آب و هواشناسی
وحیده ابطحی؛ سعید جهانبخش؛ هاشم رستم زاده؛ حسن لشکری
چکیده
بارشهای سنگین یکی از ویژگی اقلیمی عنصر بارش محسوب میشوند که در هر اقلیمی ممکن است اتفاق بیافتند. ولی رخداد آن ها در اقلیمهای خشک و نیمه خشک بدلیل فقدان زیرساختهای کافی و مناسب همراه با خسارت بیشتری هستند. این بارشها در شرایط همدیدی مختلفی رخ میدهند. در این پژوهش نقش رودخانههای جوی در شکلگیری بارشهای سنگین پدیده مطالعه ...
بیشتر
بارشهای سنگین یکی از ویژگی اقلیمی عنصر بارش محسوب میشوند که در هر اقلیمی ممکن است اتفاق بیافتند. ولی رخداد آن ها در اقلیمهای خشک و نیمه خشک بدلیل فقدان زیرساختهای کافی و مناسب همراه با خسارت بیشتری هستند. این بارشها در شرایط همدیدی مختلفی رخ میدهند. در این پژوهش نقش رودخانههای جوی در شکلگیری بارشهای سنگین پدیده مطالعه شده است. برای این منظورابتدا بارشهای سنگین ایستگاههای غرب و شمال غرب کشور دریک دوره 33 ساله استخراج گردید. سپس سامانههای بارشی همراه با رودخانه جوی تفکیک شد. در گام بعد با استفاده از نقشههای جوی ترازهای لایه زیرین تروپوسفر الگوهای همدیدی منجر به ایجاد رودخانههای جوی شناسایی شد. نتایج بررسی نشان دادند که رودخانههای جوی منجر به بارشهای سنگین در منطقه مورد مطالعه از سه الگوی کلی تبعیت میکنند. دو الگوی کم فشار سودانی و الگوی ترکیبی کم فشار سودان و سیکلون مدیترانهای به ترتیب بیشترین نقش را در ایجاد روخانههای جوی منجر با بارش سنگین بر عهده داشتهاند. در الگوی همدیدی کم فشار سودان از دو تا سه روز قبل، زبانه گستردهای از پرفشار سیبری در لایه زیرین تروپوسفر با عبور از کشورهای افغانستان و پاکستان و بخش شرقی ایران بر روی آبهای گرم دریاهای عمان، عرب و خلیج عدن گسترش مییابد. این زبانه با گردش واچرخندی رطوبت این دریاها را بدرون سامانه سودانی فرارفت میکند. با تعمیق ناوه مدیترانهای بر روی غرب آسیا و شمال شرق آفریقا این رطوبت در امتداد جریانات جنوبی جلوی ناوه و با عبور از روی آبهای دریای سرخ تقویت شده و رودخانه جوی شکل میگیرد. در الگوی ادغامی با گسترش زبانه کم فشار سودان به بخش شرقی مدیترانه و غرب آسیا رطوبت دریاهای گرم جنوبی بر روی این منطقه فرارفت شده و با رطوبت انتقالی از روی مدیترانه تقویت گردیده و رودخانه جوی شکل میگیرد.
آب و هواشناسی
نرگس صمدی؛ علی اکبر رسولی پیروزیان؛ داود مختاری؛ خلیل ولیزاده کامران
چکیده
هدف اصلی تحقیق فعلی، تشخیص تغییرات سطح پوشش برف در حوضههای غربی دریاچه ارومیه، واقع در رشته کوه سیلوانه، با استفاده از پردازش تصاویر ماهوارهای چند سنجندهای و چند طیفی برای شناسایی دقیق مناطق پوشش برف میباشد. تصاویر ماهوارهای سنتینل-۲ و لندست (۸ و ۹) قابل دسترس عملیات پیشپردازش از قبیل تصحیحات جوی و رادیومتریک با استفاده ...
بیشتر
هدف اصلی تحقیق فعلی، تشخیص تغییرات سطح پوشش برف در حوضههای غربی دریاچه ارومیه، واقع در رشته کوه سیلوانه، با استفاده از پردازش تصاویر ماهوارهای چند سنجندهای و چند طیفی برای شناسایی دقیق مناطق پوشش برف میباشد. تصاویر ماهوارهای سنتینل-۲ و لندست (۸ و ۹) قابل دسترس عملیات پیشپردازش از قبیل تصحیحات جوی و رادیومتریک با استفاده از نرمافزار ENVI نسخه 1/10 انجام شد. پروژهها برای ماههای مه سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۳ ایجاد گردید. ابتدا، با استفاده از شاخصهای تفاضلی نرمال شده برف، نقشههای پوشش برف مستقل برای تصاویر لندست و سنتینل برای کل حوضههای آبریز نازلوچای، روضهچای، شهرچای و باراندوزچای تولید گردید. در مرحله بعد، با بکارگیری یک روش بهینه سازی شده بر اساس توابع شیءگرا وابسته به رنگ بر روی باندهای اصلی سنجنده سنتینل-۲، تصاویر لندست با تصاویر سنتینل تلفیق شدند. این تلفیق به تولید محصولات متنوع، به ویژه تصاویر بهینه رنگی با وضوح بالا و نقشههای طبقهبندی صحنه مطالعه منجر شد. در نهایت، نقشههای سطح پوشش برف با دقت بالا برای دورههای زمانی مختلف برای هر یک از حوضههای گفته شده از تصاویر تلفیق شده استخراج گردید. بررسی نقشههای پوشش برف نشان داد که حوضه آبریز شهرچای علیرغم مساحت کمتر نسبت به حوضههای نازلوچای و باراندوزچای، دارای ضریب تجمع برف بالاتری بوده و در نتیجه امکان ذخیره پوشش برف بیشتری را دارا است. همچنین، مقایسه نقشه تراکم پوشش برف (سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۳) با مدل ارتفاعی آلوسپالسار با وضوح ۵/۱۲ متر نشان میدهد که مساحت قابل توجهی از پوشش برف در ارتفاعات بالاتر از ۲۳۰۰ متر در محدوده مطالعه توزیع شده است. بنابراین، شناسایی دقیق پوشش برف، حتی در مقیاس روزانه و هفتگی، اطلاعات ضروری و دقیقی را برای مدیریت پیشگیرانه منابع آب به دنبال ذوب برف با اهداف متعدد در حوضههای آبریز اطراف دریاچه ارومیه فراهم میآورد.
آب و هواشناسی
پریا سعادت جو؛ علی علیزاده؛ سعید جهانبخش؛ علی محمدخورشیددوست؛ بهروز ساری صراف
چکیده
تغییرات اقلیمی چالشهای مهمی برای مصرف انرژی در ساختمانهای مسکونی در سراسر جهان ایجاد میکنند. هدف این مقاله بررسی تاثیر تغییرات اقلیمی بر مصرف انرژی ساختمانهای مسکونی طی هفتاد سال آینده در شهرهای مختلف ایران میباشد.
در این راستا، دادههای اقلیمی شهرهای تهران، تبریز، اصفهان، مشهد و کرمانشاه با استفاده از نرمافزار Meteonorm ...
بیشتر
تغییرات اقلیمی چالشهای مهمی برای مصرف انرژی در ساختمانهای مسکونی در سراسر جهان ایجاد میکنند. هدف این مقاله بررسی تاثیر تغییرات اقلیمی بر مصرف انرژی ساختمانهای مسکونی طی هفتاد سال آینده در شهرهای مختلف ایران میباشد.
در این راستا، دادههای اقلیمی شهرهای تهران، تبریز، اصفهان، مشهد و کرمانشاه با استفاده از نرمافزار Meteonorm 8 برای هفتاد سال آینده بر اساس داده-های اقلیمی ده ساله موجود تولید شد. پس از شناسایی تیپ غالب ساختمانهای مسکونی در ایران، یک نمونه انتخاب و شبیهسازیهای انرژی با استفاده از نرمافزارDesign Builder 7.0.0.096 برای پنج شهر مذکور در سالهای 2030، 2060 و 2090 انجام شد.
نتایج نشان داد که طی سالهای آینده، انرژی سرمایشی موردنیاز ساختمان در تمامی شهرها افزایش خواهدیافت. از میان پنج شهر مطالعهشده، بیشترین تغییرات انرژی گرمایشی سالانه در شهر تهران مشاهده گردید. در این شهر مقدار انرژی گرمایشی در سال 2060 و 2090 نسبت به سال 2030 به ترتیب به میزان 37 درصد و 64/66 درصد کاهش خواهدیافت. بیشترین افزایش انرژی سرمایشی سالانه در شهر تبریز مشاهده گردید؛ بهطوریکه در طی سه دهه اول، انرژی سرمایشی سالانه به میزان 53/37 درصد و در سه دهه دوم به میزان 43/75 درصد افزایش خواهد یافت. در مجموع مقدار تغییرات انرژی سرمایشی سالانه در این پنج شهر تا سال 2060 در بازه 53/37- 36/21 درصد و تا سال 2090 در بازه 43/75- 14/44 درصد خواهد بود.
بیشترین انرژی مصرفی سالانه در شهر تبریز، کمترین آن در شهر کرمانشاه، بالاترین مقادیر انرژی گرمایشی مصرفی متعلق به شهر تبریز و بالاترین انرژی سرمایشی سالانه مربوط به شهر تهران میباشد. همچنین بالاترین مقادیر گاز دیاکسیدکربن منتشر شده در طی سالهای 2030، 2060 و 2090 مربوط به شهر تهران و بیشترین افزایش انتشار این گاز در طی هفتاد سال آینده مربوط به شهر اصفهان میباشد.
آب و هواشناسی
مهناز صابر؛ برومند صلاجی؛ رقیه ملکی مرشت
چکیده
در این پژوهش مؤلفههای بیلان آب حوضه آبریز ارس برای دوره 28 ساله (1987-2014) در مدل SWAT شبیهسازی گردید. بدین منظور کارایی و قابلیت مدل SWAT توسط SWAT CUP با استفاده از الگوریتم SUFI2 و بر اساس داده دبی مشاهداتی در ایستگاه هیدرومتری منتخب حوضه ارس (بدوی) با 70 درصد از دادهها (1987-2006) واسنجی و با 30 درصد بقیه (2007-2014) اعتبارسنجی شد. بر مبنای دادههای رستری ...
بیشتر
در این پژوهش مؤلفههای بیلان آب حوضه آبریز ارس برای دوره 28 ساله (1987-2014) در مدل SWAT شبیهسازی گردید. بدین منظور کارایی و قابلیت مدل SWAT توسط SWAT CUP با استفاده از الگوریتم SUFI2 و بر اساس داده دبی مشاهداتی در ایستگاه هیدرومتری منتخب حوضه ارس (بدوی) با 70 درصد از دادهها (1987-2006) واسنجی و با 30 درصد بقیه (2007-2014) اعتبارسنجی شد. بر مبنای دادههای رستری ورودی به مدل، این حوضه به 68 زیرحوضه با 1264 واحد پاسخ هیدرولوژیکی تقسیم و محاسبات در سطح آنها انجام شد. با استفاده از 14 پارامتر مهم که بر اساس مقایسه نتایج تحلیل حساسیت از بین چندین پارامتر انتخاب شده بودند، کالیبره کردن مدل SWAT انجام شد. در مرحله تحلیل حساسیت مدل، پارامترهای مربوط به دمای ماهانه و دمای هوا و فاکتور تبخیر از خاک از فایلهای .bsn و .wgn و .hru بهعنوان مؤثرترین پارامترها در شبیهسازی دبی جریان ایستگاه هیدرومتری منتخب حوضه ارس شناسایی شدند. با اجرای 300 باره کالیبراسیون، در نهایت بهترین دور شبیهسازی بر اساس معیار هدف شناسایی شده و دادههای خروجی مورد ارزیابی قرار گرفت. کارایی و دقت مدل در دوره واسنجی (1987-2006) بر اساس معیارهای ارزیابی NS، P-Factor، R-Factor و R2 بهترتیب 64/0، 71/0، 27/0 و 79/0 محاسبه گردید که نشاندهنده رضایتبخش بودن کارایی مدل در شبیهسازی بیلان آب حوضه ارس است. مقدار این معیارها در دوره اعتبارسنجی بهترتیب 7/0، 78/0، 3/ و 68/0 محاسبه شد.
آب و هواشناسی
مهدی اسدی
چکیده
در این پژوهش سعی شد با استفاده از مدلهای IPSL-CM5A-LR و GFDL-ESM2M مربوط به گزارش CMIP5 و مدلهای GFDL-ESM4 و IPSL-CM6A-LR مربوط به گزارش CMIP6 که از بین 10 مدل که بیشترین ضریب تبیین (r^2) با دادههای دما و بارش ایستگاه بیرجند داشتند به پیشنگری روند پارامترهایی آب و هوایی مؤثر بر رشد محصول بادام برای دوره 2021 تا 2100 پرداخته شود. نتایج بررسیهای حاصل از خروجیهای ...
بیشتر
در این پژوهش سعی شد با استفاده از مدلهای IPSL-CM5A-LR و GFDL-ESM2M مربوط به گزارش CMIP5 و مدلهای GFDL-ESM4 و IPSL-CM6A-LR مربوط به گزارش CMIP6 که از بین 10 مدل که بیشترین ضریب تبیین (r^2) با دادههای دما و بارش ایستگاه بیرجند داشتند به پیشنگری روند پارامترهایی آب و هوایی مؤثر بر رشد محصول بادام برای دوره 2021 تا 2100 پرداخته شود. نتایج بررسیهای حاصل از خروجیهای آزمون من - کندال بیانگر آن بود که میانگین، بیشینه و کمینه دما دارای روند افزایشی بالای 3 درجه سانتیگراد بوده و همچنین میزان بارش دارای روند کاهشی میباشد که نشان از حاکمیت شرایط خشکی در دوره مطالعاتی 2021 تا 2100 است. همچنین نتایج حاصل از مدلهای اقلیمی بیانگر آن بود که مقادیر RMSE و MAD مربوط به دما در تمامی مدلهای مورد بررسی زیر 322/1 بوده و کمترین میزان RMSE و MAD مربوط به مدل GFDL-ESM2M به ترتیب با مقادیر عددی 023/1 و 997/0 میباشد. همچنین مقادیر RMSE و MAD در تمامی مدلها بالای 10 میباشد. بهطورکلی مدلهای مربوط به CMIP6 (RMSE دما و بارش به ترتیب 156/1 و 463/14، MAD دما و بارش به ترتیب 139/1 و 583/12) نسبت به مدلهای مربوط به CMIP5 بهجز MAD مربوط به بارش با مقدار 703/11 (RMSE دما و بارش به ترتیب 172/1 و 479/13، MAD دما و بارش به ترتیب 140/1 و 703/11) با خطای میانگین کمتری به پیشبینی دما و بارش در منطقه مورد مطالعه پرداختند. در نهایت با توجه به افزایش دمای کمینه و بیشینه و کاهش بارش شرایط محصول در دوران آینده با چالش مواجهه بود.
آب و هواشناسی
علی زارعی؛ اسداله خورانی
چکیده
مطالعه حاضر با هدف شناسایی تاثیرگذارترین متغیر اقلیمی بر مصرف انرژی الکتریکی بخش مسکونی و همچنین معرفی بهترین مدل در برآورد مصرف، با استفاده از مدلسازی مصرف انرژی الکتریکی انجام شده است. دادههای اقلیمی برای سالهای 2003 تا 2022 از مرکز پیشبینی میان مدت وضع هوا (ECMWF) و همچنین دادهای مصرف سالیانه انرژی الکتریکی بخش مسکونی به تفکیک ...
بیشتر
مطالعه حاضر با هدف شناسایی تاثیرگذارترین متغیر اقلیمی بر مصرف انرژی الکتریکی بخش مسکونی و همچنین معرفی بهترین مدل در برآورد مصرف، با استفاده از مدلسازی مصرف انرژی الکتریکی انجام شده است. دادههای اقلیمی برای سالهای 2003 تا 2022 از مرکز پیشبینی میان مدت وضع هوا (ECMWF) و همچنین دادهای مصرف سالیانه انرژی الکتریکی بخش مسکونی به تفکیک استانهای ایران، از توانیر دریافت شد. به منظور بررسی روند، از آزمون ناپارامتریک من-کندال استفاده گردید و برای مدلسازی مصرف انرژی الکتریکی، از مدلهای، رگرسیون خطی چندگانه(MLR) ، شبکههای عصبی مصنوعی (ANN)، ماشین بردار پشتیبانی (SVM) و جنگل تصادفی (RF) استفاده شد. نتایج نشان داد که همبستگی میان مصرف انرژی الکتریکی بخش مسکونی و دمایکمینه و بیشینه، در تمام استانهای کشور مثبت و رابطه مصرف انرژی الکتریکی با شاخص UTCI در استانهای مختلف، مقادیر مثبت و منفی را به خود اختصاص داده است. به طوری که در 22 استان همبستگی مثبت و در 9 استان همبستگی منفی میباشد. نتایج حاصل از برسی روند تغییرات نشان داد که دمایکمینه، دمای بیشینه و انرژی الکتریکی، در همه استانها روند افزایشی داشته است اما شاخص UTCI، روند منفی را هم در تعدادی از استانها ثبت کرده است. همچنین رابطهای که از مدل رگرسیونی گام به گام حاصل شد، نشان داد که در 23 استان، تنها متغیر تاثیرگذار، دمای کمینه میباشد. در استانهای اصفهان، خراسان جنوبی و کرمان، متغیرهای دمایکمینه و شاخص UTCI به عنوان متغیر تاثیرگذار شناخته شد. در استانهای اردبیل، گیلان و گلستان، تنها دمای بیشینه وارد معادله گردید. نتایج حاصل از مدلسازی نشان داد، مدل ANN عملکرد بهتری را نسبت به سه مدل دیگر داشته است. به طوری که بیشترین ضریب همبستگی با 79/0 و حداقل خطا با 360 را ثبت کرده است. مدلهای MLR، SVM و RF به ترتیب عملکرد بهینه، در رتبههای بعدی قرار دارند.
آب و هواشناسی
محسن حمیدیان پور
چکیده
شهر مشهد با جمعیتی بیش از 3 میلیون نفر دومین کلان شهر ایران محسوب میشود و جهت افزایش تابآوری آن نسبت به مخاطرات محیطی نیاز به فنآوریهای جدید بیشتر احساس میشود. در روز 26 اردیبهشت 1403 طی بارش 48 دقیقهای در اثر تشکیل یک ابر کومولونیمبوس و تقویت شرایط صعودی آن توسط ناوهای بر گسترهی آن، در شهر مشهد سیل جاری شد و منجر به خسارت مالی ...
بیشتر
شهر مشهد با جمعیتی بیش از 3 میلیون نفر دومین کلان شهر ایران محسوب میشود و جهت افزایش تابآوری آن نسبت به مخاطرات محیطی نیاز به فنآوریهای جدید بیشتر احساس میشود. در روز 26 اردیبهشت 1403 طی بارش 48 دقیقهای در اثر تشکیل یک ابر کومولونیمبوس و تقویت شرایط صعودی آن توسط ناوهای بر گسترهی آن، در شهر مشهد سیل جاری شد و منجر به خسارت مالی و جانی سنگین در مناطق مختلف گردید. این مطالعه سعی دارد با رعایت اصل کلنگر دلایل طبیعی و انسانی آن را تشریح نماید. در این راستا جهت بررسی دلایل هواشناسی سینوپتیک از دادههای شبکه ERA-5 و ترسیم نقشههای آن در گردس (GRADS) استفاده شد. علاوه بر آن از تصاویر ماهوارهای لندست (LANDSAT) و دادههای ارتفاع رقومی منطقه جهت استخراج آبراههها و مسیل بهره گرفته شد. همزمان از نرمافزار گوگل ارث و همچنین GEEجهت ارزیابی تغییرات نیز استفاده شد. نتایج نشان داد بارش مدنظر از لحاظ شدت و مدت بارندگی جزو بارشهای بیسابقه بوده، ولی به لحاظ میزان بارندگی در دستۀ بارندگیهای فرین (بالاتر از صدک 95 درصد) محسوب میشود. نتایج این مطالعه به وضوح نمایانگر آن است که دخل و تصرفهای انسانی، به ویژه در ساخت و سازهای شهری و گسترش جادهها و اتوبانهای شهری عمود بر بستر رودخانههای فصلی و خشک شهر، به شدت بر روی الگوی جریان آب تأثیر گذاشته و موجب افزایش خطر سیلابهای شهری شده است. بیتوجهی به ژئومورفولوژی شهر از جمله تخریب مسیلها، ایجاد موانع در برابر جریانهای آب (مانند منطقه سیدی) و گسترش جادههای عمود بر این آبراههها، منجر به تشدید حوادث سیلاب در مناطق مختلف شهر مشهد شد.
آب و هواشناسی
مریم تیموری؛ برومند صلاجی؛ محمدعلی نصر اصفهانی
چکیده
در این مطالعه بهمنظور بررسی وضعیت چرخندزایی در فازهای مختلف مادن-جولیان در منطقه مدیترانه در دوره سرد سال از دادههای شاخص مادن-جولیان (MJO) و دادههای فشار تراز دریا مربوط به مرکز پیشبینی میانمدت جو اروپا بخش ERA5 بین سالهای 1989 تا 2020 در دوره سرد سال استفاده شده است. ویژگیهای چرخندزایی در سه بخش فراوانی، عمق و ردیابی چرخندها از ...
بیشتر
در این مطالعه بهمنظور بررسی وضعیت چرخندزایی در فازهای مختلف مادن-جولیان در منطقه مدیترانه در دوره سرد سال از دادههای شاخص مادن-جولیان (MJO) و دادههای فشار تراز دریا مربوط به مرکز پیشبینی میانمدت جو اروپا بخش ERA5 بین سالهای 1989 تا 2020 در دوره سرد سال استفاده شده است. ویژگیهای چرخندزایی در سه بخش فراوانی، عمق و ردیابی چرخندها از الگوریتم تشخیص و مسیریابی چرخند دانشگاه ملبورن در چرخههای کامل رخداد MJO در دوره مورد مطالعه به دست آمده و تحلیل شدند. نتایج نشان داد قویترین چرخندهای منطقه به ترتیب در فازهای 8، 6 و 7 با فشاری کمتر از 994 هکتوپاسکال تشکیل شدهاند. از نظر فراوانی چرخندها در منطقه بیشترین و کمترین مقدار چرخندزایی به ترتیب مربوط به فاز 7 و فاز 1 رخداد MJO میباشد. نتایج حاصل از عمق فشار مرکزی چرخندها نشان داد دو فاز 6 و 7 دارای قویترین و فازهای 1، 3 و 5 دارای ضعیفترین چرخندها در طی فازهای مادن-جولیان میباشند. فاز 2 کمترین مقدار فشار مرکزی را در هستههای چرخندی به خود اختصاص داده و بیشترین میانگین فشار نیز در چرخندهای تولید شده در منطقه مربوط به فاز 5 است. مسیریابی چرخندهای تشکیل شده در منطقه مدیترانه نشان داد که عمده مسیرهای ختم شده به مناطق غربی ایران در دو فاز 2 و 8 بوده و در سایر فازها مسیری جنوب غرب به شمال شرق به خود گرفته که این وضعیت در فازهای 3، 4، 6 و 7 سبب شده تا عمده چرخندهای تشکیل شده در دوره سرد سال بیشتر مناطق شمال غرب ایران را متأثر سازد.
آب و هواشناسی
یعقوب دین پژوه؛ ساینا وکیلی آذر
چکیده
چکیده
در این مطالعه، الگوی رگبارهای تاریخی در سه ایستگاه باراننگار ثبات استان گیلان تحلیل و در هر ایستگاه رگبارها از نظر مدت تداوم به سه کلاس متمایز شامل الف) 6-0 ساعت، ب) 12-6 ساعت و ج) بیش از 12 ساعت تفکیک شدند. تحلیلها برای هر کلاس جداگانه صورت گرفت. منحنی های هاف هر کلاس رسم و از دیدگاه چارکها الگوی بارشی ایستگاهها مشخص شد. ...
بیشتر
چکیده
در این مطالعه، الگوی رگبارهای تاریخی در سه ایستگاه باراننگار ثبات استان گیلان تحلیل و در هر ایستگاه رگبارها از نظر مدت تداوم به سه کلاس متمایز شامل الف) 6-0 ساعت، ب) 12-6 ساعت و ج) بیش از 12 ساعت تفکیک شدند. تحلیلها برای هر کلاس جداگانه صورت گرفت. منحنی های هاف هر کلاس رسم و از دیدگاه چارکها الگوی بارشی ایستگاهها مشخص شد. از روش جدیدبر مبنای فاصله قائم دو منحنی هاف 90 و 10 درصد و منحنیهاف50 درصد (d50) در 25، 50 و 75 درصد زمان بارش بود، برای مطالعه تیپ رگبارها استفاده شد. نتایج نشان داد که اغلب رگبارها در کلاسهای بارشی مختلف از نوع چارک دومی بودند. در کلاسهای بارشی کمتر از 12 ساعت، ایستگاه هشتپر در هر 25، 50 و 75 درصد زمانی بارش دارای مقادیر V بیشتری نسبت به دو ایستگاه دیگر بود. این نشان میدهد که میزان تغییر پذیری رگبارها در این ایستگاه نسبت به دو ایستگاه دیگر بیشتر است. در کلاس بیش از 12 ساعت، در 25 و 50 درصد زمان بارش ایستگاه خرجگیل و در 75 درصد زمانی بارشی ایستگاه قلعه رودخان دارای مقدار V بیشتری نسبت به سایر ایستگاهها بودند. همچنین، در کلاس بارشی 6-0 ساعت، ایستگاه خرجگیل در هر سه مقطع زمانی 25، 50 و 75 درصد، دارای مقادیر d50 بیشتری نسبت به سایر ایستگاهها بود. این امر حاکی از آن است که شدت بارشها در ایستگاه خرجگیل نسبت به دو ایستگاه دیگر بیشتر بود. در کلاس بارشی 12-6 ساعت، مقدار d50 در 25 درصد زمان بارش در ایستگاه خرجگیل و در 50 و 75 درصد زمان بارش در ایستگاه قلعهرودخان بیشتر بود. در کلاس بارشی بیش از 12 ساعت نیز در 25 و 50 درصد زمان بارش، ایستگاه خرجگیل و در 75 درصد زمان بارش ایستگاه هشتپر دارای بیشترین مقدار d50 بودند.
آب و هواشناسی
مهناز صابر؛ برومند صلاجی
چکیده
در این پژوهش به بررسی وضعیت خشکسالی حوضه ارس در شرایط تغییر اقلیم پرداخته شده است. برای این منظور، از داده بارش شبیهسازیشده مدل CNRM-CM6-1-HR با توان تفکیک افقی بالا (10 کیلومتر) تحت سناریوی SSP585 طی 76 سال و 912 ماه از دوره آینده (2025-2100) استفاده شد و شاخص SPI بهعنوان معیار ارزیابی وضعیت خشکسالی تعیین گردید. بررسی ماهانه خشکسالی آینده تحت ...
بیشتر
در این پژوهش به بررسی وضعیت خشکسالی حوضه ارس در شرایط تغییر اقلیم پرداخته شده است. برای این منظور، از داده بارش شبیهسازیشده مدل CNRM-CM6-1-HR با توان تفکیک افقی بالا (10 کیلومتر) تحت سناریوی SSP585 طی 76 سال و 912 ماه از دوره آینده (2025-2100) استفاده شد و شاخص SPI بهعنوان معیار ارزیابی وضعیت خشکسالی تعیین گردید. بررسی ماهانه خشکسالی آینده تحت سناریوی SSP585 با شاخص SPI نشان داد که روند خشکسالی در همه ایستگاهها بهجز ایستگاه جلفا نزولی است. تحت سناریوی SSP585، شدیدترین خشکسالی دوره در اردبیل و اهر در آوریل 2094، در جلفا در آوریل 2094، در پارسآباد در فوریه 2028، در خوی در سپتامبر 2078 و در ماکو در می 2080 شبیهسازی شد. در مقیاس سالانه، فراوانی خشکسالی در ماکو، جلفا، پارسآباد، خوی و اردبیل بهترتیب 42، 41، 39، 36 و 34 سال محاسبه شد. توزیع فضایی آنومالیهای بارش سالانه حوضه ارس نشان داد بیشینه خشکسالی خیلی شدید و کمینه ترسالی خیلی شدید در جنوب شرقی حوضه (ایستگاه اردبیل) قرار گرفته درحالیکه هسته بیشینه ترسالی خیلی شدید و هسته کمینه خشکسالی خیلی شدید در جنوب غربی حوضه متمرکز است. در مقیاس ماهانه نیز هسته بیشینه و کمینه فراوانی آنومالیهای مثبت عمدتاً در نیمه غربی حوضه قرار دارد. در مقیاس سالانه، بیشترین درصد افزایش آنومالیهای بارشی مثبت برآورد شده مربوط به اردبیل، پارسآباد و اهر و بیشترین کاهش آنومالیهای منفی مربوط به اهر، خوی و اردبیل بوده است. در مقیاس ماهانه، حداکثر میزان کاهش آنومالی منفی مربوط به پارسآباد و حداکثر درصد افزایش آنومالی مثبت مربوط به جلفا است.
آب و هواشناسی
یعقوب دین پژوه؛ سعید جهانبخش اصل؛ اسما آزاده قره باغ
چکیده
در این مطالعه، مقادیر تبخیر- تعرّق پتانسیل گیاه مرجع (ET0) با روش پنمن-مانتیث برای شش ایستگاه در حاشیه جنوبی دریای خزر محاسبه شد. روند تغییرات ET0 سالانه ایستگاهها با آزمون من کندال تحلیل شد. آنگاه تجزیه به عاملها برای تعیین اثر نسبی متغیرهای اقلیمی روی ET0 هر ایستگاه انجام شد. برای این کار ماتریس همبستگی (R) بین هفت متغیر اقلیمی بهعنوان ...
بیشتر
در این مطالعه، مقادیر تبخیر- تعرّق پتانسیل گیاه مرجع (ET0) با روش پنمن-مانتیث برای شش ایستگاه در حاشیه جنوبی دریای خزر محاسبه شد. روند تغییرات ET0 سالانه ایستگاهها با آزمون من کندال تحلیل شد. آنگاه تجزیه به عاملها برای تعیین اثر نسبی متغیرهای اقلیمی روی ET0 هر ایستگاه انجام شد. برای این کار ماتریس همبستگی (R) بین هفت متغیر اقلیمی بهعنوان ماتریس مشابهت تشکیل شد. معنی داری ضرایب همبستگی آزمایش شد. نتایج روند تغییرات ET0 نشان داد که در همه ایستگاهها (بجز نوشهر) روند ET0 سالانه مثبت و معنیدار بود. شیب خط روند ET0ایستگاهها در همه آنها صعودی بود. تجزیه به عاملها نشان داد که مجموع واریانس توجیه شده توسط دو عامل اول از حداقل 5/56 درصد در رشت تا حداکثر 6/79 درصد در ساری تغییر میکند. بیشترین ضریب عامل اول در رشت ساعات آفتابی و در ایستگاههای دیگر حداکثر درجه حرارت بود. بیشترین ضریب عامل دوم، متعلق به سرعت باد (در ایستگاههای رشت، ساری، گرگان و نوشهر) و بارش (در ایستگاههای رامسر و آستارا) بودند. نتایج این مطالعه در مدیریت منابع آب منطقه میتواند مفید واقع شود.
آب و هواشناسی
رقیه ملکی مرشت؛ برومند Salahi؛ مهناز صابر
چکیده
پژوهش حاضر با هدف واکاوی تغییرات بارش شمال غرب ایران طی دهههای آتی بر اساس مدلهای GCM صورت گرفته است. بدین منظور، ابتدا بارش سالهای 2014-1985 بر اساس آزمون من- کندال روندیابی گردید. سپس دادههای روزانه بارش برای هر یک از ایستگاههای مورد مطالعه در نرمافزار SDSM6.1 برای 2014-1985 شبیهسازی شد. آنگاه تحت سناریوهای (SSP2-4.5) و (8.5-SSP5) مدلهای ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف واکاوی تغییرات بارش شمال غرب ایران طی دهههای آتی بر اساس مدلهای GCM صورت گرفته است. بدین منظور، ابتدا بارش سالهای 2014-1985 بر اساس آزمون من- کندال روندیابی گردید. سپس دادههای روزانه بارش برای هر یک از ایستگاههای مورد مطالعه در نرمافزار SDSM6.1 برای 2014-1985 شبیهسازی شد. آنگاه تحت سناریوهای (SSP2-4.5) و (8.5-SSP5) مدلهای CanEsm5 و MPI-ESMI-2HR، بارش سالهای 2043-2015 پیشبینی شد. جهت ارزیابی عملکرد مدلهای CMIP6 و مقایسه مقادیر پایه و پیشبینیشده، از سنجههای آماری MSE،RMSE و MAE استفاده شد. بر اساس نتایج آزمون من- کندال، بارش دوره پایه در ایستگاههای تبریز، اردبیل، ارومیه، تکاب و مراغه دارای روند کاهشی و در ایستگاههای مشگینشهر، سردشت، ماکو، خلخال، سراب، جلفا و پارسآباد دارای روند افزایشی بود. از بین 12 ایستگاه مورد بررسی، فقط بارش ایستگاه مراغه روند کاهشی معنادار داشت. در سایر ایستگاهها روندهای بارش معنیدار نبود. بر اساس پیشبینیهای انجام شده بر اساس مدلهای مذکور، تحت سناریوی متوسط (SSP 2-4.5)، در اواخر زمستان و اوایل بهار، بارش کاهش خواهد یافت. در سایر ماهها بهویژه ماههای تابستان و پاییز، درصد کاهش بارش بیشتر خواهد بود. بر اساس سناریوی 8.5-SSP5، بیشترین درصد کاهش بارش در مدل MPI به میزان 33% در ایستگاههای جلفا، سردشت، مراغه و در مدل CanESM5 حدود 33 الی 35 درصد در ایستگاههای جلفا، تکاب و ارومیه پیشبینی گردید. طبق نتایج حاصل، اگرچه هر دو مدل، بارش را با خطای نسبتاً بالایی پیشبینی نمودند، لیکن مدل MPI نسبت به مدل CanESM5 خطای کمتر و دقت بیشتری در پیشبینی بارش داشت.
آب و هواشناسی
عاطفه حسینی صدر؛ برومند صلاحی؛ غلام حسن محمدی
چکیده
بهمنظور بررسی نوسانات طولانیمدت دید افقی در شمال غرب ایران، دادههای ساعتی دید افقی ثبت شده در 7 ایستگاه منتخب در دورۀ 1951 تا 2020 اخذ شد. بعد از غربالگری دادهها، پراشیدگی زمانی میانگین دید افقی بررسی شد. ضریب خاموشی اتمسفر با استفاده از رابطه کشمایدر محاسبه شد؛ آزمون من-کندال روی میانگین سالانه و آمارهی Rdit روی دادههای ساعتی ...
بیشتر
بهمنظور بررسی نوسانات طولانیمدت دید افقی در شمال غرب ایران، دادههای ساعتی دید افقی ثبت شده در 7 ایستگاه منتخب در دورۀ 1951 تا 2020 اخذ شد. بعد از غربالگری دادهها، پراشیدگی زمانی میانگین دید افقی بررسی شد. ضریب خاموشی اتمسفر با استفاده از رابطه کشمایدر محاسبه شد؛ آزمون من-کندال روی میانگین سالانه و آمارهی Rdit روی دادههای ساعتی دید افقی اجرا شد. سپس تغییرات درصد دیدهای خیلی خوب (کیلومتر 19<) نسبت به درصد دیدهای بد (کیلومتر 10>) محاسبه شد. نتایج حاکیست میانگین سالانه دید افقی در منطقه مورد مطالعه 13~ کیلومتر است. سه دورۀ نوسانی متفاوت در میانگین منطقهای دید افقی شناسایی شد: دوره اول «دورۀ کاهش شدید» میانگین دید افقی (1951 تا 1985)؛ دورۀ دوم «دورۀ دید افقی پایین و ثابت» (1987 تا 2005)؛ و دوره سوم «دورۀ بهبود نسبی اخیر». میانگین منطقهای دید افقی (ضریب خاموشی) با آهنگ 167/0- (0017/0) کیلومتر در سال روند کاهشی (افزایشی) معنیدار در سطح اطمینان 01/0 دارد. روند کاهشی معنیدار در همه ایستگاههای مورد مطالعه بهاستثنای ایستگاه اردبیل تأیید شد. میانگین Rdit در شمال غرب ایران در اوایل دههی 1950، 85/0~ بوده است در حالیکه در دهه 1990 به حدود 3/0 کاهش یافته است. با وجود بهبود میدان دید افقی در دهۀ اخیر و رسیدن آن به حدود توزیع مرجع (شاخص ریدیت 5/0~)؛ اما همچنان روند کاهشی دید افقی اثبات شد. روند افزایشی دیدهای بد (از 5% به 25%) به همراه روند کاهشی دیدهای خیلی خوب (از 80% به 5%) حاکی از روند کاهشی دید افقی میباشد که اوایل دهه 1980 بهعنوان نقطه شکست مشخص شد. پدیدۀ مه-دود با 7/38% در کل دوره، تأثیرگذارترین پدیده هواشناسی در کاهش دید افقی بوده و در بین ایستگاهها بیشترین (کمترین) تأثیرگذاری آن در تبریز و ارومیه (سقز و اردبیل) به ترتیب 63% و 5/56% (2/21%8/24%) بوده است.
آب و هواشناسی
حسن زارع؛ سعید موحدی؛ داریوش رحیمی
چکیده
کاهش بازدهی تولیدات باغی و زراعی، افزایش آفات و کاهش کیفیت محصولات کشاورزی و تهدید امنیت غذایی از پیامدهای تغییر اقلیم هستند. اثر گذاری تغییر اقلیم بر کشاورزی منجر به افزایش ریسک و ریسک پذیری در حوزه فعالیت های کشاورزی می شود. نتایج بررسی داده های مشاهداتی، رخداد تغییر اقلیم در استان بوشهر را تایید می نماید. آنومالی دمای سالانه استان ...
بیشتر
کاهش بازدهی تولیدات باغی و زراعی، افزایش آفات و کاهش کیفیت محصولات کشاورزی و تهدید امنیت غذایی از پیامدهای تغییر اقلیم هستند. اثر گذاری تغییر اقلیم بر کشاورزی منجر به افزایش ریسک و ریسک پذیری در حوزه فعالیت های کشاورزی می شود. نتایج بررسی داده های مشاهداتی، رخداد تغییر اقلیم در استان بوشهر را تایید می نماید. آنومالی دمای سالانه استان بوشهر بیانگر افزایش فراوانی سالهای با دمای بیش از میانگین از 1996 تا 2021 است. براساس آزمونPettitts این افزایش حدودc˙ 2/1 می باشد. علاوه برآن روند افزایش معنی دار دما در سطح اطمینان 95% و مقادیر 2≥ Z رخداد تغییر اقلیم در استان بوشهر را تایید کرد. داده های برآوردی دوره آینده تداوم روند افزایشی آستانه های دمای زیتون برای دوره (2040-2021) را تایید می کند. یافته های تحقیق نشان داد با افزایش دمای حداقل در 20 سال آینده نیاز سرمایی درخت زیتون تامین نشده و فصل گلدهی بجای فروردین در اسفند رخ می دهد. همچنین پهنه های وسیع تری از استان بوشهر میانگین دمایی بیش از 26 درجه را تجربه خواهد کرد. لذا درآینده دوره توقف رشد زیتون از 90 روز به 150 روز می رسد. همچنین با افزایش فراوانی روزهای با دمای بیش از c˙ 40 سوختگی میوه بیشتر و کیفیت زیتون کمتر می شود. بنابراین مناطق نامناسب زیتون علاوه بر شهرستان عسلویه و دشتستان شهرستانهای کنگان، جم، دیر و دشتی ، کوهپایه های شمال استان و بخش های از دیلم را نیز شامل می شود و قلمروهای مساعد کشت زیتون به سمت غرب استان جابجا خواهد شد.
آب و هواشناسی
فاطمه تقوی نیا؛ بتول زینالی؛ عباسعلی داداشی رودباری
چکیده
تغییرات اقلیمی مسئول بیشتر بلایای مرتبط با آب و هوا در سراسر جهان است. ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی بینظیر و آب و هوای متنوعی که دارد بیشترین تغییرپذیری آب و هوا را در جهان دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی کارایی مدل MPI-ESM-LR از سری مدلهای CMIP5 در پیشنگری دمای ماهانه ایران تحت سناریوهای واداشت تابشی (RCPs) با پروژه CORDEX-WAS است. در این پژوهش ...
بیشتر
تغییرات اقلیمی مسئول بیشتر بلایای مرتبط با آب و هوا در سراسر جهان است. ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی بینظیر و آب و هوای متنوعی که دارد بیشترین تغییرپذیری آب و هوا را در جهان دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی کارایی مدل MPI-ESM-LR از سری مدلهای CMIP5 در پیشنگری دمای ماهانه ایران تحت سناریوهای واداشت تابشی (RCPs) با پروژه CORDEX-WAS است. در این پژوهش برای دوره تاریخی 2005-1980 از دادههای دمای هوای روزانه 49 ایستگاه سینوپتیک کشور و مدل MPI-ESM-LR تحت پروژه کوردکس استفاده شد. همچنین برای دوره آینده از دادههای دمای پیشنگری شده سناریوهای 5/8RCP، 5/4RCP و 6/2RCP مدل مذکور طی سه دوره آینده نزدیک (2050-2021)، آینده میانه (2075-2051) و آینده دور (2100-2076) استفاده شد. اعتبارسنجی مدل با سه شاخص آماری r، RMSE، MBE انجام شد. نتایج نشان داد که مدل از عملکرد خوبی برخوردار است. شیب روند دما در دادههای ایستگاهی و دادههای مدل در دوره تاریخی افزایشی بوده و در دوره آینده در 5/8RCP و 5/4RCP در تمام ماهها شیب روند افزایشی دما در هر دهه مشاهده شده است. در تمام ماهها بیشینه بیهنجاری دما تحت سناریوهای مورد مطالعه در هر سه دوره آتی در شمال غرب و ارتفاعات غربی دیده میشود. مناطق شرق و جنوب شرق ایران کمینه بیهنجاری دما را نشان دادهاند که به طور استثنا در 6/2RCP و 5/8RCP به ترتیب سواحل جنوب و ارتفاعات شمال شرق کشور نیز کمینه بیهنجاری دما را نمایانگر هستند. در نیمه سرد سال به صورت محدود پهنه کمینه بیهنجاری دما به ارتفاعات شمال غرب و نواحی کمارتفاع داخلی کشور نیز کشیده شده است.
آب و هواشناسی
خدیجه جوان؛ محمدرضا عزیززاده
چکیده
خروجیهای مدلهای اقلیمی جهانی (GCMs) معمولاً دارای اریبی نسبت به دادههای مشاهداتی هستند و قبل از استفاده از آنها برای توسعه سناریوهای اقلیمی آینده، برخی تصحیحات باید انجام شود. روشهای تصحیح اریبی از جمله روشهای آماری متداول برای پردازش خروجی مدلهای اقلیمی هستند. در این تحقیق تاثیر پنج روش تصحیح اریبی بر پیشنگری بارش مدل ...
بیشتر
خروجیهای مدلهای اقلیمی جهانی (GCMs) معمولاً دارای اریبی نسبت به دادههای مشاهداتی هستند و قبل از استفاده از آنها برای توسعه سناریوهای اقلیمی آینده، برخی تصحیحات باید انجام شود. روشهای تصحیح اریبی از جمله روشهای آماری متداول برای پردازش خروجی مدلهای اقلیمی هستند. در این تحقیق تاثیر پنج روش تصحیح اریبی بر پیشنگری بارش مدل GFDL-ESM4 در حوضه دریاچه ارومیه مورد ارزیابی قرارگرفته است. روشهای مورد استفاده در این تحقیق شامل روشهای نسبتگیری خطی (LS)، نسبتگیری شدت موضعی (LOCI)، تبدیل توانی (PT)، نگاشت توزیع (DM) و تغییر عامل دلتا (DC) میباشند. از معیارهای ضریب همبستگی، مجذور میانگین مربعات خطا (RMSE) و درصد اریبی (PBias) برای ارزیابی دقت دادههای تصحیح شده در دوره 2014-1990 نسبت به دادههای مشاهداتی و انتخاب بهترین روش برای تصحیح دادههای سناریوهای آینده استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد روش تغییر عامل دلتا برآوردهای خام را پس از اصلاح به طور قابل توجهی بهبود داد؛ بنابراین از این روش برای تصحیح دادههای سناریوهای SSP1-2.6، SSP2-4.5 و SSP5-8.5 استفاده شد. علاوه بر این، پیشنگریهای میانگین سالانه بارش در سناریوی SSP1-2.6 بین 2 تا 9 درصد، در SSP2-4.5 بین 5 تا 17 درصد و در SSP2-8.5 بین 8 تا 26 درصد کاهش را نسبت به دادههای مشاهدهای نشان میدهند.
آب و هواشناسی
سعید جهانبخش؛ مجید رضایی بنفشه؛ علی محمد خورشیددوست؛ هاجر فرهمند
چکیده
جنوبشرق و شرق ایران به دلیل خشکسالیهای متعدد، سدسازیهای بالادستی و تغییرات شدید کاربری اراضی طی سالهای اخیر به یکی از مهمترین کانونهای تولید گردوغبار تبدیلشده است. در این مطالعه باهدف توزیع زمانی- مکانی گردوغبار فصلی در شرق و جنوبشرق ایران از داده-های ایستگاهی (15 ایستگاه سینوپتیک طی دوره 2015-1980)، شاخص عمق نوری هواویز (AOD) ...
بیشتر
جنوبشرق و شرق ایران به دلیل خشکسالیهای متعدد، سدسازیهای بالادستی و تغییرات شدید کاربری اراضی طی سالهای اخیر به یکی از مهمترین کانونهای تولید گردوغبار تبدیلشده است. در این مطالعه باهدف توزیع زمانی- مکانی گردوغبار فصلی در شرق و جنوبشرق ایران از داده-های ایستگاهی (15 ایستگاه سینوپتیک طی دوره 2015-1980)، شاخص عمق نوری هواویز (AOD) سنجنده MODIS ماهواره Terra و شاخص جذب هواویز (AAI) سنجنده OMI ماهواره Aura طی دوره 2015-2005 استفاده شد. برای ارزیابی روند روزهای گردوغباری آزمون ناپارامتریک من-کندل (MK) بهکاربرده شد. نتایج نشان داد که متوسط روزهای گردوغباری در این منطقه از ایران 24/9 روز است و بیشینه روزهای گردوغباری با 51/45 روز در فصل تابستان در ایستگاه زابل اتفاق میافتد. تغییرات فصلی گردوغبار شرق و جنوبشرق ایران دارای دو فاز حداکثری بهاره و تابستانه است. همچنین گردوغبار با ارتفاع و عرض جغرافیایی رابطه معکوس نشان داده است. پارامترهای جوی، خشک شدن رودها و دریاچه_ها و تغییرات کاربری اراضی سه عامل اساسی در تولید گردوغبار در شرق و جنوبشرق ایران هستند. داده_های ماهوارهای و ایستگاهی چهار منطقه شامل سواحل مکران، بسترهای خشکشده دریاچه_های هامون و جازموریان، دشت لوت و منطقه مرزی ایران، افغانستان و پاکستان را بهعنوان کانونهای اصلی تولید و انتشار گردوغبار نشان دادند. روند گردوغبار در غالب ایستگاه_های مطالعاتی بهغیراز ایستگاههای زابل، بم و کرمان روندی افزایشی را نشان داده است و در فصل بهار بیشینه شدت روند گردوغبار و در فصل تابستان بیشینه وسعت مکانی پهنه_های با روند افزایشی گردوغبار قابلمشاهده است.
آب و هواشناسی
شهریار خالدی؛ اسماعیل بخشی؛ محمود احمدی؛ عباسعلی داداشی رودباری
چکیده
از اثرات شهرنشینی، پدیده جزیره حرارتی شهری است که به دنبال آن دمای شهر بالا می رود و تقاضای انرژی برای خنک شدن افزایش مییابد. در این پژوهش نقش عوامل محلی در ایجاد و توسعه جزایر حرارتی شهر اهواز در دوره گرم سال از سال 2000 تا 2015 میلادی با بهکارگیری دادههای سنجندهی ماهواره لندست 7 و 8 مورد بررسی قرار گرفت. به منظور ارزیابی تغییرات بیوفیزیکی ...
بیشتر
از اثرات شهرنشینی، پدیده جزیره حرارتی شهری است که به دنبال آن دمای شهر بالا می رود و تقاضای انرژی برای خنک شدن افزایش مییابد. در این پژوهش نقش عوامل محلی در ایجاد و توسعه جزایر حرارتی شهر اهواز در دوره گرم سال از سال 2000 تا 2015 میلادی با بهکارگیری دادههای سنجندهی ماهواره لندست 7 و 8 مورد بررسی قرار گرفت. به منظور ارزیابی تغییرات بیوفیزیکی سطح زمین در شهر اهواز از تغییرات شاخص تفاضل بهنجار شدهی پوششگیاهی به روش آستانهای توکانگا - تاگ بهره برده شد. با بهکارگیری روش کریجینگ و پهنه بندی دمای اهواز افزایش آستانههای کمینه و بیشینه دمایی شهر اهواز نمایان شد که استمرار این تغییر میتواند منجر به تغییر اقلیم محلی شود. نتایج خودهمبستگی فضایی موران تاییدی آشکار بر رد فرضیه عدم ارتباط فضایی دمای سطح زمین اهواز است. ارزیابی نقشههای دمایی نشان داد هرچه از مناطق جنوبی به سمت مناطق شمالی پیش میرویم، به دلیل کاهش فضاهای سبز و افزایش زمین های بایر شاهد افزایش دما هستیم. بین مناطق مرکزی و حومه شهر اختلاف حرارتی تند وجود دارد، منطقهی 8 به علت استقرار شرکتهای صنعتی پایدارترین جزیره حرارتی در این منطقه از شهر را شکل داده است. مناطق مسکونی نسبت به مناطقی با کاربری صنعتی و بایر، تاثیر کمتری در ایجاد و گسترش جزایر حرارتی داشته است.
آب و هواشناسی
علی محمدخورشیددوست؛ مصطفی طحانی یزدلی؛ فرحناز خرم ابادی؛ اعظم صمدی؛ فریده انصاری ملکی؛ محمدحسین پورقربان
چکیده
معضلات ناشی از تغییرات اقلیمی از مهمترین بحرانها و تهدیدات محیط زیست حال حاضر جامعۀ بشری بهخصوص در محیطهای شهری است. در شهر تبریز و در سالهای اخیر، به علت رشد جمعیت، مهاجرت فراوان از شهرهای دیگر، ترافیک، توسعۀ صنایع و مراکز تولیدی باعث افزایش تولید و پراکنش آلایندهها شده است. بر این اساس، در این پژوهش به ارزیابی کیفیت وقوع ...
بیشتر
معضلات ناشی از تغییرات اقلیمی از مهمترین بحرانها و تهدیدات محیط زیست حال حاضر جامعۀ بشری بهخصوص در محیطهای شهری است. در شهر تبریز و در سالهای اخیر، به علت رشد جمعیت، مهاجرت فراوان از شهرهای دیگر، ترافیک، توسعۀ صنایع و مراکز تولیدی باعث افزایش تولید و پراکنش آلایندهها شده است. بر این اساس، در این پژوهش به ارزیابی کیفیت وقوع گرد و غبار در سالهای 1399 و 1400مورد توجه قرار گرفته است. میزان غلظت ذرات گرد و غبار در مناطق مختلف مکان های مورد مطالعه بسته به موقعیت جغرافیایی، شرایط توپوگرافی، اقلیمی و همچنین منشا آنها اعم از داخلی و خارجی متفاوت است. براساس نتایج به دست آمده از تحلیل نتایج آزمایشگاهی و مطالعات میدانی، در منطقۀ تبریز و در دورۀ انجام تحقیق، تراکم فلز سرب در گرد و غبار برای بزرگسالان متوسط و برای کودکان شدید و خطر فلز جیوه هم برای افراد مسن و هم برای کودکان هر دو شدید بوده است. اثرات نامطلوب فلز کادمیوم در کودکان و بزرگسالان نیز بسیار شدید بوده است. از طرف دیگر بالا بودن دمای هوا در مرکز شهر و تشکیل جزایر حرارتی در آن باعث ایجاد بادهای محلی از حومه به طرف مرکز شهر میشود. با انتقال آلودگیها از حومه به مرکز شهر توسط این بادها، وضعیت آلودگی در مرکز شهر نیز افزایش مییابد.
آب و هواشناسی
حسن رضائی؛ غلامعباس فلاح قالهری
چکیده
شناخت پتانسیلهای اقلیمی مناطق برای تنوع و استعدادیابی محصولات کشاورزی از اهمیت زیادی برخوردار است. زرشک یکی از محصولات کشور ایران، از تغییرات و ناهنجاریهای اقلیمی آسیب میبیند. در پژوهش حاضر، مراحل فنولوژیکی درخت زرشک بیدانه بر اساس مشاهدات میدانی در ایستگاه هواشناسی سینوپتیک قاین مشخص شد. برای سنجش وضعیت انباشت نیاز سرمایی ...
بیشتر
شناخت پتانسیلهای اقلیمی مناطق برای تنوع و استعدادیابی محصولات کشاورزی از اهمیت زیادی برخوردار است. زرشک یکی از محصولات کشور ایران، از تغییرات و ناهنجاریهای اقلیمی آسیب میبیند. در پژوهش حاضر، مراحل فنولوژیکی درخت زرشک بیدانه بر اساس مشاهدات میدانی در ایستگاه هواشناسی سینوپتیک قاین مشخص شد. برای سنجش وضعیت انباشت نیاز سرمایی بر اساس مدل ساعت سرمایی و واحد سرمایی یوتا، از آمار 18 ایستگاه هواشناسی معتبر از سال 1987 تا 2017 در مقیاس زمانی ساعتی و روزانه استفاده شد. نتایج نشان داد که زرشک شش مرحله فنولوژیکی برای تکمیل دوره رشد و نمو از اوایل فروردین ماه تا اواخر آبان ماه نیاز دارد. بیشترین نیاز دمایی در مرحله گلدهی تا نمو میوه رخ میدهد. نیاز سرمایی درخت زرشک در ایستگاه های مختلف به میزان 1050 تا 1960 ساعت با توجه شرایط اقلیمی متغیر میباشد . مشاهدات میدانی نشان داد که زرشک بی دانه در صورت عدم تأمین نیاز سرمایی کافی رنگ کامل و تجاری به خود نمیگیرد. منطقه مورد مطالعه با توجه به مدل های ساعت سرمایی و واحد سرمایی یوتا، مورد پهنه بندی قرار گرفت که بر این اساس ایستگاه قاین و زاهدان بیشترین نیاز سرمایی را به خود اختصاص داده اند. بر اساس شاخصهای اعتبارسنجی مدلهای مختلف برآورد کننده نیاز سرمایی از معیار ریشه میانگین مربعات استفاده شد و نتایج نشان میدهد که مدل ساعت سرمایی(CH) با توجه به اینکه ریشه میانگین مربعات (RMSE) کمتر نسبت به مدل دیگر میباشد، از عملکرد بالاتری برخوردار میباشد.
آب و هواشناسی
نفیسه فقیه سبزواری؛ آزیتا فراشی
چکیده
امروزه از تغییرات اقلیمی به همراه تخریب زیستگاه به عنوان مهمترین عوامل تهدیدکننده حیات وحش یاد میشود. از این رو داشتن اطلاعات صحیح از نیازهای اکولوژیک و زیستگاه هر گونه زمینه را برای حفاظت از گونهها در برابر این تغییرات فراهم میکند و تعیین مهمترین عوامل در جلب نظر گونهها و تهیه نقشههای مطلوبیت زیستگاه میتواند اقدامی ...
بیشتر
امروزه از تغییرات اقلیمی به همراه تخریب زیستگاه به عنوان مهمترین عوامل تهدیدکننده حیات وحش یاد میشود. از این رو داشتن اطلاعات صحیح از نیازهای اکولوژیک و زیستگاه هر گونه زمینه را برای حفاظت از گونهها در برابر این تغییرات فراهم میکند و تعیین مهمترین عوامل در جلب نظر گونهها و تهیه نقشههای مطلوبیت زیستگاه میتواند اقدامی در جهت حفاظت از گونهها باشد. در ایران بعد از پلنگ و یوزپلنگ کاراکال سومین گربه سان موجود است که نقش کلیدی در کنترل جمعیت جوندگان دارد و زیستگاههای آن بیشتر در مناطق خشک قرار گرفتهاست. بر همین اساس در این پژوهش، به بررسی تاثیرات تغییر اقلیم بر زیستگاههای کاراکال و نیز نحوه پراکنش این گونه تحت دو سناریوی اقلیمی RCP2.6 و RCP8.5 در دوره زمانی 2061 تا 2080 در ایران با استفاده از روش حداکثر آنتروپی پرداخته شد. در این مطالعه از چهار دسته متغیر محیطی شامل: متغیرهای اقلیمی، توپوگرافی، کاربری اراضی و پوشش زمین که در مجموع 32 متغیر برای زمان حال و 14 متغیر برای آینده استفاده شدهاست. نتایج نشان داد که متغیرهای فاصله از مناطق حفاظتی، شنزارها، مناطق جنگلی متراکم، بیشترین تاثیر را در انتخاب زیستگاه مطلوب برای گونه کاراکال در زمان حال داشته و متغیرهای میانگین دمای گرمترین فصل سال و میانگین ارتفاع از سطح دریا تحت دو سناریوی آینده بیشترین تاثیر را در انتخاب زیستگاه توسط گونه خواهندداشت. همچنین بررسی نقشههای مطلوبیت زیستگاه کاراکال نشان داد که هم اکنون این گونه تنها 2/13درصد از زیستگاههای ایران را به خود اختصاص دادهاست که با شبکه حفاظتی کنونی تنها 2/48 درصد همپوشانی دارد این در حالی است که این میزان زیستگاه مطلوب گونه در آینده تحت سناریوهای RCP2.6 و RCP8.5 به ترتیب به 9/30 و 4/27 خواهدرسید و از میزان همپوشانی آن با شبکه حفاظتی کنونی تا حدود 66 درصد کاسته و به مقدار 8/17 درصد همپوشانی خواهد رسید.
آب و هواشناسی
هاشم رستم زاده؛ سعید جهانبخش اصل؛ میرکامل حسینی؛ محمد امیدفر
چکیده
چکیدهتغییر در رفتار پدیدههای بارشی از مهمترین جنبههای تغییرات آب و هوایی جهانی محسوب میشود که با پیامدهای قابل توجهی برای جامعه انسانی و محیط زیست همراه است. پایش و اندازه گیریهای مؤثر رویدادهای بارشی شدید برای درک ماهیت اساسی پدیدههای شدید آب و هوایی و ارزیابی تغییرات آینده از اهمیت ویژهای برخودار است. در این مطالعه، ...
بیشتر
چکیدهتغییر در رفتار پدیدههای بارشی از مهمترین جنبههای تغییرات آب و هوایی جهانی محسوب میشود که با پیامدهای قابل توجهی برای جامعه انسانی و محیط زیست همراه است. پایش و اندازه گیریهای مؤثر رویدادهای بارشی شدید برای درک ماهیت اساسی پدیدههای شدید آب و هوایی و ارزیابی تغییرات آینده از اهمیت ویژهای برخودار است. در این مطالعه، تواناییهای انجام اندازهگیری بارش جهانی (GPM) با دادههای ایستگاههای زمینی برای شناسایی بارشهای شدید روزانه (بارشهای 25 میلیمتر به بالا) در یک دوره 8 ساله (2021-2014) در 20 ایستگاه سینوپتیک عملی گردید. برای مقایسه و ارزیابی بین دادههای مشاهدهای و ماهوارهای از آمارههایی نظیر، ضریب تعیین (R2)، ضریب همبستگی (R) و مجذور میانگین مربعات خطا (RMSE)،... استفاده شد. مقایسه نقشههای حاصل از ماهواره GPM و ایستگاههای زمینی نشان داد که توزیع فضایی بارش حاصل از دو پایگاه داده مشابه هم بوده و نواحی کم بارش و پربارش منطبق بر یکدیگر هستند. در واقع ماهواره GPM پهنههای بارشی را به خوبی تشخیص داده است به طوری که ضریب همبستگی مکانی بین بارش ماهواره GPM و مشاهده شده 81/0 میباشد. نتایج آزمون ANOVA بین میانگین بارشهای زمینی و ماهواره GPM نشان داد که با توجه به سطح معنی داری پایین p-value به مقدار 000/0 فرض یکسان بودن میانگین بارش بین دو پایگاه داده رد میشود و نتیجه این که اختلاف و ارتباط معنی داری بین میانگین بارش در ایستگاههای زمینی و ماهوارهای وجود دارد. همچنین نتایج آزمون کلموگراف- اسمیرنوف نشان داد که با توجه به اینکه p-value حاصل شده (819/0) عددی بالاتر از مقدار خطای آزمون (05/0) است، بنابراین فرض صفر مبنی بر برابری مقادیر بارش ثبت شده در ایستگاههای زمینی و مدلسازی شده یکسان بوده و فرض صفر تایید میشود.
آب و هواشناسی
علی محمدخورشیددوست؛ سعید جهانبخش اصل؛ زهرا عباسی قصریک؛ فاطمه عباسی قصریک
چکیده
امروزه پیشبینی بلندمدت متغیرهای اقلیمی برای اطلاع از میزان تغییرات و در نتیجه در نظر گرفتن تمهیدات لازم برای تعدیل اثرات سوء ناشی از تغییر اقلیم بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیق پیشبینی دماهای حداقل استان کردستان با استفاده از ریزمقیاس نمایی آماری LARS-WG6 برای سه دوره آتی 20 ساله (2040-2021، 2060-2041، 2080-2061) انجام شد. به این منظور، ...
بیشتر
امروزه پیشبینی بلندمدت متغیرهای اقلیمی برای اطلاع از میزان تغییرات و در نتیجه در نظر گرفتن تمهیدات لازم برای تعدیل اثرات سوء ناشی از تغییر اقلیم بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیق پیشبینی دماهای حداقل استان کردستان با استفاده از ریزمقیاس نمایی آماری LARS-WG6 برای سه دوره آتی 20 ساله (2040-2021، 2060-2041، 2080-2061) انجام شد. به این منظور، از مدل گردش عمومی جو HadGEM2-ES و سه سناریو RCP8.5, RCP4.5, RCP2.6 استفاده گردید. برای تولید سری زمانی دورههای آتی از دادههای روزانه برای دوره آماری 2019-1989 استفاده شد و روند تغییرات آن با استفاده از آزمون من-کندال تحلیل گردید. نتایج نشان داد که نرم افزار LARS-WG6 با پایین بودن شاخصهای خطاسنجی مقادیر ماهانه دمای کمینه را به خوبی شبیهسازی میکند. همچنین براساس نتایج حاصل از خروجی مدل جهانی HadGM2-ES در منطقه مورد مطالعه میزان دمای کمینه در دوره آینده نسبت به دوره پایه در تمام سناریوها و دورهها افزایشی خواهد بود. شدت این افزایش تحت سناریوی RCP8.5 مربوط به دوره آخر قرن (2080-2061) میباشد و میزان کمتر آن مربوط به دوره (2060-2041) تحت سناریوی RCP4.5 میباشد. بررسی میانگینهای فصلی نیز نشان میدهد فصل بهار افزایش دمای کمتر و فصل پاییز افزایش دمای بیشتری دارد. روند تغییرات نشان میدهد که روند در دو جهت مثبت و منفی است بطوریکه در اکثر ایستگاهها و سناریوها در دورههای مختلف پیشبینی، فصل بهار بیشترین روند مثبت و فصل پاییز بیشترین روند منفی را خواهند داشت. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بر مقدار دما در دورههای آینده افزوده شده و اثر امواج سرمایی کاسته خواهد شد.
آب و هواشناسی
مجتبی نساجی زواره؛ حسین حکم آبادی؛ علیرضا اسداللهی
چکیده
هر ساله سرمازدگی دیررس بهاره خسارتهای زیادی را به بخش کشاورزی وارد مینماید. پیشبینی سرمازدگی تشعشعی برای مبارزه فعال با این پدیده مورد نیاز است. در این پژوهش با استفاده از مدل تجربی پیشنهاد شده به وسیله فائو و دادههای ساعتی دو ایستگاه هواشناسی ضرایب مدل تجربی پیشبینی سرمازدگی تشعشعی در دشت قزوین محاسبه گردید. همچنین به منظور ...
بیشتر
هر ساله سرمازدگی دیررس بهاره خسارتهای زیادی را به بخش کشاورزی وارد مینماید. پیشبینی سرمازدگی تشعشعی برای مبارزه فعال با این پدیده مورد نیاز است. در این پژوهش با استفاده از مدل تجربی پیشنهاد شده به وسیله فائو و دادههای ساعتی دو ایستگاه هواشناسی ضرایب مدل تجربی پیشبینی سرمازدگی تشعشعی در دشت قزوین محاسبه گردید. همچنین به منظور بررسی وضعیت اقلیمی سرمازدگی بهاره از دادههای دمای حداقل روزانه ایستگاههای قزوین و بوئینزهرا استفاده شد. تحلیل دادههای 60 ساله ایستگاه قزوین نشان داد که شدت سرمازدگی کاهش یافته اما فراوانی زمان وقوع سرمازدگی در اردیبهشت ماه بیشتر شده است. با استفاده از دادههای مشاهداتی 25 رخداد سرمازدگی تشعشعی شامل دمای هوا و دمای نقطه شبنم 2 ساعت بعد از غروب آفتاب و دمای مینیمم روز بعد ضرایب منطقهای دو مدل در ایستگاه سیمرغ محاسبه گردید. سپس این دو مدل با استفاده از 14 رخداد سرمازدگی تشعشعی در ایستگاه مزرعه ارزیابی گردید. نتایج نشان داد مقدار متوسط خطای مطلق (MAE) برای تست و ارزیابی مدل1، 71/0 و 21/1 و برای مدل 2، 67/0 و 09/1 درجه سانتیگراد بود. همچنین نتایج مشخص نمود هر دو مدل دقت قابل قبولی در تخمین دمای حداقل روز بعد را دارد. پیشنهاد میگردد این مدل برای دشتهای دیگر کشور نیز در پیشبینی سرمازدگی تشعشعی کالیبره شده و برای هر منطقه مدل مناسب ارائه گردد.
آب و هواشناسی
مهدی پوراحمد؛ مصطفی کرمپور؛ بهروز نصیری
چکیده
این تحقیق با هدف آشکارسازی ارتباط بین تغیرات پوشش اراضی و تغییرات شاخص عمق اپتیکی آیروسل در محدوده زاگرس میانی انجام گرفت. در این راستا از دو دسته از محصولات سنجشازدوری سنجنده MODIS استفاده گردید. ابتدا تغییرات پوشش اراضی محدوده مورد مطالعه، با استفاده از محصول مشتق طبقهبندی کاربری اراضی سنجنده MODIS انجام گردید. در بخش دوم تحقیق ...
بیشتر
این تحقیق با هدف آشکارسازی ارتباط بین تغیرات پوشش اراضی و تغییرات شاخص عمق اپتیکی آیروسل در محدوده زاگرس میانی انجام گرفت. در این راستا از دو دسته از محصولات سنجشازدوری سنجنده MODIS استفاده گردید. ابتدا تغییرات پوشش اراضی محدوده مورد مطالعه، با استفاده از محصول مشتق طبقهبندی کاربری اراضی سنجنده MODIS انجام گردید. در بخش دوم تحقیق به بررسی روندهای رخدادهای گردوغبار براساس دادههای ایستگاهی کدهای گردوغبار 4 ایستگاه خرمآباد، شهرکرد، یاسوج و آباده اقدام گردید. علاوه بر آن نیز روند شاخص عمق اپتیکی آیروسل (AOD)، با استفاده از محصول MOD04-L2 سنجنده مادیس برای دوره آماری 2000 تا 2020 بررسی گردید. نتایج نشان داد که 6 طبقه پوشش اراضی مرتعی، جنگلی، کشاورزی، شهری، مسکونی، بایر و پهنههای آبی در زاگرس مرکزی وجود داشته است که در این میان طبقه جنگلی به طور سالانه حدود 123 کیلومتر مربع از مساحت آن کاهش پیدا کرده است. پوشش مراتع که عمدهترین پوشش محدوده مطالعاتی است نسبتا ثابت مانده است و کاربریهای اراضی کشاورزی روند افزایش قابل توجهی را طی کرده است و از 7 درصد سال 2000 به در5/9 درصد در سال 2020 رسیده است. اراضی شهری و مسکونی نیز روند افزایشی را طی کرده بودند. اما از طرف دیگر بررسی روند سری زمانی 21 ساله شاخص AOD بیانگر وجود یک روند افزایشی طی 21 سال اخیر بود. از میان طبقات کاربری، دو طبقه مراتع و جنگلها که در واقع بیش از 90 درصد از مساحت محدوده مطالعاتی را به خود اختصاص داده اند، ارتباط معکوسی با شاخص AOD نشان دادهاند. ولی طبقه اراضی کشاورزی ارتباط مستقیمی با شاخص AOD داشته است. بنابراین روند کاهشی طبقه جنگلی در سطح منطقه به طور معنی داری با روند افزایشی AOD در سطح منطقه همراه بوده است و از طرف دیگر روند افزایش طبقه اراضی کشاورزی همراه با افزایش AOD در سطح منطقه بوده است.