آب و هواشناسی
سعید جهانبخش؛ مجید رضایی بنفشه؛ علی محمد خورشیددوست؛ هاجر فرهمند
چکیده
جنوبشرق و شرق ایران به دلیل خشکسالیهای متعدد، سدسازیهای بالادستی و تغییرات شدید کاربری اراضی طی سالهای اخیر به یکی از مهمترین کانونهای تولید گردوغبار تبدیلشده است. در این مطالعه باهدف توزیع زمانی- مکانی گردوغبار فصلی در شرق و جنوبشرق ایران از داده-های ایستگاهی (15 ایستگاه سینوپتیک طی دوره 2015-1980)، شاخص عمق نوری هواویز (AOD) ...
بیشتر
جنوبشرق و شرق ایران به دلیل خشکسالیهای متعدد، سدسازیهای بالادستی و تغییرات شدید کاربری اراضی طی سالهای اخیر به یکی از مهمترین کانونهای تولید گردوغبار تبدیلشده است. در این مطالعه باهدف توزیع زمانی- مکانی گردوغبار فصلی در شرق و جنوبشرق ایران از داده-های ایستگاهی (15 ایستگاه سینوپتیک طی دوره 2015-1980)، شاخص عمق نوری هواویز (AOD) سنجنده MODIS ماهواره Terra و شاخص جذب هواویز (AAI) سنجنده OMI ماهواره Aura طی دوره 2015-2005 استفاده شد. برای ارزیابی روند روزهای گردوغباری آزمون ناپارامتریک من-کندل (MK) بهکاربرده شد. نتایج نشان داد که متوسط روزهای گردوغباری در این منطقه از ایران 24/9 روز است و بیشینه روزهای گردوغباری با 51/45 روز در فصل تابستان در ایستگاه زابل اتفاق میافتد. تغییرات فصلی گردوغبار شرق و جنوبشرق ایران دارای دو فاز حداکثری بهاره و تابستانه است. همچنین گردوغبار با ارتفاع و عرض جغرافیایی رابطه معکوس نشان داده است. پارامترهای جوی، خشک شدن رودها و دریاچه_ها و تغییرات کاربری اراضی سه عامل اساسی در تولید گردوغبار در شرق و جنوبشرق ایران هستند. داده_های ماهوارهای و ایستگاهی چهار منطقه شامل سواحل مکران، بسترهای خشکشده دریاچه_های هامون و جازموریان، دشت لوت و منطقه مرزی ایران، افغانستان و پاکستان را بهعنوان کانونهای اصلی تولید و انتشار گردوغبار نشان دادند. روند گردوغبار در غالب ایستگاه_های مطالعاتی بهغیراز ایستگاههای زابل، بم و کرمان روندی افزایشی را نشان داده است و در فصل بهار بیشینه شدت روند گردوغبار و در فصل تابستان بیشینه وسعت مکانی پهنه_های با روند افزایشی گردوغبار قابلمشاهده است.
آب و هواشناسی
شهناز راشدی؛ سعید جهانبخش؛ علی محمد خورشیددوست؛ غلام حسن محمدی
چکیده
نتایج بررسی دادههای مشاهداتی نشان داد که ابرهای خزری در قالب ابرهای پایین از نوع استراتوس و ابرهای میانی از نوع آلتوکومولوس در منطقه مشاهده شدند. به طوری که در بین ابرهای پایین ارتفاعهای 750 و 900 متر و در بین ابرهای میانی ارتفاع 2700 متر بیشترین درصد فراوانی را داشتند. نتایج بررسی مقدار بارش ابرهای خزری نشان داد که در بیشتر منطقه، بارشهای ...
بیشتر
نتایج بررسی دادههای مشاهداتی نشان داد که ابرهای خزری در قالب ابرهای پایین از نوع استراتوس و ابرهای میانی از نوع آلتوکومولوس در منطقه مشاهده شدند. به طوری که در بین ابرهای پایین ارتفاعهای 750 و 900 متر و در بین ابرهای میانی ارتفاع 2700 متر بیشترین درصد فراوانی را داشتند. نتایج بررسی مقدار بارش ابرهای خزری نشان داد که در بیشتر منطقه، بارشهای 1 تا 5 میلی متر رخ داده است. همچنین همبستگی پارامترهای ابر با بارش ابرهای خزری نشان داد که بارش با پارامترهای ارتفاع ابر، ضخامت نوری ابر، اندازه ذرات ابر و محتوای آب و یخ ابر رابطه مثبت و با دما قله ابر رابطه منفی داشته است. نتایج اعمال مدل رگرسیون چند متغیره شان داد که پنج پارامتر ابر حدود 17 درصد تغییرات بارش ابرهای مذکور را پیش بینی کردند. مطالعه سازکارهای همدیدی نشان داد عامل اصلی شکل گیری ابرهای خزری صعود اورگرافیگی توده هوای پایدار بوده است. به این صورت که با استقرار هسته پرفشار 1012 میلی بار در شمال دریای خزر باعث انتقال شمال به جنوب جریان باد همراه با انتقال رطوبت دریا به ساحل جنوبی دریای خزر، صعود اورگرافیگی توده هوا و تشکیل ابرهای خزری در منطقه شده است. نتایج ردیابی مسیر جریان رطوبت مدل HYSPLIT نشان داد که منشاء اصلی رطوبت منطقه از دریای خزر بوده است.
آمایش سرزمین
رحیمه رستمی؛ علی محمد خورشیددوست
چکیده
جاذبه های شهری از یک سو و نبود امکانات اولیه زندگی در روستاها از سوی دیگر موجب مهاجرت های روستاهای اطراف به شهر های نزدیک می شود. شهرستان مراغه نیز به سبب داشتن روستاهایی با معیشت کشاورزی از این امر مستثنی نیست. در پژوهش حاضر تلاش شد بهترین گزینه برای توسعه فیزیکی پیشنهاد گردد. در این راستا 3 عامل اصلی انسانی، طبیعی و توپوگرافی در نظر ...
بیشتر
جاذبه های شهری از یک سو و نبود امکانات اولیه زندگی در روستاها از سوی دیگر موجب مهاجرت های روستاهای اطراف به شهر های نزدیک می شود. شهرستان مراغه نیز به سبب داشتن روستاهایی با معیشت کشاورزی از این امر مستثنی نیست. در پژوهش حاضر تلاش شد بهترین گزینه برای توسعه فیزیکی پیشنهاد گردد. در این راستا 3 عامل اصلی انسانی، طبیعی و توپوگرافی در نظر گرفته شد. عوامل توپوگرافی شامل شیب، ارتفاع و جهت شیب، عامل طبیعی شامل فاصله از رودخانه، فاصله از گسل و زمین شناسی و عامل انسانی شامل فاصله از جاده، فاصله از نقاط روستایی و کاربری است. ابتدا وزن مربوط به معیارها و زیر معیارها با استفاده از نرم افزار سوپر دسیژن محاسبه گردیده و سپس با استفاده از نرم افزار Arc GIS نقشه ها ی مربوطه تهیه و تحلیل های لازم انجام شده است. در این پژوهش از روش Fuzzy ANP استفاده شده است. این روش نتایج را به صورت اعدادی بین صفر و یک نمایش می دهد که در آن یک به معنای نتیجه مطلوب و صفر به معنای نتیجه نامطلوب می باشد و اعداد میانی به میزان نزدیک بودن به یک و صفر میزان مطلوبیت را نشان میدهند. نتایج با توجه به سه عامل انسانی و محیطی و توپوگرافی به دست آمدند و وزن دهی معیارها نشاندهنده اهمیت بیشتر عوامل محیطی نسبت به دو عامل دیگر است. با بررسی سه نقشه مجزا برای این سه عامل قسمت مشترک دو عامل محیطی و توپوگرافی قسمت جنوبغرب شهر میباشد، ولی به دلیل محدودیتهای کاربری اراضی ای که در مراغه موجود است، نقشه معیار انسانی نقاط بسیار اندکی از جنوب و شمالغرب را مناسب توسعه فیزیکی نشان داد. نتایج نهایی قسمتهای غربی و شمالغرب را با توجه به سه عامل ذکر شده و وزن این عوامل مناسب توسعه نشان داد.
آب و هواشناسی
ناصر جعفربگلو؛ علی محمد خورشیددوست؛ مجید رضایی بنفشه؛ هاشم رستم زاده
چکیده
پیشبینی تغییرات دماهای کمینه برای اطلاع از میزان تغییرات آن در آینده و در نظر گرفتن تمهیدات لازم، برای تعدیل اثرات سوء ناشی از تغییرات آب و هوایی بر محصولات کشاورزی از اهیمت زیادی برخوردار است. در این راستا مدلهای گردش عمومی جو (GCM) طراحی شدهاند که میتوانند پارامترهای اقلیمی را شبیهسازی نمایند. در مطالعه حاضر دادههای خروجی ...
بیشتر
پیشبینی تغییرات دماهای کمینه برای اطلاع از میزان تغییرات آن در آینده و در نظر گرفتن تمهیدات لازم، برای تعدیل اثرات سوء ناشی از تغییرات آب و هوایی بر محصولات کشاورزی از اهیمت زیادی برخوردار است. در این راستا مدلهای گردش عمومی جو (GCM) طراحی شدهاند که میتوانند پارامترهای اقلیمی را شبیهسازی نمایند. در مطالعه حاضر دادههای خروجی دو مدل گردش عمومیHadCM3 و MPEH5 براساس دو سناریوی A2 و B1، توسط مدل آماری LARS-WG در 21 ایستگاه سینوپتیک واقع در شمال غرب کشور ریزمقیاس گردانی شد و نتایج حاصل از آن بصورت ماهانه و دورهای در دوره پایه (2010-1980) و دهه 2050 (2065-2046) برای دمای کمینه مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در ارزیابی مدل LARS-WG به بررسی میزان خطای دادههای مشاهداتی و شبیهسازی با استفاده از شاخصهای MSE، RMSE، MAE و همچنین ضریب تعیین (R2) پرداخته شد و مدل برای منطقه مناسب ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که مقدار دمای کمینه در دوره آینده نسبت به دوره پایه در منطقه شمال غرب افزایش خواهد یافت. این مقدار افزایش دمای هوا در سطح منطقه مورد مطالعه بر اساس مدلهای HadCM3 و MPEH5 به طور متوسط، 9/1 و 7/1 درجه سانتی گراد تا افق 2065 نسبت به دوره پایه خواهد بود. نیمه شمالی منطقه شمال غرب ایران از تغییرات دمایی بالاتری نسبت به مناطق نیمه جنوبی برخوردار خواهد بود. در واقع مناطق سردسیرتر عرضهای بالا، با تغییرات افزایشی بیشتری در مقدار دماهای کمینه مواجه خواهند شد. نتایج و دستاوردهای این تحقیق برای برنامههای بلند مدت در جهت اقدامات سازگارانه در مدیریت باغهای میوه، تولیدات کشاورزی و مدیریت منابع آبی حائز اهمیت است.
آب و هواشناسی
مهدی اسدی؛ علی محمد خورشیددوست؛ حسن حاجی محمدی
چکیده
بهمنظور بررسی ماهیت ساختاری توفان حارهای آشوبا در محدوده دریای عرب در تاریخ 7 ژوئن تا 12 ژوئن 2015 از آمار و اطلاعات دپارتمان هواشناسی هند و مرکز مشترک اخطار توفان (JTWC) استفاده شد. برای بررسی ساختار جوی از دادههای رقومی باز تحلیل شده مرکز پیشبینیهای میانمدت اروپا و مرکز پیشبینیهای محیطی/علوم جو (NCEP/NCAR) ...
بیشتر
بهمنظور بررسی ماهیت ساختاری توفان حارهای آشوبا در محدوده دریای عرب در تاریخ 7 ژوئن تا 12 ژوئن 2015 از آمار و اطلاعات دپارتمان هواشناسی هند و مرکز مشترک اخطار توفان (JTWC) استفاده شد. برای بررسی ساختار جوی از دادههای رقومی باز تحلیل شده مرکز پیشبینیهای میانمدت اروپا و مرکز پیشبینیهای محیطی/علوم جو (NCEP/NCAR) برای محدود دریای عرب و فراتر از دریای عرب اخذ گردید. نتایج حاصل از بررسیها نشان داد در تراز میانی جو ضمن تشکیل هسته کم ارتفاعی با چرخندگی مثبت بسیار قوی، شرایط برای تولید توفان حارهای در منطقه فراهم آمده است. از طرفی در سطح زمین نیز کمفشاری در جنوب شرق دریای عرب با فشار مرکزی 995 هکتوپاسکال تشکیل و با حرکت غرب سوی خود به سمت سواحل عمان و شمال یمن شروع به حرکت کرده است. ایجاد جریان همگرایی بسیار قوی در سطح و واگرایی فوقانی سبب شده تا در روز 9 ژوئن این توفان به حداکثر قدرت خود در منطقه برسد. این در حالی است که وضعیت ناهنجاری دمای سطح آب در محدودهای که توفان به حداکثر شدت خود رسیده به بیش از 5 درجه سانتیگراد میرسد. افزایش دمای سطح آب و انتقال گرما و رطوبت به داخل توفان، سبب تقویت و به طبع آن ریزشهای جوی سنگینی در منطقه شده است. درنهایت این توفان در روز 12 ژوئن با نزدیک شدن به ساحل شرقی عمان به دلیل نبود رطوبت برای حرکات دینامیکی خود شروع به اضمحلال کرده و از توفان حارهای به آشفتگی حارهای تغییر یافت.
آب و هواشناسی
کبرا بهاروندی؛ علی محمد خورشیددوست؛ مجتبی نساجی زواره
چکیده
دماهای فرین امروزه از مهمترین پارامترهای اقلیمی است که برای اثبات تغییر اقلیم در یک منطقه روند آن را طی سالهای گذشته مورد ارزیابی قرار میدهند. تحلیل روند سریهای زمانی شاخصهای حدی دما سبب شناخت بهتر رفتار گذشته و حال تغییرات اقلیمی میشود. پژوهشهای انجام شده در جهان نیز بهطور عمده نشانگر افزایش تدریجی میانگین ...
بیشتر
دماهای فرین امروزه از مهمترین پارامترهای اقلیمی است که برای اثبات تغییر اقلیم در یک منطقه روند آن را طی سالهای گذشته مورد ارزیابی قرار میدهند. تحلیل روند سریهای زمانی شاخصهای حدی دما سبب شناخت بهتر رفتار گذشته و حال تغییرات اقلیمی میشود. پژوهشهای انجام شده در جهان نیز بهطور عمده نشانگر افزایش تدریجی میانگین دما است. در این تحقیق بهمنظور شناسایی نوسانات اقلیمی پارامترهای دمای حداقل و روزهای یخبندان از مشاهدات ایستگاه سینوپتیک خرمآباد در دوره آماری 2013 – 1984 استفاده شده است. هدف از این مطالعه در ابتدا آشکارسازی روند دمای حداقل بهصورت ماهانه بوده است. از طرف دیگر برای تحلیل روند، سریهای زمانی فصلی انتخاب گردید. روشهای بهکار رفته در این پژوهش برای تحلیل روند دمای حداقل استفاده از آزمون همگنی نرمال استاندارد مطلق ( SNHT ) بود. برای ترسیم نمودارهای تحلیل روند از آزمون آماری من - کندال استفاده شده است. نتایج بهدست آمده از روشهای آماری استفاده شده در این پژوهش نشان داد که سریهای دما فاقد ناهمگنی معنیدار بودند و فراداده ایستگاه این همگنی را تایید میکند. بیشترین و کمترین تغییرات دمای حداقل بهترتیب در فصل زمستان و پاییز رخ داده است. آماره T من - کندال برای دوره زمانی مورد مطالعه نشان از افزایش معنیداری دمای حداقل در بیشتر ماهها داشته است. ولی روند دما در فصل پاییز دارای معنیداری کمتری نسبت به دیگر فصول مطالعه شده میباشد. بر همین اساس با مطالعه روند روزهای یخبندان در طول دوره آماری مورد مطالعه در فصل زمستان نتایج نشان داد که از شدت یخبندان کاسته شده است.
آب و هواشناسی
مهدی اسدی؛ علی محمد خورشید دوست؛ عباسعلی داداشی رودباری
چکیده
به منظور دستیابی به تغییرات فصلی بارش از روشهای نوین آمار فضایی مانند خودهمبستگی فضایی موران جهانی، تابع K رایپلی، شاخص انسلین محلی موران، و لکههای داغ با استفاده از قابلیت های نرمافزارهای و بهره گرفته شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تغییرات بارش در ایران دارای الگوی خوشهای بالا میباشد. در این بین بر اساس شاخص محلی ...
بیشتر
به منظور دستیابی به تغییرات فصلی بارش از روشهای نوین آمار فضایی مانند خودهمبستگی فضایی موران جهانی، تابع K رایپلی، شاخص انسلین محلی موران، و لکههای داغ با استفاده از قابلیت های نرمافزارهای و بهره گرفته شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تغییرات بارش در ایران دارای الگوی خوشهای بالا میباشد. در این بین بر اساس شاخص محلی موران و لکههای داغ، بارش در کرانههای ساحلی دریای خزر و بخشهای غرب و جنوبغرب کشور (عمدتاً زاگرس) دارای خودهمبستگی فضایی مثبت و بخشهایی از نواحی مرکزی و همچنین بخشهایی از جنوب شرق کشور و نواحی مرکزی دارای خودهمبستگی فضایی منفی بوده است. در سایر مناطق کشور (کمتر از یک چهارم مساحت کل کشور) بارش هیچگونه الگوی معناداری یا خودهمبستگی فضایی نداشته است. بروندادهای آمارههای مورد مطالعه بیانگر این امر بوده است الگوهای پربارش در مناطق جنوبی در حال عقب نشینی بوده و تنها به کانونهای عمده در زاگرس و کرانههای دریای خزر در حال محدود شدن میباشد.
آب و هواشناسی
حبیبه نقی زاده؛ علی محمد خورشید دوست؛ رشید سعیدآبادی؛ محمدسعید نجفی
چکیده
در این تحقیق، به بررسی الگوهای سینوپتیکی حاکم بر وارونگی دمای شهر تبریز با استفاده از اطلاعات رادیوسوند، طی دوره زمانی 2010-2001 پرداخته شد. برای شناسایی و استخراج الگوهای همدید، از دادههای رقومی فشار تراز دریا به صورت میانگین روزانه از سری دادههای بازکاوی شده NCEP/NCAR در محدوده 10 تا 60 درجه طول شرقی و 10 تا 90 درجه عرض شمالی در 651 یاخته ...
بیشتر
در این تحقیق، به بررسی الگوهای سینوپتیکی حاکم بر وارونگی دمای شهر تبریز با استفاده از اطلاعات رادیوسوند، طی دوره زمانی 2010-2001 پرداخته شد. برای شناسایی و استخراج الگوهای همدید، از دادههای رقومی فشار تراز دریا به صورت میانگین روزانه از سری دادههای بازکاوی شده NCEP/NCAR در محدوده 10 تا 60 درجه طول شرقی و 10 تا 90 درجه عرض شمالی در 651 یاخته 2.5 × 2.5 درجه استفاده گردید. با انجام تحلیل مؤلفههای مبنا بر روی دادههای فشار تراز دریا در روزهای همراه با وارونگی دما، حجم آنها را کاهش داده و با انجام تحلیل خوشهای بر روی مؤلفههای به دست آمده، مهمترین الگوهای جوی شناسایی شدند و نقشه هر الگو به دست آمد. بر اساس نتایج چهار الگوی همدید اصلی در ایجاد وارونگی دما در شهرستان تبریز مؤثرند. در بیشتر الگوها، سامانههای پرفشار حاکم بوده است. در این الگوها هوای سرد به سبب حضور سامانههای پرفشار در سطح زمین به روی منطقه گسترش یافته، با استقرار سمت چپ یک ناوه عمیق بر روی منطقه؛ هوای سرد پشت آن از عرضهای بالاتر بر روی تبریز فرارفت شده و پایداری شدیدی در ستون قائم جو ایجاد شده است. در الگوهایی که کمفشار شمالی به همراه پرفشار مهاجر اروپا عامل فرافت هوای سرد به روی منطقه بوده است، هوای گرم عرضهای پایینتر با استیلای یک پشته عمیق به روی منطقه بر روی هوای سرد سطح زمین قرار گرفته؛ به این ترتیب بر شدت پایداری هوای مجاور سطح زمین افزوده شده و وارونگیهای شدید دمایی شکل گرفته است.
آب و هواشناسی
علی محمد خورشیددوست؛ کاوه محمدپور؛ سید اسعد حسینی
چکیده
یشبینی تعداد افراد مراجعهکننده به بیمارستانها در ارتباط با پارامترهای اقلیمی از موضوعات قابل بحت و تأمل است که با تغییرات اقلیمی و گسترش شهرنشینی و آلودگی هوا در دهههای اخیر دامنگیر بسیاری از جوامع بشری شده است. استفاده از مدلهای پیشبینی میتواند بعنوان ابزاری کارآمد در مدیریت و کنترل بیماریها، کاهش مرگ ...
بیشتر
یشبینی تعداد افراد مراجعهکننده به بیمارستانها در ارتباط با پارامترهای اقلیمی از موضوعات قابل بحت و تأمل است که با تغییرات اقلیمی و گسترش شهرنشینی و آلودگی هوا در دهههای اخیر دامنگیر بسیاری از جوامع بشری شده است. استفاده از مدلهای پیشبینی میتواند بعنوان ابزاری کارآمد در مدیریت و کنترل بیماریها، کاهش مرگ و میر و برنامهریزیها مورد توجه قرار گیرد که در این پژوهش دو مدل شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون لوجستیک (لاجیت) به عنوان ابزاری کارآمد در پیشبینی فرآیندهای غیرخطی و پیچیده جهت پیشبینی میزان مراجعهکنندگان بیماری آسم در شهر سنندج در ارتباط با پارامترهای اقلیمی مورد بررسی قرار گرفت. دادههای مورد بررسی در بازه زمانی 8 ساله (2008-2001) از ایستگاه هواشناسی سینوپتیک سنندج و بیمارستانهای توحید و بعثت در سطح شهر سنندج اخذ گردید. سپس، پارامترهای اقلیمی به عنوان ورودی و میزان مراجعهکنندگان بیماری آسم بعنوان خروجی مدلها در نظر گرفته شدند. نتایج حاصل از بررسی نشان داد که مدل شبکه عصبی با ورود پارامترهای متوسط فشار QFE و میانگینهای حداقل و حداکثر دمای ماهانه و همچنین میانگین دمای ماهانه با دقت قابل قبولی میزان مراجعهکنندگان بیماری آسم را پیشبینی میکند به طوری که ضریب همبستگی دادههای واقعی و پیشبینی شده برابر با 99/0 است که در سطح 01/0 معنیدار هستند. پارامترهای ورودی در روش لاجیت نیز نشان میدهد که میزان مراجعهکنندگان بیماری آسم از پارامترهای میانگین حداقل دما، متوسط فشار QFF و متوسط سرعت باد (نات) تأثیر میپذیرند. نسبت لگاریتمی هر کدام از پارامترهای فوق بر روی تعداد مراجعهکننده به ترتیب با ضریب بتای 517/0-، 734/0- و 977/0- معنیدارند و از میان پارامترهای اقلیمی نیز عنصر باد به مراتب بیشتر از سایر پارامترها بر روی میزان تعداد افراد مراجعهکننده به بیمارستان تأثیر گذار است. در مجموع از بین دو مدل غیرخطی مورد بررسی، مدل شبکه عصبی مصنوعی، قابلیت و دقت بیشتری را نسبت به مدل لاجیت نشان داد.
آب و هواشناسی
علی محمد خورشیددوست؛ حمید میرهاشمی؛ موسی نظری
دوره 23، شماره 68 ، شهریور 1398، ، صفحه 71-90
چکیده
به سبب تأثیر متقابل عناصر هواشناختی در محاسبه قدرت تبخیر جو، تخمین آن یک کار پیچیده و غیر خطی است. لذا برای تخمین آن باید از مدلهای پیشرفته ریاضی استفاده نمود. در این مطالعه جهت برآورد قدرت تبخیر جو در سطح ایستگاه تبریز از شبکههای عصبی مصنوعی بر پایه دو الگوریتم آموزشی لونبرگ ـ مارکوئت و الگوریتم ژنتیک، رگرسیون خطی چند متغیره و ...
بیشتر
به سبب تأثیر متقابل عناصر هواشناختی در محاسبه قدرت تبخیر جو، تخمین آن یک کار پیچیده و غیر خطی است. لذا برای تخمین آن باید از مدلهای پیشرفته ریاضی استفاده نمود. در این مطالعه جهت برآورد قدرت تبخیر جو در سطح ایستگاه تبریز از شبکههای عصبی مصنوعی بر پایه دو الگوریتم آموزشی لونبرگ ـ مارکوئت و الگوریتم ژنتیک، رگرسیون خطی چند متغیره و معادله پنمن ـ فائو استفاده شده است. بر این اساس در مدل شبکه عصبی با اتخاذ یک و دو لایه پنهان و دو تابع فعالسازی تانسیگمویید و لوگسیگمویید، 56 مدل شبکه عصبی تولید شد. ارزیابی و مقایسه نتایج این مدلها براساس معیارهای چون ضریب تعیین و مجذور میانگین مربعات خطا نشان داد که دقت مدلها بستگی به نوع تابع محرک، نوع الگوریتم آموزشی، تعداد لایههای پنهان و تعداد نرونهای اتخاذ شده دارد. از سوی نتایج نشان داد که در مدلهای تک لایه، دقت وزندهی الگوریتم ژنتیک برای هر دو تابع فعالساز بیش از الگوریتم لونبرگ ـ مارکوئت است. از سویی در مدلهای با دو لایه پنهان دقت وزندهی الگوریتم آموزشی لونبرگ مارکوئت بیش از الگوریتم ژنتیک بوده؛ به طوری که دقیقترین مدل شبکه با آرایش 5-7-7-1 با مجذور میانگین مربعات خطای 227/0 میلیمتر بر اساس الگوریتم آموزشی لونبرگ مارکوئت و دو لایه پنهان و تابع فعالسازی تان سیگمویید تولید شده بود. همچنین مجذور میانگین مربعات خطای مدل رگرسیون خطی چند متغیره و معادله پنمن ـ فائو به ترتیب به مقدار 79/0 و 34/1 بدست آمد. بنابراین مدل شبکه عصبی در قیاس با دو مدل مذکور دارای کارایی بهتر، ضریب دقت بیشتر و مقدار خطای کمتری جهت پیش بینی مقدار تبخیر ایستگاه تبریز است.
ژئومورفولوژی
سمیه خالقی؛ شهرام روستایی؛ علی محمد خورشیددوست؛ محمدحسین رضایی مقدم؛ محمدعلی قربانی
چکیده
حوضهها و سیستمهای رودخانهای در پاسخ به تغییرات عوامل بیرونی و درونی تغییر مییابد. از این رو تکنیکهای متعددی جهت شبیهسازی این تغییرات و تحول سیستم رودخانه مطرح شده است. اتومای سلولی یکی از جدیدترین مدلهای سلولی رودخانهای میباشد که چشمانداز حوضه را با شبکهای از سلولها تعریف کرده و توسعه این چشمانداز ...
بیشتر
حوضهها و سیستمهای رودخانهای در پاسخ به تغییرات عوامل بیرونی و درونی تغییر مییابد. از این رو تکنیکهای متعددی جهت شبیهسازی این تغییرات و تحول سیستم رودخانه مطرح شده است. اتومای سلولی یکی از جدیدترین مدلهای سلولی رودخانهای میباشد که چشمانداز حوضه را با شبکهای از سلولها تعریف کرده و توسعه این چشمانداز توسط عمل متقابل بین سلولها (مانند جریان آب و رسوب) با کاربرد قوانینی بر اساس سادهسازی اصول حاکم بر فیزیک مشخص میشود. این روش برای شبیهسازی حوضه آبریز لیقوان با اندازه سلولی ۲۰ متر و دادههای بارش ساعتی ۱۰ سال (۸۰-۸۹) بهکار رفته است. نتایج شبیهسازی به دو روش کمی و کیفی مورد ارزیابی قرار گرفت، بهطوری که تغییرات نسبی در حوضه و توزیع مکانی میزان حفر و رسوبگذاری در کل حوضه و در هر سلول روی نقشه مدل ارتفاعی رقومی مشخص گردید و همچنین مقادیر توزیع اندازه ذرات رسوب در دبیهای مختلف نشان داد که با افزایش دبی، مقادیر رسوب افزایش یافته و در این بین ذرات شن درشت، بیشترین مـقدار و ذرات ماسه خـیلی ریز، رس و لای کمترین مـقدار را دارا میباشند. همچنین بررسی پروفیلهای طولی و عرضی نشان داد که رودخانه جاری در دره لیقوان در مرحله بلوغ قرار دارد و فرآیند رسوبگذاری در مجرای رودخانه غلبه دارد که یکی از مهمترین دلایل آن، افزایش بارش و تغییر اقلیم حوضه در دهه اخیر بوده که منجر به فرسایش دامنهها و رسوبگذاری در مجرای رودخانه شده است. در نهایت اینکه هر چند صحتسنجی نتایج حاصله از اتومای سلولی تا حدی دشوار بوده و مدلCAESAR به پارامترهای ورودی حساس میباشد اما مقایسه نتایج بهدست آمده با نتایج مطالعات پیشین و شواهد میدانی بیانگر نتایج قابل قبول رویکرد اتومای سلولی میباشد.
علی محمد خورشیددوست؛ علی اصغر شیرزاد
دوره 18، شماره 49 ، مهر 1393، ، صفحه 101-118
چکیده
در این پژوهش با استفاده از روشهای آماری چندمتغیره (تحلیل خوشهای و تجزیه تابع تشخیص)، بهمنظور شناسایی تفاوتهای زمانی و مکانی بارش و نواحی مشابه بارشی صورت گرفته، دادههای بارش ماهانه دوره آماری 1995 تا 2007 مربوط به 35 ایستگاه سینوپتیک، کلیماتولوژی و بارانسجی شمال ایران شامل سه استان گلستان، گیلان و مازندران مورد استفاده قرار ...
بیشتر
در این پژوهش با استفاده از روشهای آماری چندمتغیره (تحلیل خوشهای و تجزیه تابع تشخیص)، بهمنظور شناسایی تفاوتهای زمانی و مکانی بارش و نواحی مشابه بارشی صورت گرفته، دادههای بارش ماهانه دوره آماری 1995 تا 2007 مربوط به 35 ایستگاه سینوپتیک، کلیماتولوژی و بارانسجی شمال ایران شامل سه استان گلستان، گیلان و مازندران مورد استفاده قرار گرفت. ابتدا برای گروهبندی و همگنسازی ایستگاهها از تحلیل خوشهای به روش Ward استفاده شد. سپس برای آزمون صحت نتایج حاصل از تحلیل خوشهای آزمون تابع تشخیص و تجزیه بهروش (Wilk’s Lambda) استفاده گردید. نتایج حاصل از روش تحلیل خوشهای بهروش فواصل اقلیدسی به روش وارد نشان داد که برحسب مقدار و زمان بارش در منطقه مورد مطالعه میتوان چهار خوشه عمده بارشـی ترسیم کرد. همچنین نتایج حاصل از تجزیه تابع تشخیص نشان داد که حدود 3/82 درصد از خوشهبندیهای انجام شده در تحلیل خوشهای بهدرستی صورت گرفته و حدود 7/17 درصد آن به اشتباه خوشهبندی شده است و روش ویلکز لامبدا هم تفاوت بین میانگینها را تأیید کرد.
علی محمدخورشیددوست؛ غلام حسن محمدی؛ عاطفه حسینی صدر؛ خدیجه جوان؛ ابوالفضل جمالی
دوره 17، شماره 46 ، بهمن 1392، ، صفحه 47-66
چکیده
سامانههای همدیدی موثر در گردوغبارهای غرب کشور براساس دادههای ثبت شده ایستگاههای هواشناسی با استفاده از روش آماری تحلیل مولفههای اصلی و بکارگیری سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد شناسایی قرار گرفت. برای دستیابی به این هدف از دادههای تعداد روزهای همراه با گردوغبار مشاهده شده در 50 ایستگاه هواشناسی در فاصله زمانی 1986 ...
بیشتر
سامانههای همدیدی موثر در گردوغبارهای غرب کشور براساس دادههای ثبت شده ایستگاههای هواشناسی با استفاده از روش آماری تحلیل مولفههای اصلی و بکارگیری سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد شناسایی قرار گرفت. برای دستیابی به این هدف از دادههای تعداد روزهای همراه با گردوغبار مشاهده شده در 50 ایستگاه هواشناسی در فاصله زمانی 1986 تا 2005 استفاده شد. نتایج بدست آمده از بکارگیری روش PCA نشان داد که 5 سامانه سینوپتیکی (یا 5 مولفه اول) قادر به تبیین 12/69 درصد واریانس تغییرات فضایی گردوغبارهای غرب کشور است. در گام بعد به منظور شناسایی سامانههای مذکور، ضریب همبستگی هر یک از ایستگاهها با هر یک از مولفهها به محیط GIS Arc منتقل و با استفاده از روش درونیابی کریجینگ الگوهای سینوپتیک تاثیرگذار بر گردوغبارها شبیهسازی شدند. با مقایسه و تطابق نقشههای استخراج شده با نتایج حاصل از مطالعات انجام شده در زمینه سامانههای سینوپتیک ایجادکننده گردوغبارها در غرب کشور؛ مشخص گردید که سامانه پرفشار آزور از طریق ایجاد کمفشارهای گرمائی سطح زمین بیشترین نقش را در پراکندگی فراوانی روزهای گردوغباری در غرب ایران دارد.