سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور
نجما اسماعیل پور؛ فاطمه اسمعیل پور؛ مجتبی یامی؛ حسین امیرعضدی
چکیده
مسئله گرمایش زمین عمدهترین دغدغه جهانی در دهه های اخیر بوده است.شناخت روابط بین پدیده-های تاثیرگذار بر آن میتواند راهگشای کنترل و کاهش پدیده زمینگرمایی باشد.هدف پژوهش تعیین رابطه تغییرات کاربری اراضی ناشی از توسعه شهر و تغییرات دمای سطحی آن و نیز عوامل موثر بر نحوه پراکنش جزایر گرمایی در این شهر است. در این بررسی از تصاویر سنجنده ...
بیشتر
مسئله گرمایش زمین عمدهترین دغدغه جهانی در دهه های اخیر بوده است.شناخت روابط بین پدیده-های تاثیرگذار بر آن میتواند راهگشای کنترل و کاهش پدیده زمینگرمایی باشد.هدف پژوهش تعیین رابطه تغییرات کاربری اراضی ناشی از توسعه شهر و تغییرات دمای سطحی آن و نیز عوامل موثر بر نحوه پراکنش جزایر گرمایی در این شهر است. در این بررسی از تصاویر سنجنده ماهواره لندست، و برای برآورد شاخص پوشش گیاهی از باندمادون قرمز و برای تهیه نقشه تغییرات کاربری از روش مفهومی درخت تصمیم استفاده شد. بنابر یافتههای پژوهش، اهواز در دوره 32 ساله 1998تا2020، همراه با گسترش کالبدی زیاد، تغییرات کاربریها بویژه در رابطه با تغییر پوشش گیاهی در مناطق شرقی شهر را تجربه کرده است. حداکثر دما در این دوره افزایش یافته و جزیره گرمایی از مرکز به سمت حاشیه و اطراف شهر تغییر کرده است. تغییرکاربری اراضی سبز به سایر کاربریها در شهر اهواز با شکلگیری جزیره حرارتی همراه بوده و دمای سطح زمین در شهر، افزایش4 درجهای را در ایت دوره نشان میدهد.از نظر فضایی بیشترین افزایش حرارت، مربوط به بخشهای شرق و جنوبغرب و غرب است که علت آن در بخش شرقی تبدیل زمین های کشاورزی و دارای پوشش گیاهی به کاربری صنعتی و در قسمت جنوبغربی به دلیل ایجاد کاربری اراضی ساخته شده طریق طرح های آماده سازی است. بدین ترتیب رابطه افزایش دما با تغییر کاربری پوشش گیاهی به اراضی ساخته شده تایید میشود. رابطه همبستگی شاخص NDBI و NDWIبا دما نیز همین رابطه را تایید کرد. کمترین افزایش دمای حرارتی مربوط به نواحی اطراف رودخانه کارون است که به عنوان یک عنصر تعدیلکننده دما در شهر عمل میکند. به دلیل پربارانی سالهای اخیر کشور و پر آب شدن رودخانه کارون جزیره حرارتی از مرکز شهر به اطراف هدایت شده است. نقشه حرارتی در سال 2020 دمای اطراف رودخانه را کمترین مقدار دمایی نشان میدهد.
برنامه ریزی شهری
نجما اسماعیل پور؛ میترا قربی
دوره 22، شماره 65 ، آبان 1397، ، صفحه 19-44
چکیده
رشد سریع شهر کرمان در چند دهه اخیر باعث شکلگیری محلات جدید و حاشیهای با تفکرات مدرنیستی شده و محلات تاریخی بدلایل متعدد به بافتهایی ناکارامد تبدیل شدهاند که کیفیت آنها درخور زندگی شهروندان نیست. نوشهرگرایان با اتکا بر دروس تاریخی از زیباترین و موفقترین شهرها، رویکردهای نوشهری را با جوامع متراکم، مختلط، پیادهمدار ...
بیشتر
رشد سریع شهر کرمان در چند دهه اخیر باعث شکلگیری محلات جدید و حاشیهای با تفکرات مدرنیستی شده و محلات تاریخی بدلایل متعدد به بافتهایی ناکارامد تبدیل شدهاند که کیفیت آنها درخور زندگی شهروندان نیست. نوشهرگرایان با اتکا بر دروس تاریخی از زیباترین و موفقترین شهرها، رویکردهای نوشهری را با جوامع متراکم، مختلط، پیادهمدار و نسبتاً مستقل تایید کردند. هدف پژوهش تعیین و مقایسه میزان سازگاری اصول نوشهرگرایی در محلات بافت قدیمی، میانی و جدیدِ درجهت افزایش کیفیت زندگی آنهاست. پژوهش حاضر، کاربردی و از نظر روش، توصیفی، مقایسهای-تطبیقی و پیمایشی است. روش گردآوری دادهها کتابخانهای و میدانی می باشد. برای تعیین میزان انطباق از توابع تحلیلی GIS و روشهای آماری استفاده شد. شاخصهای مورد مطالعه به سه دسته کالبدی، حملونقل و تاریخی- هویتی تقسیم و در 7 اصل و با طیف چهارسطحی مورد ارزیابی قرار گرفت. بنا بر نتایج :اولا؛ شاخصها تفاوت معناداری را در بهرهگیری از اصول نوشهرگرایی در محلات مختلفی که در دورههای گوناگون توسعه شهر کرمان شکل گرفته بودند، نشان میدهند؛ ثانیا؛ محله تاریخی مظفری (با محوریت بازار) و محله جدید هوشنگ مرادی به ترتیب با میانگین هندسی3.03 و 1.81 بیشترین و کمترین انطباق و سازگاری را با اصول نوشهرگرایی دارند. بیشترین و کمترین سازگاری در محلات، به ترتیب مربوط به اصل اتصال و پیوستگی و اصل تنوع مسکن است. محلات جدید از نظر اصول کالبدی؛ و محلات قدیمی از نظر اصول تاریخی-هویتی و ترافیکی و حملونقل سازگاری بیشتری با نوشهرگرایی دارند:«میانگین میزان سازگاری محله جدید هوشنگمرادی در اصل کالبدی 3.56 و محله مظفری در اصول تاریخی و هویتی و ترافیکی و حملونقل به ترتیب 3.67 و 4 است».نظر به سازگاری نسبی محلات با اصول نوشهرگرایی می توان از رهنمودهای آن درارتقای کیفیت زندگی محلات استفاده کرد.
برنامه ریزی شهری
نجما اسمعیل پور؛ فرزانه دستا؛ سمانه ایرجی
دوره 19، شماره 52 ، تیر 1394، ، صفحه 1-24
چکیده
کتابخانه یک مرکز مهم اطلاعرسانی است و نقشی اساسی در ارتقای سطح سواد و آگاهی افراد جامعه ایفا میکند. اینکه کتابخانهای مورد استقبال و یا بیمهری مراجعان قرار میگیرد، متأثر از عوامل بیرونی یا درونی است. یکی از مهمرین جنبههای بیرونی موثر بر افزایش میزان مراجعه و استفاده از کتابخانههای عمومی، نحوه استقرار و توزیع جغرافیایی ...
بیشتر
کتابخانه یک مرکز مهم اطلاعرسانی است و نقشی اساسی در ارتقای سطح سواد و آگاهی افراد جامعه ایفا میکند. اینکه کتابخانهای مورد استقبال و یا بیمهری مراجعان قرار میگیرد، متأثر از عوامل بیرونی یا درونی است. یکی از مهمرین جنبههای بیرونی موثر بر افزایش میزان مراجعه و استفاده از کتابخانههای عمومی، نحوه استقرار و توزیع جغرافیایی آنها در بافت شهرهاست. مقاله حاضر به تحلیل توزیع فضایی کتابخانههای عمومی سطح شهر یزد، با استفاده از نرمفزارهای IS، Excel و Spss و در چارچوب روش تحقیق توصیفی- تحلیلی به سنجش درجه توزیع متعادل با استفاده از ضرایب آنتروپی و جینی و نیز تعیین الگوی پراکنش کتابخانههای عمومی با استفاده از ضرایب موران و گری و نحوه تمرکز آنها از ضریب G عمومی بر اساس تکنیکهای مربوط به خودهمبستگی فضایی پرداخته است. جهت تعیین نوع پراکندگی کتابخانههای عمومی از روش "تحلیل نزدیکترین همسایگی"و برای بررسی میزان برخورداری نواحی مختلف شهر یزد از این خدمت، از روش تاکسونومی عددی استفاده شده است. دادههای مورد نیاز نیز به روش کتابخانهای و با مراجعه به منابع و سازمانهای مربوطه گردآوری شد که دادهها شامل نقشه کتابخانهها و نواحی هشتگانه شهر یزد و اطلاعات مربوط به آنهاست. نتایج نشان داد: مقداری نابرابری و ناهماهنگی در توزیع کتابخانهها در سطح شهر یزد وجود دارد و الگوی توزیع و تمرکز آنها از نوع تصادفی به سمت پراکنده با تمرکز پایین (نقطه سرد) است که بیانگر این واقعیت است که فضاهای با دسترسی پایین در مجاور یکدیگر متمرکز شدهاند. همچنین نواحی مختلف شهر یزد از لحاظ برخورداری از امکانات کتابخانههای عمومی با هم یکسان نیستند و ناحیه 2-3 برخوردارترین و ناحیه 3-1 محرومترین نواحی شهر را از این نظر تشکیل میدهند.