برنامه ریزی شهری
احمد حجاریان
چکیده
رویکرد کیفیت محیط شهری به عنوان یکی از نوینترین پارادایمهای باززندهسازی نواحی شهری، تأثیر شگرفی در کیفیت زندگی و پایداری ساکنان آن دارد که تلفیق آن با رویکردهای خلاقانهای نظیر برندسازی شهری، میتواند باعث رشد و تعالی نواحی شهری و افزایش ضریب رقابتپذیری شهر شود. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، تحلیل و ارزیابی کیفیت ...
بیشتر
رویکرد کیفیت محیط شهری به عنوان یکی از نوینترین پارادایمهای باززندهسازی نواحی شهری، تأثیر شگرفی در کیفیت زندگی و پایداری ساکنان آن دارد که تلفیق آن با رویکردهای خلاقانهای نظیر برندسازی شهری، میتواند باعث رشد و تعالی نواحی شهری و افزایش ضریب رقابتپذیری شهر شود. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، تحلیل و ارزیابی کیفیت محیط شهری کلانشهر اصفهان از منظر برندسازی شهری است که برای این منظور، مناطق شهری کلانشهر اصفهان به عنوان مورد مطالعاتی انتخاب شد. پژوهش حاضر، بر مبنای هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش از نوع توصیفی-همبستگی و نحوۀ گردآوری دادهها بصورت اسنادی و میدانی میباشد. حجم نمونه آماری شامل شهروندان ساکن مناطق پانزدهگانه کلانشهر اصفهان که حجم نمونه با توجه به جمعیت 3072642 سال 1395برابر 337 پرسشنامه برآورد و با توجه به جمعیت هر منطقه توزیع شده است. در پژوهش حاضر برای تحلیل دادهها از آزمون کولموگروف–اسمیرنف و نیز روش معادلات ساختاری در محیط نرمافزارSmart PLS استفاده گردید. نتایج بدستآمده از پژوهش، نشان از تأثیرگذاری مثبت، قوی و معنیدار متغیر برندسازی بر کیفیت محیط شهری با ضریب تأثیر (833/0) است، بدین معنی که با تغییر یک واحد در عوامل و شاخصهای برندسازی شهری، متغیرهای کیفیت محیط شهری نیز به صورت زیادی در جهت موافق تغییر میکنند.
سایر زمینه هایی مطالعاتی جغرافیایی و بین رشته ای
احد نژادابراهیمی؛ معصومه آیشم
چکیده
برندسازی شهری همزمان با محوریت جهانی سازی مفهومی پرکاربرد شده و در سطوح ملی و بین المللی افزایش یافته است؛ ولی بنظر می رسد این موضوع پیشتر در شهرهای تاریخی ایران نیز نمود داشته و بطور سنتی از ظرفیت های القاب برای پیشبرد برخی اهداف شهرها در ایران بهره برده شده است. القابی مانند دارالخلافه، دارالسلطنه، دارالارشارد و امثالهم، از برندهای ...
بیشتر
برندسازی شهری همزمان با محوریت جهانی سازی مفهومی پرکاربرد شده و در سطوح ملی و بین المللی افزایش یافته است؛ ولی بنظر می رسد این موضوع پیشتر در شهرهای تاریخی ایران نیز نمود داشته و بطور سنتی از ظرفیت های القاب برای پیشبرد برخی اهداف شهرها در ایران بهره برده شده است. القابی مانند دارالخلافه، دارالسلطنه، دارالارشارد و امثالهم، از برندهای سنتی در ایران می باشد. فرض در این پژوهش بر این است: اختصاص القاب به شهرهای کهن ایرانی در دوره های پیشین عملکرد و تاثیر مشابهی نظیر برندسازی مکان را در ساختار شهری داشته است. روش پژوهش، تفسیری-تاریخی و ابزار گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای، اسنادی و متون تاریخی و براساس تحلیل محتوا است. برای نمونه موردی شهر تبریز با لقب دارالسلطنه دوره قاجار انتخاب گردید؛ این لقب تبریز را تبدیل به ولیعهدنشین نمود و بعد از تهران موقعیت سیاسی پیدا کرد. در راستای ارزیابی فرضیه پژوهش در ابتدا به مطالعه برندسازی مکان، مولفه ها و معیارهای ارزیابی در شهر پرداخته و در ادامه پژوهش نمونه موردی ارزیابی گردیده است. مطالعه نمونه موردی در قالب مولفه های برندسازی مکان مستخرج از چهارچوب نظری تحقیق می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد در شهرهای تاریخی ایران تاثیرات مشابه در الحاق برند(نمانام) به شهرهای ایرانی و برندسازی مکان بوده و صحت فرضیه پژوهش را نشان می دهد. این امر می تواند در ارائه سیاست ها و تصمیم های مرتبط با موضوع برندسازی در شهرهای ایرانی، ضرورت یک بازنگری و رجوع به گذشته (زمینه، هویت بستر جغرافیایی، اصالت بومی و ...) را به منصه ظهور رساند. در پایان نیز پیشنهاداتی درباب برندسازی برپایه نمانام کهن شهر تبریز آورده شده است.