برنامه ریزی شهری
فرشته رضایی؛ جمیله توکلی نیا؛ مظفر صرافی
چکیده
نظام اداره امور شهر در طی صد سال گذشته به جهت ضعف نهادهای مدنی و محلی، نداشتن جایگاه تعریف شده تشکیلاتی در سلسه مراتب تشکیلاتی کشور و عدم مشارکت در برنامه ریزی به واسطه ماهیت برنامه ریزی متمرکز و از بالا به پایین باز مانده است. امروزه کلانشهر تهران بعنوان کلانشهری که می بایست نقش بین المللی در سطح منطقه و نقشی ملی در داخل کشور ایفا کند، ...
بیشتر
نظام اداره امور شهر در طی صد سال گذشته به جهت ضعف نهادهای مدنی و محلی، نداشتن جایگاه تعریف شده تشکیلاتی در سلسه مراتب تشکیلاتی کشور و عدم مشارکت در برنامه ریزی به واسطه ماهیت برنامه ریزی متمرکز و از بالا به پایین باز مانده است. امروزه کلانشهر تهران بعنوان کلانشهری که می بایست نقش بین المللی در سطح منطقه و نقشی ملی در داخل کشور ایفا کند، برخوردار از مسائل و مشکلات عدیده است، که عمدتا بواسطه عدم توسعه اجتماعات محلی و شکل گیری حکمروایی خوب شهری است.از این رو در این پژوهش سعی بر آن شده است که به نقش وجایگاه سازمان های مردم نهاد به عنوان یک ظرفیت نهادی در تحقق و بهبود فرآیند حکمروایی جهت افزایش مشارکت اجتماعات محلی پرداخته شود. پژوهش حاضر از منظر هدف ، کاربردی و از لحاظ گردآوری داده توصیفی - پیمایشی است .برای دستیابی به این هدف ، نمونه ای از مسئولین و فعالین سازمان های مردم نهاد کلان شهر تهران ، انتخاب و مورد پیمایش قرار گرفته است. جامعه آماری شامل مدیران سازمان های مردم نهاد مناطق 22 گانه کلان شهر تهران (150 نفر)می باشندکه با استفاده از معادله کوکران، تعداد نمونه آماری برابر با 109 نفر ارزیابی شد. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری خوشه گیری، 109 نفر نمونه آماری از بیست و دو منطقه کلانشهر تهران انتخاب شدند و برای تحلیل دادهها از روش های آمار توصیفی و استنباطی از آزمون رگرسیون در نرمافزار SPSS استفاده شد. یافتهها نشان داد که به طور کلی سازمانهای مردم نهاد در تحققپذیری حکمروایی خوب شهری کلان شهر تهران نقش دارند،اما این سازمان ها با وجود آن که بر تحقق پذیری مولفههای مشارکت و پاسخگویی کلان شهر تهران مثمر ثمر می باشند، اما در برآورده ساختن مولفه های قابلیت اطمینان، شفافیت و همچنین کارآئی نقش قابل قبولی ندارند.
برنامه ریزی شهری
توحید احمدی؛ زهره فنی؛ محمدتقی رضویان؛ جمیله توکلی نیا
دوره 23، شماره 67 ، اردیبهشت 1398، ، صفحه 25-44
چکیده
کلانشهرها به عنوان مراکز تراکم جمعیت و خودروها از نظر مسائل حمل و نقل بیش از دیگر مراکز جمعیتی از معضل ترافیک و پیامدهای آن رنج می برند. بر این اساس کلانشهرهای مختلف راهکارهای متفاوتی را بر اساس شرایط و ویژگیهای شبکه حمل و نقل خود ارائه نمودهاند. ساختار مدیریت حمل و نقل کلانشهر تبریز نیز راهکارهایی را به صورت ...
بیشتر
کلانشهرها به عنوان مراکز تراکم جمعیت و خودروها از نظر مسائل حمل و نقل بیش از دیگر مراکز جمعیتی از معضل ترافیک و پیامدهای آن رنج می برند. بر این اساس کلانشهرهای مختلف راهکارهای متفاوتی را بر اساس شرایط و ویژگیهای شبکه حمل و نقل خود ارائه نمودهاند. ساختار مدیریت حمل و نقل کلانشهر تبریز نیز راهکارهایی را به صورت پراکنده و موردی ارائه نموده است ولی مسأله اصلی در خصوص حمل و نقل در کلانشهرها فقدان و در برخی موارد ضعف طرحهای راهبردی برای ورود به برنامههای حمل و نقل هوشمند می باشد که اثربخشی برنامههای سازمانهای مرتبط با حمل و نقل شهری را تحت تأثیر قرارداده است. هدف این مقاله ارائه مدلی جهت اولویت بندی استراتژیهای توسعه حمل و نقل هوشمند به منظور پوشش برنامه راهبردی مدیریت حمل و نقل می باشد. به عبارت دیگر این مقاله بر روی مدل ترکیبی اولویت بندی راهبردها متمرکز شده است. روش کار این پژوهش به این صورت است که پس از تشریح ادبیات موضوع، با استفاده از رویکرد استراتژیک، راهبردهای توسعه حمل و نقل هوشمند شهری که حاصل یک روش منطقی و علمی مدیریتی است ، با استفاده از روش ترکیبی(ANP،QSPM) مورد اولویت بندی قرار داده و ارتباط درونی متغیرهای مختلف را برای ارائه اولویت واقعی راهبردها در نظر گرفته است. در نهایت یافته های حاصل از این روش ترکیبی با استفاده از ضریب رتبهای اسپیرمن مقایسه شده است. نتیجه حاصل از این روش ترکیبی و مقایسه آن با ضریب رتبه ای اسپیرمن نشان میدهد که راهبرد (هماهنگی کلیه سازمانها و ارگانهای دولتی در خصوص بهبود زیرساخت عمومی توسعه سیستم های هوشمند حمل و نقل) در هر دو روش تحلیل شبکه(ANP )و(GSPM) در اولویت اول قرار گرفت و سایر استراتژیها، اولویت بندی متفاوت از همدیگر دارند .
اسماعیل دویران؛ جمیله توکلی نیا؛ سعید غلامی؛ مهرداد دانش دوست
دوره 18، شماره 48 ، تیر 1393، ، صفحه 123-148
چکیده
امروزه بهدنبال نارسایی و انتقادات وارده به روند برنامهریزی شهری قبل از دهه 1950 (چون طرحهای شـهری کالبد محور) شاهد ورود و کاربست مـفهوم مشارکت و برنامهریـزی مشارکتی در ادبـیات برنامهریـزی، ابتدا در کـشورهای توسـعهیافته و سپس نشر و نمو آن در کـشورهای در حال توسـعه میباشیم. آگاهی از ظرفیت مشارکتپذیری ساکنان بافتهای ...
بیشتر
امروزه بهدنبال نارسایی و انتقادات وارده به روند برنامهریزی شهری قبل از دهه 1950 (چون طرحهای شـهری کالبد محور) شاهد ورود و کاربست مـفهوم مشارکت و برنامهریـزی مشارکتی در ادبـیات برنامهریـزی، ابتدا در کـشورهای توسـعهیافته و سپس نشر و نمو آن در کـشورهای در حال توسـعه میباشیم. آگاهی از ظرفیت مشارکتپذیری ساکنان بافتهای مختلف شهری برای تحقق برنامهها و رسیدن به اهداف برنامهریزی امری ضروری است. از این رو شناخت ابعاد مختلف مشارکت و سنجش آن در محلات شهری منجر به درک درست تفاوتهای موجود عناصر سیستم شهری (محلات شهری) شده و فرایند برنامهریزی شهری را متناسب با تفاوتهای موجود، نظام داده و عملیاتی میکند. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق کمی، در چارچوب مدل تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) و تحلیل همبستگی سعی نموده است به مقایسه تطبیقی ظرفیت مشارکت مردم در بافتهای فرسوده و جدید شهری با نمونه موردی محله حسینیه (بافت قدیم ) وکوی قائم (بافت جدید) شهر زنجان بپردازد. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که با وجود مشکلات عدیده در بافتهای فرسوده ظرفیت مشارکتپذیری ساکنان آن در ارتقا محیط محل بالاتر از بافتهای جدید است.