میر ستار صدرموسوی؛ حسین کریم زاده؛ محسن آقایاری هیر؛ عقیل خالقی
چکیده
توسعه و عمران روستایی دارای جایگاه متفاوت در برنامههای توسعه ( قبل و پس از انقلاب اسلامی) بوده و لذا جوامع روستایی، اغلب از آسیبهای برنامهریزی توسعه متأثر بوده که شهرستان ورزقان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و بر همین اساس، تحقیق حاضر به تحلیل ترکیبی موانع اثربخشی برنامههای توسعه روستایی و آسیبشناسی آن پرداخته است. جامعه آماری ...
بیشتر
توسعه و عمران روستایی دارای جایگاه متفاوت در برنامههای توسعه ( قبل و پس از انقلاب اسلامی) بوده و لذا جوامع روستایی، اغلب از آسیبهای برنامهریزی توسعه متأثر بوده که شهرستان ورزقان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و بر همین اساس، تحقیق حاضر به تحلیل ترکیبی موانع اثربخشی برنامههای توسعه روستایی و آسیبشناسی آن پرداخته است. جامعه آماری شامل کارشناسان محلی است که در بخش کمی از پرسشنامه محققساخته (برای 132 نفر پاسخگو) و در بخش کیفی از مشاهده و مصاحبه نیمهساختاریافته (51 نفر مصاحبهشونده در دو مرحله) استفاده شده است. نتایج کمی نشان میدهد «ضعف ساختار اطلاعاتی، نظام آماری و اطلاعاتی نامناسب» در پیشنیازهای برنامه توسعه؛ «مشارکت نگرفتن ذینفعان در برنامههای توسعه» در تدوین برنامههای توسعه؛ «کلی و تفسیر بردار بودن برخی مواد و تفصیلی بودن افراطی برخی» در محتوای برنامه توسعه؛ و «ابهامات در نحوه ارائه گزارشها» در اجرای برنامه توسعه از مهمترین موانع اثربخشی برنامههای توسعه در محدوده موردمطالعه میباشند؛ همچنین نتایج کیفی نشان میدهد: کاهش و افزایش قیمتها، عدم هماهنگی بین دستگاهها، متفاوت بودن تصمیمات دولتها، چشمپوشی از ظرفیتهای منطقه، ضعف سیستم اداری، چشمپوشی از دانش، اطلاعات و تجربه و بهخصوص خواستهای ذینفعان، توجه نکردن به توسعه پایدار روستایی، عدم توجه به کشاورزی خردهمالکان، استفاده از امکانات منطقه به سود مناطق مرکزی، تخریب منابع و معادن منطقه به نفع بالادست و عدم توجه به آینده منطقه و توجه بیشتر به شهر، توجه ناکافی به روستاها و مناطق محروم و دورافتاده، نقش متفاوت نمایندگان مجلس در همراهی با دولت و استفاده از نیروهای غیربومی در کارهای عمرانی از شرایط علی هستند که راهبردهای: به مشارکت گرفتن روستاییان در تعیین سرنوشت خویش، تعریف تفکری صحیح درباره روستا، تعریف استراتژی مشخص در زمینه توسعه روستایی، تعریف مدیریت واحد روستایی و اتخاذ روند پایین به بالا را طلب میکند. مقایسه نتایج هر دو روش کمی و کیفی نشاندهنده نتایج مشترک کمی و کیفی از دید کارشناسان محلی و افراد مطلع محلی میباشد.
میر ستار صدرموسوی؛ میر حیدر طالب زاده
دوره 17، شماره 44 ، شهریور 1392، ، صفحه 215-235
چکیده
شناخت و بررسی امکانات و تنگناهایهای موجود اولین گام اساسی در فرایند برنامهریزی توسعه نواحی روستایی بهشمار میرود. در این راستا، تعیین و تحلیل سطوح توسعهیافتگی دهستانها از اهمیت خاصی برخوردار میباشد که اغلب با استفاده از روشهای کمی صورت میگیرد. هدف کلی این مقاله، تعیین و تحلیل سطوح توسعهیافتگی دهستانهای شهرستان چالدران ...
بیشتر
شناخت و بررسی امکانات و تنگناهایهای موجود اولین گام اساسی در فرایند برنامهریزی توسعه نواحی روستایی بهشمار میرود. در این راستا، تعیین و تحلیل سطوح توسعهیافتگی دهستانها از اهمیت خاصی برخوردار میباشد که اغلب با استفاده از روشهای کمی صورت میگیرد. هدف کلی این مقاله، تعیین و تحلیل سطوح توسعهیافتگی دهستانهای شهرستان چالدران واقع در شمال غرب استان آذربایجان غربی میباشد. به این منظور، از 38 متغیر در قالب شاخصهای جمعیتی، آموزشی ـ فرهنگی، زیربنایی ـ کالبدی، بهداشتی ـ درمانی، اداری ـ خدماتی و اقتصادی در سطح دهستانهای شهرستان بهرهگیری شده و با استفاده از مدل موریس و روش ضریب اختلاف به تحلیل و بررسی آنها اقدام شده است. در نهایت نتایج سطحبندی دهستانها به تفکیک کلیه شاخصها با استفاده از نرمافزار ArcGis، به صورت نقشه ارائه گردیده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که از مجموع 5 دهستان این شهرستان هیچ دهستانی در سطح توسعهیافته نبوده و 4 دهستان در سطح در حال توسعه و یک دهستان نیز در سطح کمتر توسعهیافته قرار دارند. از نظر نحوه توزیع امکانات و خدمات، شاخص زیربنایی- کالبدی دارای کمترین و شاخص آموزشی- فرهنگی دارای بیشترین میزان تعادل و برابری بوده است.