آمایش سرزمین
عذرا مشتاق مهر؛ اسدالله حجازی؛ فریبا کرمی
چکیده
در تحقیق حاضر به مطالعه و ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی شهرستان مهاباد در یک بازه زمانی بیست ساله از 2000 تا 2020 و پیشبینی روندهای احتمالی آن تا سال 2040 پرداخته شده است. در تحقیق حاضر، از تصاویر سنجندههای ETM و OLI ماهواره لندست در سه تاریخ 2000، 2010 و 2020 و تکنیک طبقهبندی نظارتشده برای تشخیص تغییرات رخداده بهره گرفته شده است. همچنین، ...
بیشتر
در تحقیق حاضر به مطالعه و ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی شهرستان مهاباد در یک بازه زمانی بیست ساله از 2000 تا 2020 و پیشبینی روندهای احتمالی آن تا سال 2040 پرداخته شده است. در تحقیق حاضر، از تصاویر سنجندههای ETM و OLI ماهواره لندست در سه تاریخ 2000، 2010 و 2020 و تکنیک طبقهبندی نظارتشده برای تشخیص تغییرات رخداده بهره گرفته شده است. همچنین، بهمنظور مدلسازی تغییرات کاربری اراضی از مدل زنجیره مارکوف و سلولهای خودکار استفاده شده است. مطابق نتایج، اراضی ساخته شده بیشترین افزایش مساحت و پهنههای آبی بیشترین کاهش مساحت را نشان دادهاند بهنحوی که مساحت اراضی ساخته شده از 67/2367 هکتار به 08/71006 هکتار و مساحت پهنههای آبی از 63/9266 هکتار به 28/1164 هکتار رسیده است. علاوه بر این، نتایج مدل مارکوف چنین نشان میدهد که روند تغییرات کاربری اراضی منطقه موجب افزایش سطح اراضی بایر و اراضی ساخته شده و کاهش سطح دیگر اراضی شده و چنین انتظار میرود که مساحت اراضی زراعی به میزان 1/1473 هکتار، باغات و جنگلها به میزان 11/810 هکتار، اراضی مرتعی به میزان 4/16455 هکتار و پهنههای آبی به میزان 69/545 با کاهش و در مقابل، مساحت اراضی بایر به میزان 72/11831 هکتار و اراضی ساخته شده به میزان 42/7448 هکتار افزایش خواهد یافت. بهطور کلی، پیشبینیها روند فزاینده گسترش اراضی ساخته شده و مسکونی و نیز کاهش روزافزون گستره پهنههای آبی منطقه را برجسته نموده است که این روند میتواند پیامدها و تبعات بسیاری بر توسعه پایدار شهرستان مهاباد به دنبال داشته باشد. بنابراین، نتایج تحقیق حاضر ضرورت توجه به مبحث تغییر کاربری اراضی در محدوده شهرستان مهاباد را برجسته نموده و میتواند شناخت مناسبی از ابعاد، روندها و الگوهای کاربری زمین در منطقه به مسئولان، محققان و مردم محلی ارائه دهد.
کرامت الله زیاری؛ سعید قاسمی؛ معصومه مهدیان بهنمیری؛ علی مهدی
دوره 19، شماره 53 ، مهر 1394، ، صفحه 167-201
چکیده
مدیریت شهری ایران از آغاز نوگرایی در دوره حکومت قاجار و گسترش آن از دوران پهلوی تا امروز، در عرصههای مختلف اداره شهر، بهویژه مدیریت محلی و مشارکتی، عملکرد مناسبی نداشته و نیازهای مختلف شهروندان را بهدلیل ضعف وجود روابط دوسویه و مناسب میان مردم و مدیریت شهری، برآورده نکرده و بدین ترتیب شهر و شهرسازی معاصر را با چالشهای بسیاری ...
بیشتر
مدیریت شهری ایران از آغاز نوگرایی در دوره حکومت قاجار و گسترش آن از دوران پهلوی تا امروز، در عرصههای مختلف اداره شهر، بهویژه مدیریت محلی و مشارکتی، عملکرد مناسبی نداشته و نیازهای مختلف شهروندان را بهدلیل ضعف وجود روابط دوسویه و مناسب میان مردم و مدیریت شهری، برآورده نکرده و بدین ترتیب شهر و شهرسازی معاصر را با چالشهای بسیاری مواجه نموده است. در این میان فرآینداستراتژی توسعه شهری (CDS) که مهمترین ویژگی آن براساس رهنمودهای Cities Alliance، چشماندازسازی مشارکتی و ظرفیتسازی اجتماعی در توسعه و مدیریت پایدار شهری است، بهعنوان رویکردی نوین از برنامهریزی راهبردی در مدیریت و برنامهریزی شهری امروزی، جهت کاهش فقر، افزایش کیفیت زندگی و نیز مشارکت و همفکری متقابل مردم و مسئولان در مدیریت شهری بسیاری از شهرهای جهان، مطرح میباشد. از اینرو مقاله حاضر درنظر دارد، فرایند مذکور را با هدف ایجاد بستری جهت مشارکت، برنامهریزی و ایجاد زمینهای برای چشماندازسازی مشترک توسعه آتی شهر که خود چارچوبی قابل توجیه برای برنامهریزی و طرحهای آتی خواهد بود، درشهر مهاباد مورد بررسی قرار دهد. تحقیق حاضراز نوع کاربردی بوده و روش استفاده شده در آن نیز، تحقیق توصیفی-تحلیلی و زمینهیابی(پیمایشی) میباشد. نتایج تحقیق حاضر که براساس نظرات سه گروه عمده و تأثیرگذار در ابعاد مختلف شهر میباشد، نشان میدهد که ساکنان شهر مهاباد، شناخت مناسب و نسبتاً مشترکی از فرصتها، تهدیدها، قابلیتها و مشکلات شهرخود دارند که این موضوع زمینه را برای چشماندازسازی آتی شهر مهیا میکند.