be the first priority The Pay attention to the indicators of integrated urban management, organizing narrow roads, and access to main streets, compatibility of users, Supervision of construction and control of buildings, employment and income, investment in the neighborhood, improve participation and improving belonging to reduce the damage of inefficient textures.
کلیدواژهها [English]
- urban regeneration
- Inefficient Texture
- FMEA
- IPA
- City of Saqez
امروزه بافتهای فرسوده و ناکارآمد قسمت عمدهای از بافتهای شهری را تشکیل دادهاند و با مشکلات و موانع ساختاری و عملکردی خاصی روبرو هستند که لازم است ضمن توجه به بازآفرینی بافتهای فرسوده و ناکارآمد، اهمیت/عملکرد شاخصهای بازآفرینی شهری نیز مورد بررسی قرار گیرند. در این چارچوب تحقیق حاضر با هدف ارزیابی اهمیت/عملکرد شاخصهای بازآفرینی شهری برپایه آسیبهای حاصل از بافتهای ناکارآمد شهر سقز؛ ضمن شناسایی و مشخصسازی بیشترین سطح خطر آسیبهای حاصل از بافتهای ناکارآمد به ارزیابی اهمیت/عملکرد شاخصهای بازآفرینی شهری نیز پرداخته است. نوع تحقیق حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر گردآوری داده توصیفی-تحلیلی بوده است و برایجمعآوری اطلاعات از روش میدانی – کتابخانهای استفاده شده است. در این پژوهش در وهلۀ نخست از ارزیابی ریسک امنیتی زیرساخت(مدل FMEA)، جهت شناسایی آسیب های حاصل از بافتهای ناکارآمد شهر سقز، مشخصسازی اولویت و تعیین عملگرها استفادهشده است و در وهلۀ بعدی از مدل IPA برای بررسی اهمیت/عملکرد شاخصهای بازآفرینی شهر سقز استفادهشده است. بررسیهای صورت گرفته در قالب مدل FMEA نشان داده است که از 31آسیب مطرح شده در قالب 10 اثر بالقوه؛ 6 اثر بالقوه (در وهله اول آسیبپذیری در برابر زلزله، ناتوانی پولی- مالی، ضعف مدیریتی و در وهله بعدی افزایش ناهنجاری اجتماعی، کاهش تعلق خاطر و افزایش آلودگی) سطح خطر بارزی دارند و نتایج حاصل از مدل IPA نشان داده است که بین اهمیت و عملکرد شاخصهای بازآفرینی بافتهای ناکارآمد شهر سقز سازگاری وجود نداشته است و لازم است که توجه به شاخصهای مدیریت یکپارچه شهری، ساماندهی معابر کم عرض و دسترسی به شریانهای اصلی، سازگاری کاربریها، نظارت بر ساخت و ساز و کنترل بناهاو کیفیت ابنیه، اشتغال و درآمد، سرمایهگذاری در محله، بهبود مشارکت اجتماعی و بهبود تعلق مکانی به منظور کاهش آسیبهای بارز حاصل از بافتهای ناکارامد در اولویت نخست قرار گیرند.