ژئومورفولوژی
غلام حسن جعفری؛ فروزان ناصری
چکیده
دولین یکی از شاخصترین و اساسیترین اشکال سطحی و مورفولوژیکی کارست، درنتیجه تأثیر شیمیایی آب بر سنگهای آهکی است که در شکلها و اندازههای مختلفی به وجود میآید. دولینها ازلحاظ ویژگیهای مورفولوژیکی متفاوت هستند. در تحقیق حاضر پس از شناسایی دولینها در زاگرس، پراکندگی و تغییر ویژگیهای مورفولوژیکی آنها مانند طول، عرض، ...
بیشتر
دولین یکی از شاخصترین و اساسیترین اشکال سطحی و مورفولوژیکی کارست، درنتیجه تأثیر شیمیایی آب بر سنگهای آهکی است که در شکلها و اندازههای مختلفی به وجود میآید. دولینها ازلحاظ ویژگیهای مورفولوژیکی متفاوت هستند. در تحقیق حاضر پس از شناسایی دولینها در زاگرس، پراکندگی و تغییر ویژگیهای مورفولوژیکی آنها مانند طول، عرض، مساحت و عمق در ارتباط با ارتفاع و اقلیم، با استناد به منابع اسنادی همچون نقشههای زمینشناسی 1:100000، لایه مدل رقومی ارتفاع باقدرت تفکیک 5/12 متر، تصاویر ماهوارهای، نقشههای توپوگرافی 1:50000 و پایگاه دادههای اسفزاری 49ساله دما و بارش، در نرمافزارهای Arc GIS، Mapper Global و Excel مورد بررسی و تجزیهوتحلیل قرار گرفت. بررسی پارامترهای مختلف دولینهای زاگرس در طبقات ارتفاعی و اقلیمی مختلف دال بر این است که شکل و عمق آنها از تغییرات اقلیمی کواترنری متأثر شده است. در ارتفاعات پایینتر که آب بیشتر از دمای کم در انحلال نقش داشته، دولینها شکل نزدیک به دایره دارند و در مناطق مرتفعتر کشیده میشوند و هرچه دما پایینتر و احتمال تبدیل دولین به سیرک یخچالی-دولین بیشتر باشد، دولین شکل کشیدهتری به خود گرفته است. همچنین ضریب فشردگی دولینها دال بر این است که کشیدگی و طول آنها با افزایش ارتفاع بیشتر میشود؛ به این صورت که در فاصله ارتفاعی 1000-500متر، نسبت دایرهای به ازای هر 1000متر افزایش ارتفاع، 8/0 بیشتر میشود و ضریب فشردگی 9/0 کاهش مییابد. در فاصله ارتفاعی 1000-2000 متر، با افزایش هر 100متر، نسبت دایرهای 44/0 و ضریب فشردگی 1/0 کمتر میشود. در طبقه 3700-3000 متر، نسبت دایرهای با افزایش هر 1000متر ارتفاع، 2/1 کاهش و فشردگی 3/1 افزایش مییابد.
ژئومورفولوژی
محمد حسین رضائی مقدم؛ معصومه رجبی؛ سیده معصومه موسوی
چکیده
بررسی تغییرات کاربری اراضی در گذشته و پیش بینی این تغییرات برای آینده یکی از اصول مهم برنامهریزی در جهت توسعه غیراصولی شهرها، استفادة بهینه از منابع و مدیریت مخاطرات گوناگون است، پایش و مدیریت بهینه منابع طبیعی نیازمند اطلاعات به هنگام و صحیح است. در این راستا نقشههای تغییرات کاربری/ پوشش زمین یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی در ...
بیشتر
بررسی تغییرات کاربری اراضی در گذشته و پیش بینی این تغییرات برای آینده یکی از اصول مهم برنامهریزی در جهت توسعه غیراصولی شهرها، استفادة بهینه از منابع و مدیریت مخاطرات گوناگون است، پایش و مدیریت بهینه منابع طبیعی نیازمند اطلاعات به هنگام و صحیح است. در این راستا نقشههای تغییرات کاربری/ پوشش زمین یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی در مدیریتهای مختلف محسوب میشود. یکی از روشهای کارآمد جهت پیشبینی تغییرات پوشش و کاربری اراضی مدل زنجیرهای مارکوف است. دراین مطالعه تغییرات پوشش اراضی در حوضه رود زرد طی سالهای گذشته و امکان پیشبینی آن در آینده با استفاده از مدل زنجیرة مارکوف بررسی شده است. برای رسیدن به این هدف ابتدا تصاویر ماهواره ای مورد نیاز با استفاده از سنجندههای (2000) ETM+ ETM+، (2006) ؛ETM+(2012)و OLI-TIRS(2018) تهیه شدند؛سپس نقشههای کاربری بعد از انجام تصحیحات برروی تصاویر ماهوارهای، و ارزیابی دقت طبقهبندیها با استفاده از ضریب کاپا تهیه شدند. بعد از آن نقشه کاربری اراضی برای سالهای 2025و 2050پیش بینی گردید. نتایج بیانگر این است در صورتی که سرعت تغییرات کاربری همچون سالهای گذشته باشد در سال 2025 کاربری نواحی ساخته شده به 54/1089 هکتار افزایش خواهد یافت، فضای سبز و باغات به 42/201 هکتار کاهش خواهد یافت، زمینهای بایر به 59/85279 هکتار کاهش خواهد یافت، زمین زراعی به 52/1154 هکتار افزایش خواهد یافت و کاربری آبهای سطحی به 54/666 افزایش خواهد یافت. در سال 2050 کاربری نواحی ساخته شده به 98/1671 هکتار افزایش خواهد یافت، کاربری فضای سبز و باغات به 62/192 هکتار کاهش خواهد یافت، کاربری زمین بایر به 69/84387 هکتار کاهش خواهد یافت، کاربری زمین زراعی به 73/1243 هکتار افزایش خواهد یافت و کاربری آبهای سطحی به 59/895 افزایش خواهد یافت.
ژئومورفولوژی
محمدعلی زنگنه اسدی؛ رحمان زندی؛ نجمه شفیعی
چکیده
گنبدهای نمکی یکی از پدیدههای منحصر بفرد ژئومورفولوژیکی میباشد که از لحاظ توسعه اقتصادی، زیست محیطی و گردشگری حائز اهمیت هستند و از طرف دیگر نیز به عنوان یک عامل تشدیدکننده موثر در بروز فعالیت تکتونیکی نقش زیادی در رخداد زلزله و همچنین نشست زمین دارد. در این پژوهش به ارزیابی وضعیت فعالیت گنبدهای نمکی منطقه جنوب شرق فارس با استفاده ...
بیشتر
گنبدهای نمکی یکی از پدیدههای منحصر بفرد ژئومورفولوژیکی میباشد که از لحاظ توسعه اقتصادی، زیست محیطی و گردشگری حائز اهمیت هستند و از طرف دیگر نیز به عنوان یک عامل تشدیدکننده موثر در بروز فعالیت تکتونیکی نقش زیادی در رخداد زلزله و همچنین نشست زمین دارد. در این پژوهش به ارزیابی وضعیت فعالیت گنبدهای نمکی منطقه جنوب شرق فارس با استفاده از8 شاخص تکتونیکی پرداخته شده است و سپس با استفاده از روش تداخلسنجی راداری، میزان جابجایی عمودی منطقه محاسبه شده است. نهایتاً جهت ارتباط بین میزان فرونشست و افت آب زیرزمینی از روش رگرسیون وزندار فضایی رگرسیون حداقل مربعات استفاده گردید. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر این است که در میزان جابجایی عمودی منطقه علاوه بر حرکت گنبدهای نمکی، عوامل تکتونیکیو فرونشست نیز تاثیرگذار بوده است.نتایج حاصل از روش تداخل سنجی راداری نیز بیانگر جابجایی عمودی منطقه و فعال بودن منطقه از نظر تکتونیکی است. گنبد نمکی S2در بخش غربی محدوده که در محاسبه شاخص ها دارای بالاترین امتیاز حدود (7.4) بوده، همچنین در نتیجه حاصله از طریق تداخلسنجی در محدوده بالاآمدگی قرار داشته است، سایر گنبدها اگرچه با توجه به ویژگی خاص خود دارای میزانی بالاآمدگی بوده اند اما عامل برداشت آب زیرزمینی سبب بیشترین میزان فرونشست در گنبدهای S10, S4,S5,S6 گردیده است که حداکثر افت آب زیرزمینی در این گنبدها حدود 70 متر می باشد با مقایسه دو مدل مذکور گویا این مطلب است که مدل GWR با ضریب R2 حدود80%-99% و کمترین خطا001/. و مدل OLS با ضریبR2 حدود 23/0 و خطا07/0 را نشان میدهد و مدل GWR با دقت بالاتر انطباق بین دو پارامتر مذکور را تایید نمود.
ژئومورفولوژی
اسدالله حجازی؛ عطرین ابراهیمی
چکیده
میزان رشد جمعیت شهری در مناطق مختلف متفاوت است و نقش و موقعیت شهرها در این میزان بسیار تاثیرگذار است. شهر بانه در حال حاضر یکی از مهمترین شهرهای غرب کشور محسوب میشود که بسیار مورد توجه قرار دارد و با توجه به موقعیت تجاری که دارد جمعیت شهری و گسترش نواحی سکونتگاهی شهری آن با روند قابل توجهی در حال افزایش است. با توجه به وضعیت ژئومورفولوژیکی ...
بیشتر
میزان رشد جمعیت شهری در مناطق مختلف متفاوت است و نقش و موقعیت شهرها در این میزان بسیار تاثیرگذار است. شهر بانه در حال حاضر یکی از مهمترین شهرهای غرب کشور محسوب میشود که بسیار مورد توجه قرار دارد و با توجه به موقعیت تجاری که دارد جمعیت شهری و گسترش نواحی سکونتگاهی شهری آن با روند قابل توجهی در حال افزایش است. با توجه به وضعیت ژئومورفولوژیکی منطقه، توسعه نواحی سکونتگاهی این شهر با محدودیتهایی مواجه است و به همین دلیل در ادامه روند توسعه این شهر، بسیاری از سکونتگاها در مناطقی استقرار مییابند که از نظر ژئومورفولوژی جزء مناطق مخاطره آفرین هستند. با توجه به موارد مذکور در این تحقیق به ارزیابی روند توسعه شهری بانه از سال 1990 تا 2020 پرداخته شده است و هدف از تحقیق حاضر این است تا روند توسعه شهری بانه در طی دوره زمانی 1990 تا 2020 ارزیابی و سپس بر مبنای آن، میزان توسعه شهر بانه را تا سال 2030 پیش بینی کرد. دادههای تحقیق شامل تصاویر ماهوارهای لندست سالهای 1990، 2000، 2010 و 2020 و همچنین لایههای اطلاعاتی از جمله DEM 30 متر و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از دو نرم افزار ARC GIS و IDRISI استفاده شده است. در این تحقیق ابتدا با استفاده از تصاویر ماهوارهای کاربری اراضی محدوده مطالعاتی در طی سالهای 1990 تا 2020 تهیه شده است و سپس بر مبنای این نقشهها با مدل LCM میزان توسعه نواحی سکونتگاهی تا سال 2030 پیش بینی شده است. نتایج تحقیق حاضر بیانگر این است که در طی دوره زمانی 1990 تا 2020 وسعت نواحی سکونتگاهی از 9 کیلومترمربع به 20 کیلومترمربع افزایش یافته است و همچنین نتایج حاصل از پیش بینی میزان توسعه نواحی سکونتگاهی نیز بیانگر این است که وسعت نواحی سکونتگاهی محدود مطالعاتی تا سال 2030 به حدود 4/27 کیلومترمربع خواهد رسید.
ژئومورفولوژی
الهامه عبادی؛ فریبا اسفندیاری درآباد؛ صیاد اصغری؛ رئوف مصطفیزاده
چکیده
از جمله شروط مهم برای بهرهبرداری بهینه از زمین، دستیابی به اطلاعاتی در ارتباط با الگوهای کاربری اراضی و تغییرات آن در طول زمان میباشد. کاربری اراضی، معمولا بر اساس استفاده انسان از زمین، با تأکید بر نقش کاربردی زمین در فعالیتهای اقتصادی تعریف میشود .امروزه فناوری سنجش از دور بهعنوان عنصر اصلی در پایش کاربری اراضی به شمار ...
بیشتر
از جمله شروط مهم برای بهرهبرداری بهینه از زمین، دستیابی به اطلاعاتی در ارتباط با الگوهای کاربری اراضی و تغییرات آن در طول زمان میباشد. کاربری اراضی، معمولا بر اساس استفاده انسان از زمین، با تأکید بر نقش کاربردی زمین در فعالیتهای اقتصادی تعریف میشود .امروزه فناوری سنجش از دور بهعنوان عنصر اصلی در پایش کاربری اراضی به شمار میرود. هدف از پژوهش حاضر استخراج نقشههای کاربری اراضی سالهای 2000 و 2021 در منطقه فیروز آباد خلخال و بررسی تغییرات ایجاد شده در بازهی زمانی مورد مطالعه در منطقه با استفاده از تصاویر سنجندههای ETM و OLIماهوارهی لندست میباشد. همچنین بررسی قابلیت روشهای پیکسل پایه و شیگرا جهت طبقهبندی کاربری اراضی هدف دیگر این مطالعه است. در پژوهش حاضر برای طبقهبندی کاربری اراضی از الگوریتم نزدیکترین همسایه تکنیک شیءگرا و روش ماشینبردار پشتیبان الگوریتم پیکسل پایه استفاده شده است. سپس برای صحتسنجی این دو روش، صحت کلی و ضریب کاپا استخراج شد نتایج این ارزیابی نشان دهندهی دقت بالای روش شیگرا در استخراج طبقات کاربری اراضی میباشد. براساس نتایج حاصله از آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی در دوره زمانی مورد مطالعه، بیشترین میزان تغییرات اتفاق افتاده مربوط به کاربری مرتع خوب به مرتع ضعیف با مقدار 72/51 کیلومتر مربع و بعد آن جنگل به مرتع خوب با مقدار 11/30 است و کمترین تغییرات مربوط به کاربری مرتع به آب با مقدار 03/0 کیلومتر مربع می باشد. دلایل این تغییرات افزایش جمعیت، چرای بی رویه دام، استفاده نادرست و غیرقاونی از اراضی مختلف میباشد. استفاده از پارامترهایی بیشتری نظیر مقیاس، شکل، فشردگی، رنگ، بافت، معیار نرمی و الگو، برای طبقهبندی کاربری اراضی در تکنیک شیءگرا میتوان به عنوان نوآوری مطالعهی حاضر مد نظر قرار داد.
ژئومورفولوژی
موسی عابدینی؛ ویدا ایرانی؛ فریبا اسفندیاری درآباد
چکیده
امروزه به منظور ارزیابی نئوتکتونیک عمدتاً از اثرات ژئومورفیکی ناشی از فعالیتهای زمینساخت، مطالعهی مناظر و اشکال ایجاد شده، هم چنین اندازیگیری کمی لندفرمها از شاخصهای ژئومورفولوژی استفاده میشود. در این مطالعه، فعالیتهای نئوزمینساخت منطقه مورد مطالعه با تأکید بر توان لرزهزایی گسلها، با بهرهگیری از آثار و شواهد ...
بیشتر
امروزه به منظور ارزیابی نئوتکتونیک عمدتاً از اثرات ژئومورفیکی ناشی از فعالیتهای زمینساخت، مطالعهی مناظر و اشکال ایجاد شده، هم چنین اندازیگیری کمی لندفرمها از شاخصهای ژئومورفولوژی استفاده میشود. در این مطالعه، فعالیتهای نئوزمینساخت منطقه مورد مطالعه با تأکید بر توان لرزهزایی گسلها، با بهرهگیری از آثار و شواهد ژئومورفیک ارزیابی و سپس شهرها و مراکز پرتراکم جمعیتی نسبت به مراکز لرزهای و حریم گسلها پهنهبندی گردید. بدینمنظور ابتدا نقشههای توپوگرافی، زمینشناسی، تصاویرماهوارهای، عکسهای هوایی و مدل ارتفاعی رقومی منطقه مورد مطالعه تهیه شد. سپس بر اساس نتایج حاصل از بازدیدهای میدانی و مطالعات انجام شده، آثار و شواهد بارز در منطقه مورد مطالعه، مانند پرتگاهگسلی، خطوارههای گسلی، چشمههای تکتونیکی و ... مورد شناسایی قرار گرفتند.با بهرهگیری از دادههای تهیه شده، گسلهای اصلی شناسایی، و با استفاده از شاخصهای ژئومورفولوژی میزان فعالیت زمینساخت در منطقه مورد مطالعه مورد ارزیابی قرار گرفت و نقشه پهنهبندی فعالیتهای زمینساختی ترسیم گردید.در ادامه با استفاده از معادلات ولز و کوپر اسمیت، نوروزی، اشجعی و زارع، توان لرزهزایی گسلها محاسبه شد. متوسط توان لرزهزایی برای گسلهای آستارا، هیر، نئور و سنگور به ترتیب 9/6،2/6،7،8/4ریشتر محاسبه شد. سپسموقعیت مناطق مسکونی در حریم گسلها پهنهبندی و با نقشه کاربری اراضی ومقاومت سازندها که پس از فاصله از گسل بیشترین آسیبپذیری از زلزلههارا دارند، همپوشانی انجام گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر آناست که شهرهای نمین، عنبران، لوندویل و اسالم در پهنه خطر بسیار زیاد زمینلرزه، آستارا در پهنه خطر زیاد، حویق در پهنه خطر متوسط و شهرهای هشتپر و آبیبیگلو در پهنهبندی خطر بسیار کم قرار دارند
ژئومورفولوژی
معصومه رجبی؛ شهرام روستایی؛ سیدمحمدرضا جوادی
چکیده
یکی از اثرات مهم فرونشست، ایجاد مخاطره در نواحی سکونتگاهی و زیرساختهای مناطق شهری است، با توجه به اهمیت موضوع در این تحقیق به ارزیابی میزان فرونشست در شهرهای غربی استان همدان (همدان، بهار، صالحآباد و لالجین) پرداخته شده است. در این تحقیق متناسب با هداف مورد نظر از تصاویر راداری سنتنیل 1 (73 تصویر راداری در طی بازه زمانی ۱۶/۰۱/۲۰۱۵ ...
بیشتر
یکی از اثرات مهم فرونشست، ایجاد مخاطره در نواحی سکونتگاهی و زیرساختهای مناطق شهری است، با توجه به اهمیت موضوع در این تحقیق به ارزیابی میزان فرونشست در شهرهای غربی استان همدان (همدان، بهار، صالحآباد و لالجین) پرداخته شده است. در این تحقیق متناسب با هداف مورد نظر از تصاویر راداری سنتنیل 1 (73 تصویر راداری در طی بازه زمانی ۱۶/۰۱/۲۰۱۵ تا ۱۴/۰۱/۲۰۲۰)، اطلاعات چاههای پیزومتری منطقه (مربوط به سازمان آب و منطقهای استان همدان) و مدل رقومی ارتفاعی 30 متر SRTM به عنوان دادههای تحقیق استفاده شده است. این تحقیق در دو مرحله انجام شده است، در مرحله اول با استفاده از تصاویر راداری، میزان فرونشست منطقه محاسبه شده است و در مرحله دوم با استفاده از اطلاعات مربوط به چاههای پیزومتری، میزان افت سطح آب زیرزمینی و ارتباط آن با فرونشست منطقه ارزیابی شده است. نتایج تحقیق بیانگر این است که میانگین سالانه فرونشست در شهرهای همدان، بهار، صالحآباد و لالجین به ترتیب 47، 23، 9 و 6 میلیمتر بوده است. همچنین نتایج ارزیابی عوامل موثر در فرونشست منطقه بیانگر این است که در دشت لالجین، افت سطح آب زیرزمینی عامل اصلی فرونشست بوده است اما در محدوده شهری همدان علاوه بر افت آب زیرزمینی، توسعه ساخت و سازها نیز نقش مهمی در میزان فرونشست این شهر داشته است.
ژئومورفولوژی
مژگان انتظاری؛ حمیده غلام حیدری؛ حاجی کریمی
چکیده
وجود سازندهایی که شامل لایه های گچی هستند زمینه ساز تشکیل اشکال کارستی گچی خواهند بود. میزان ستبری لایه های گچی و کیفیت این لایه ها در شکل گیری اینگونه اشکال تاثیرگذار است. دشت مارون، در بخش چین خورده ساده رشته کوه زاگرس در استان های خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد واقع شده است. وجود سازند گچساران و پدیده های کارستی گچی که مهمترین آنها ...
بیشتر
وجود سازندهایی که شامل لایه های گچی هستند زمینه ساز تشکیل اشکال کارستی گچی خواهند بود. میزان ستبری لایه های گچی و کیفیت این لایه ها در شکل گیری اینگونه اشکال تاثیرگذار است. دشت مارون، در بخش چین خورده ساده رشته کوه زاگرس در استان های خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد واقع شده است. وجود سازند گچساران و پدیده های کارستی گچی که مهمترین آنها فروچاله است در این دشت، می تواند تاثیر بسیار مخربی بر جاده ها، تاسیسات، زمین های کشاورزی و واحدهای مسکونی و کیفیت آب مخزن سد مارون که در این دشت واقع شده است، داشته باشد؛ اما متاسفانه کمتر به شناخت و مطالعه این پدیده پرداخته شده است. در این پژوهش سعی شده است نرخ رشد و روند شکل گیری فروچاله های دشت مارون با استفاده از نمونه برداری از نمونه آب بارش و رواناب تولیدی از روی سازندهای منطقه برآورد شود. به این منظور پس از پایش هشت ساعته رواناب یک زیرحوضه با مساحت 6.2 هکتار از دشت مارون، نمونه آب باران و چندین نمونه از بخشهای مختلف رواناب در زمانهای مختلف برداشت شد و با توجه به میزان املاح حاصل از انحلال گچ موجود در رواناب و همچنین برآورد میزان رواناب متوسط سالانه مشخص شد که به طور میانگین در یک زیر حوضه به مساحت 6.2 هکتار، سالانه 5.4 متر مکعب از سنگهای گچی به وسیله رواناب بصورت محلول خارج می شود و برای شکل گیری یک فروچاله به حجم 376.4 متر مکعب، 69 سال زمان لازم است که این نرخ بالای رشد فروچاله ها می تواند برای ساکنین این مناطق بسیار مخاطره آمیز باشد چرا که وجود حفرات زیرزمینی و فروچاله ها میتوانند بستر ریزش های ناگهانی را مهیا کرده و صدمات جانی و خسارت های مالی را به دنبال داشته باشد.
ژئومورفولوژی
دکتر شهرام روستایی؛ داود مختاری؛ کریستینه جانانه
چکیده
ناپایداریهای دامنهای از مشخصترین نوع مخاطرات زمین ریخت شناسی محسوب می شوند که با دخالت های انسانی تشدید می گردند و بیشتر تاسیسات انسانی، به ویژه جادههای کوهستانی را مورد تهدید قرار می دهند، و به این ترتیب هزینههای سنگینی را به دولت و ساکنین محلی تحمیل می کنند. بنابراین ارزیابی کمی پتانسیل وقوع ناپایداریها در مناطقی که به ...
بیشتر
ناپایداریهای دامنهای از مشخصترین نوع مخاطرات زمین ریخت شناسی محسوب می شوند که با دخالت های انسانی تشدید می گردند و بیشتر تاسیسات انسانی، به ویژه جادههای کوهستانی را مورد تهدید قرار می دهند، و به این ترتیب هزینههای سنگینی را به دولت و ساکنین محلی تحمیل می کنند. بنابراین ارزیابی کمی پتانسیل وقوع ناپایداریها در مناطقی که به لحاظ وضعیت جغرافیایی و ساخت وسازهای انسانی مستعد وقوع ناپایداریها هستند ضروری می باشد. منطقه مورد مطالعه بزرگراه در حال احداث تهران- شمال می باشد که به دلیل جغرافیای خاص همیشه در معرض انواع ناپایداری ها قرار دارد.در این مطالعه از روش رگرسیون لجستیک برای تحلیل کمی ناپایداریها در دامنه های مشرف بر اتوبان در حال احداث تهران- شمال (حد فاصل تهران- سولقان) استفاده شده است. جهت بررسی پتانسیل وقوع حرکات دامنهای لایه های جداگانه 14 فاکتور موثر در وقوع ناپایداریها (شامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، زمین شناسی، کاربری اراضی، بارش، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، پوشش گیاهی، اقلیم، LS، SPI و TWI) در محیط GIS تهیه شدند، سپس با لایه پراکنش ناپایداریهای موجود انطباق داده شدند و تراکم آنها در واحد سطح محاسبه شد. در ادامه با استفاده از نرمافزار Terrset مدل رگرسیون لجستیک انجام شد. درنهایت میتوان گفت مدل آماری رگرسیون لجستیک مدلی مناسب جهت پهنهبندی احتمال وقوع ناپایداریها در منطقه مورد مطالعه در کنار خطوط ارتباطی است. به عنوان نتیجه گیری نهایی میتوان گفت علاوه بر عوامل طبیعی، عوامل انسانی خصوصا جادهسازی غیراصولی می تواند نقش مهمی در وقوع ناپایداریهای دامنههای مشرف بر جاده داشته باشد، برای کاهش نسبی خطرات و افزایش میزان پایداری دامنهها لازم است تا حد ممکن از تغییر اکوسیستم و کاربری اراضی اجتناب نمود، و همچنین هرگونه سیاستگذاری به منظور احداث سازهها متناسب با شرایط ژئومورفولوژیکی و زمینشناسی منطقه صورت پذیرد.
ژئومورفولوژی
معصومه رجبی؛ شهرام روستایی؛ محسن برزکار
چکیده
اولویت بندی زیر حوضهها از نظر پتانسیل سیل خیزی تأثیر مهمی در مدیریت حوضه آبریز دارد. هدف از اولویت بندی سیل خیزی در زیر حوضهها ارائه الگویی برای کنترل و کاهش خطرات سیل و ارزیابی نقش هر یک از زیر حوضهها در دبی اوج هیدروگراف سیلاب خروجی از حوضه میباشد. در این پژوهش پتانسیل سیل خیزی زیر حوضههای رودخانه زاب بر اساس پارامترهای 12 ...
بیشتر
اولویت بندی زیر حوضهها از نظر پتانسیل سیل خیزی تأثیر مهمی در مدیریت حوضه آبریز دارد. هدف از اولویت بندی سیل خیزی در زیر حوضهها ارائه الگویی برای کنترل و کاهش خطرات سیل و ارزیابی نقش هر یک از زیر حوضهها در دبی اوج هیدروگراف سیلاب خروجی از حوضه میباشد. در این پژوهش پتانسیل سیل خیزی زیر حوضههای رودخانه زاب بر اساس پارامترهای 12 گانه مورفومتری ، اولویت بندی زیر حوضههای آبریز زاب بر اساس روش ترکیبی آنالیز مورفومتریک و همبستگی آماری انجام شد. در ابتدا مقادیر 12 پارامتر مورفومتری و شاخص (Cv) محاسبه شده است. سپس ارتباط بین پارامترهای مورفومتریک و تعیین وزن تأثیر هر یک از آنها با استفاده از تای کندال و آنالیز مجموع وزنی (WSA) تحلیل شد. در نهایت شاخص اولویت بندی زیر حوضههای آبریز (SWPI) بر اساس روش ترکیب خطی وزنی (WLS) برای هر یک از زیر حوضه ها محاسبه شد. به منظور اعتبار سنجی نتایج از داده های موقعیت سیل های مخرب گذشته در حوضه آبریز زاب استفاده گردید. نتایج نشان داد که در روش پتانسیل سیل خیزی که بر اساس 12 پارامتر مورفومتری محاسبه شده زیر حوضههای شین آباد و صوفیان دارای پتانسیل زیاد سیل خیزی، زیر حوضه زاب کوچک دارای پتانسیل متوسط و زیر حوضههای کوپر و لاوین چای دارای پتانسیل کمی برای سیل خیزی میباشند. در واقع 83/33% مساحت حوضه زاب دارای پتانسیل خطر زیاد، 28/14% دارای پتانسیل خطر متوسط و 88/51% دارای پتانسیل خطر کم میباشد. نتایج حاصل از پارامترهای مورفومتری و همبستگی آماری نشان داد به ترتیب زیر حوضههای شین آباد و صوفیان با مقادیر 67/24 و 46/23 اولویتدارترین زیر حوضهها شناسایی شدند. مقایسه نتایج دو روش با شرایط مورفومتری و ژئومورفولوژی زیر حوضهها نشان میدهد نتایجی که با تکیه بر 12 پارامتر مورفومتری حاصل شده است تطبیق بیشتری با شرایط ژئومورفیک حوضه دارد
ژئومورفولوژی
موسی عابدینی؛ الهامه عبادی؛ احسان قلعه
چکیده
پدیده فرونشست زمین یکی از مخاطراتی است که در طی سالهای اخیر در بسیاری از مناطق رخ داده و معضلات زیادی را برای زمینهای کشاورزی، مناطق مسکونی و جادهها را در برخی از دشتهای کشور به وجود آورده است. دشت ماهیدشت واقع در استان کرمانشاه یکی از این مناطق میباشد که در طی سالهای گذشته برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی در این دشت ...
بیشتر
پدیده فرونشست زمین یکی از مخاطراتی است که در طی سالهای اخیر در بسیاری از مناطق رخ داده و معضلات زیادی را برای زمینهای کشاورزی، مناطق مسکونی و جادهها را در برخی از دشتهای کشور به وجود آورده است. دشت ماهیدشت واقع در استان کرمانشاه یکی از این مناطق میباشد که در طی سالهای گذشته برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی در این دشت روند صعودی داشته است. بنابراین هدف از این پژوهش برآورد میزان فرونشست در دشت ماهیدشت میباشد. در این تحقیق جهت تعیین میزان افت سطح آب زیرزمینی و تهیه نقشه از نرمافزار GS+ و GIS و نیز مدلهای مختلف روش کریجینگ(روش زمین آمار) استفاده شد. همچنین به منظور تعیین محدوده تحت تأثیر و نهایتا برآورد میزان فرونشست دشت از روش تداخلسنجی راداری به عنوان روشی قابل اطمینان و با دقت بسیار بالا، پوشش وسیع و توان تفکیک مکانی بالا استفاده گردید. نتایج نشان داد که بیشترین نرخ فرونشست در بازه زمانی 2015 -2020، 15 سانتیمتر محاسبه گردید که این مقدار به سمت غرب و مرکز دشت کاهش یافته به صورتی که در قسمت غرب دشت، کمترین مقدار فرونشست مشاهده میگردد. همچنین با توجه به نقشههای استخراج شده از پهنهبندی آبهای زیرزمینی، عمق آب زیرزمینی در دشت ماهیدشت از حداکثر 62/21 متر در سال 2015 تا حداکثر 90/23 متر در سال 2020 متفاوت است. به طوری که میزان افت آبهای زیرزمینی در طی سالهای مطالعاتی(2015 تا 2020)، به 28/2 متر رسیده است که پیامد این افت سطح آب زیرزمینی منجر به ایجاد فرونشست در منطقه گردیده است.
ژئومورفولوژی
ایمانعلی بلواسی؛ صیاد اصغری سراسکانرود؛ فریبا اسفندیاری؛ بتول زینالی
چکیده
ارزیابی مورفولوژیکی رودخانه برای درک شرایط کنونی و پتانسیل تغییرات احتمالی آن، جهت برنامهریزی محیطی امری ضروری است. در این مطالعه مورفولوژی رودخانه کهمان، از سراب خاصان تا منطقه دوآب به طول 62/38 کیلومتر ارزیابی شد. بدینمنظور تصاویر ماهواره لندست، سنجندههای TM و OLI در سالهای 1374 و 1399 تهیه و مجرای رودخانه کهمان بر روی این تصاویر ...
بیشتر
ارزیابی مورفولوژیکی رودخانه برای درک شرایط کنونی و پتانسیل تغییرات احتمالی آن، جهت برنامهریزی محیطی امری ضروری است. در این مطالعه مورفولوژی رودخانه کهمان، از سراب خاصان تا منطقه دوآب به طول 62/38 کیلومتر ارزیابی شد. بدینمنظور تصاویر ماهواره لندست، سنجندههای TM و OLI در سالهای 1374 و 1399 تهیه و مجرای رودخانه کهمان بر روی این تصاویر با استفاده از شاخص تفاضل آب نرمال شده بارزسازی گردید. سپس دینامیک جانبی مجرای رودخانه کهمان با استفاده از روش ترانسکت و آهنگ مهاجرت مجرا مورد بررسی قرار گرفت. متوسط جابجایی مجرای رودخانه کهمان در بازه زمانی(1399-1374) با استفاده از شاخص نرخ مهاجرت مجرا 51/2 متر در سال برآورد گردید. کمترین میزان این شاخص در ترانسکتهای شماره 49، 50 و 48 بهترتیب 18/0، 21/0 و 37/0 متر در سال بوده که درههای کوهستانی و عملیات تثبیت کناره های رودخانه، مهمترین دلیل کنترل و تثبیت کنارههای مجرای رودخانه کهمان در این ترانسکتها تشخیص داده شد. همچنین بیشترین مقدار نرخ مهاجرت در ترانسکتهای 4، 32 و 30 بهترتیب 80/4، 05/5 و 12/6 متر در سال برآورد گردید. میانبرها و فرسایشپذیری زیاد مواد کناره و دشت سیلابی از عوامل اصلی بالا بودن نرخ مهاجرت مجرا در این ترانسکتها بوده است. محاسبه تغییرات مساحت ترانسکتها نشان داد که حدود 85/185 هکتار از زمینهای مجاور رودخانه کهمان در بازه زمانی(1399-1374) تخریب شده است. به عبارتی به طور متوسط هر سال حدود 43/7 هکتار از این اراضی در نتیجهی جابجایی مجرای رودخانه کهمان فرسایش یافته و از بین رفتهاند. بنابراین میتوان گفت جنس مواد کنارههای رودخانه کهمان در محدوده دشت و مناطق کشاورزی سبب افزایش مهاجرت جانبی مئاندرها شده و عرض دره افزایش و دشت سیلابی مجاور رودخانه کاهش چشمگیری پیدا کرده است.
ژئومورفولوژی
موسی عابدینی؛ بیوک فتحعلی زاده؛ معصومه رجبی
چکیده
در پژوهش حاضر مخاطرات ژئومورفولوژیکی حوضه آبریز زنوزچای- واقع در شمال شهرستان مرند استان آذربایجان شرقی- مورد ارزیابی قرار گرفت. ابتدا طریق تهیه نقشههای پهنهبندی نئوتکتونیک، سیلاب و زمینلغزش صورت گرفت. پهنهبندی فعالیتهای تکتونیکی نسبی (Iat) از طریق میانگینگیری و ترکیب شاخصهای ژئومورفیک گرادیان طولی آبراهه، انتگرال هیپسومتریک، ...
بیشتر
در پژوهش حاضر مخاطرات ژئومورفولوژیکی حوضه آبریز زنوزچای- واقع در شمال شهرستان مرند استان آذربایجان شرقی- مورد ارزیابی قرار گرفت. ابتدا طریق تهیه نقشههای پهنهبندی نئوتکتونیک، سیلاب و زمینلغزش صورت گرفت. پهنهبندی فعالیتهای تکتونیکی نسبی (Iat) از طریق میانگینگیری و ترکیب شاخصهای ژئومورفیک گرادیان طولی آبراهه، انتگرال هیپسومتریک، شکل حوضه زهکشی، سینوزیته جبهه کوهستان، نسبت پهنای کف دره به عمق دره و فاکتور عدم تقارن حاصل میشود. نقشههای پهنهبندی مخاطرات سیلاب و زمینلغزش از طریق ترکیب لایه-های موضوعی با بهرهگیری از مدل فرایند تحلیل شبکه (ANP) در بستر سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه شدند. دادههای بارش، تصاویر مدل رقومی ارتفاع (DEM)، نقشههای زمینشناسی و تصاویر ماهوارهای Sentinel مهمترین دادههای مورد استفاده در تحقیق حاضر میباشند. نتایج حاصل از شاخصهای ژئومورفیک بیانگر این است که بخش قابل توجهی از آنومالیهای این شاخصها از اختلافات سنگشناسی حوضه نشات میگیرند. پهنهبندی تکتونیک فعال منطقه نیز حاکی از ضعف نسبی فرایندهای نئوتکتونیکی و جنبش گسلهای منطقه و غلبه فرایندهای فرسایشی میباشد. در رابطه با خطر وقوع سیلاب نتایج مدل ANP نشان داد که متغیرهای شیب، فاصله از رودخانه و تحدب سطح زمین اهمیت بالاتری در پخش سیلاب برعهده دارند. از نظر خطر وقوع سیلاب، درحدود 4 درصد از سطح حوضه زنوزچای در کلاس خطر بسیار زیاد و 4/7 درصد در کلاس خطر زیاد واقع شده است. پهنههای خطرناک منطبق بر بستر درههای دو آبراهه اصلی حوضه میباشند و درنتیجه، بخشهایی از سکونتگاههای موجود در این درهها در معرض سیلابهای مخرب قرار دارند. درنهایت، براساس نتایج مدل ANP سه متغیر شیب، لیتولوژی و بارش اهمیت بالاتری در احتمال وقوع زمینلغزشهای منطقه دارند. درحدود 16 درصد حوضه زنوزچای در کلاس خطر زیاد و 7 درصد آن در کلاس خطر بسیار زیاد زمینلغزش واقع شدهاند. وقوع زمینلغزش در قسمتهای میانی حوضه به دلیل مجموعهای از شرایط، مانند حضور شیب و سازندهای زمینشناسی مستعد، از احتمال بالاتری برخوردار است.
ژئومورفولوژی
محمد حسین رضائی مقدم؛ داود مختاری؛ مجید شفیعی مهر
چکیده
برای شبیه سازی رواناب و رسوب در حوضه های آبریز از مدل های مختلفی می توان استفاده کرد که هر یک برای شرایطی خاصی ارایه شده است. در این پژوهش، بیلان آبی و رسوب حوضه آبریز شهرچای با استفاده از مدل SWAT شبیه سازی شد. برای واسنجی و اعتبارسنجی مدل SWAT از روش SUFI-2 استفاده گردید. نتایج حاصل با استفاده از چهار معیار ارزیابی مدل ها شامل معیار نش ساتکلیف، ...
بیشتر
برای شبیه سازی رواناب و رسوب در حوضه های آبریز از مدل های مختلفی می توان استفاده کرد که هر یک برای شرایطی خاصی ارایه شده است. در این پژوهش، بیلان آبی و رسوب حوضه آبریز شهرچای با استفاده از مدل SWAT شبیه سازی شد. برای واسنجی و اعتبارسنجی مدل SWAT از روش SUFI-2 استفاده گردید. نتایج حاصل با استفاده از چهار معیار ارزیابی مدل ها شامل معیار نش ساتکلیف، ضریب تبیین، نسبت باقیمانده میانگین مربعات خطا به انحراف از معیار داده های مشاهداتی و دو فاکتور p-factor و r-factor مقایسه شدند. نتایج نشان داد که روش SUFI-2 دارای الگوریتم موترتری برای واسنجی و اعتبار سنجی مدل در این حوضه می باشد همچنین مقادیر بدست آمده از مدل برای رواناب و رسوب در این حوضه در حد قابل قبول می باشد. ولی این مدل رواناب را بهتر از رسوب در این حوضه شبیه سازی می کند از مهمترین علل ضعف مدل در شبیه سازی می توان به به تعداد کم داده ها، غیر قابل اعتماد بودن داده ها، شبیه سازی ضعیف جریان، عدم پیوستگی اطلاعات و نبود یا کمبود داده های کامل روزانه رسوب اشاره نمود.
ژئومورفولوژی
نجمه شفیعی؛ لیلا گلی مختاری؛ ابوالقاسم امیراحمدی؛ رحمان زندی
چکیده
فرونشست زمین در طی سالهای گذشته به دلایل مختلف از جمله رشد بی رویه جمعیت، برداشت بیش از حد از منابع آب زیرزمینی، عوامل تکتونیکی به همراه عوامل دیگر سبب بروز مشکلات و معضلات فراوان به زمینهای کشاورزی، ساختمانهای مسکونی، جادهها، خطوط انتقال نیرو و ... شده است. این پدیده در چند سال گذشته آسیبهای فراوان به دشتهای استان فارس به ...
بیشتر
فرونشست زمین در طی سالهای گذشته به دلایل مختلف از جمله رشد بی رویه جمعیت، برداشت بیش از حد از منابع آب زیرزمینی، عوامل تکتونیکی به همراه عوامل دیگر سبب بروز مشکلات و معضلات فراوان به زمینهای کشاورزی، ساختمانهای مسکونی، جادهها، خطوط انتقال نیرو و ... شده است. این پدیده در چند سال گذشته آسیبهای فراوان به دشتهای استان فارس به خصوص ساختمانهای مسکونی و زمینهای کشاورزی وارد نموده است. پایش میزان نرخ فرونشست و نیز پرداختن به علت یا علل تاثیر گذار آن جهت کنترل و مدیریت خطر دارای اهمیت فراوان است. در این پژوهش به منظور بررسی وضعیت فرونشست درآبخوان دشت نورآباد ممسنی از داده های سنتینل 1A در بازه زمانی (2018-2015) و روش تداخل سنجی راداری که با مقایسه فازهای دو تصویر راداری که از یک منطقه در دو زمان مختلف اخذ شده اند، قادر به تعیین تغییرات سطح زمین در آن بازه ی زمانی می باشد در محیط نرم افراز( SNAP) انجام گرفت. جهت تهیه نقشه های افت و سطح آب زیرزمینی در سالهای حداقل 1382 و حداکثر1394 از روش درونیابی IDW استفاده شد و سپس میان دو پارامتر افت آب زیرمینی و فرونشست سطح دشت با استفاده از مدل GWR تحلیل فضایی صورت پذیرفت و خروجی حاصل از این تحلیل نشان داد که حداکثر میزان R2 در بخش های مرکزی آبخوان 79 /0 می باشد و در بخش های جنوبی این مقدار کاهش می یابد. همچنین میزان مقادیر برآورد شده با پیش بینی شده نشان می دهد که وضعیت خطا در بخش مرکزی بین 0006 .0تا 0.0007 می باشد. نشان از اعتبار سنجی بالای مدل و میزان دقت بالای بین خروجی های حاصل از دو پارامتر می باشد.
ژئومورفولوژی
لیلا خدائی قشلاق؛ شهرام روستایی؛ داود مختاری؛ خلیل ولیزاده کامران
چکیده
زمین لغزش به علت ماهیت خطرناک خود در مناطق کوهستانی مورفولوژی را به طور ناگهانی برهم میزند و خسارتهایی عمده به مناطق مسکونی، جادهها زمین های کشاورزی و ... وارد میکند. دید یکپارچه تصاویر سنجش از دور راداری آن را به ابزاری قدرتمند برای تهیه نقشههای پراکنش و ارزیابی خطر و ریسک وقوع زمینلغزشها و ناپایداریها در فواصل ...
بیشتر
زمین لغزش به علت ماهیت خطرناک خود در مناطق کوهستانی مورفولوژی را به طور ناگهانی برهم میزند و خسارتهایی عمده به مناطق مسکونی، جادهها زمین های کشاورزی و ... وارد میکند. دید یکپارچه تصاویر سنجش از دور راداری آن را به ابزاری قدرتمند برای تهیه نقشههای پراکنش و ارزیابی خطر و ریسک وقوع زمینلغزشها و ناپایداریها در فواصل زمانی مختلف تکرار شونده تبدیل نموده است. از این رو این پژوهش با هدف شناسایی، پایش و سنجش خطرپذیری منطقه در برابر زمینلغزشها در بازه زمانی 2005 تا 2010 برای منطقه اهر- ورزقان در حوضه آبریز اهر چای با استفاده از تکنیکهای تداخلسنجی SAR به اجراء درآمد. بدین منظور تعداد 10 تصویر راداری از سنجنده ASAR ماهواره ENVISAT انتخاب و به روش InSAR پردازش شد. نتیجه پردازشهای اولیه نشان داد که از بین زوجهای تصویری تشکیل شده،8 تصویر انتخابی از سنجنده ASAR جهت استفاده در پردازش اینترفرومتری InSAR مناسب بودند. بر اساس نتایج پردازش تصاویر راداری، بیشترین میزان جابجایی صورت گرفته در منطقه مورد مطالعه مربوط قسمتهای شرق و غرب به صورت لغزش بوده است. نتایج این پژوهش حاکی از فعّال بودن تنها برخی از زمینلغزشهای موجود در جنوب منطقه در طول مدت زمان اخذ تصاویر راداری است. همچنین نتایج نشان داد که دادههای راداری و روش پردازش تداخل سنجی InSAR در شناسایی، پایش زمینلغزشها و محاسبه میزان جابجایی آنها از پتانسیل خوبی برخوردار است و جهت دستیابی به نتایج دقیقتر استفاده از روشهای پیشرفنهتر در این زمینه سودمندتر خواهد بود.
ژئومورفولوژی
معصومه رجبی؛ شهرام روستایی؛ محسن برزکار
چکیده
رودخانه بهعنوان سیستمی پویا، مکان و خصوصیات مورفولوژیکی خود را همواره برحسب زمان، عوامل ژئومورفیک، زمینشناختی، هیدرولوژیکی و گاه در اثر دخالت بشر تغییر میدهد. در این پژوهش مورفولوژی رودخانه زاب توسط روشهای مختلف(Autocad، Envi) استخراج و بر اساس مدل رزگن در سطح دوم و سوم مورد ارزیابی و طبقهبندی قرار گرفته است. هدف اصلی این ...
بیشتر
رودخانه بهعنوان سیستمی پویا، مکان و خصوصیات مورفولوژیکی خود را همواره برحسب زمان، عوامل ژئومورفیک، زمینشناختی، هیدرولوژیکی و گاه در اثر دخالت بشر تغییر میدهد. در این پژوهش مورفولوژی رودخانه زاب توسط روشهای مختلف(Autocad، Envi) استخراج و بر اساس مدل رزگن در سطح دوم و سوم مورد ارزیابی و طبقهبندی قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش، طبقهبندی و ارزیابی بازههای آبراهه محدوده موردمطالعه و در نتیجه درک فرآیندهای موجود و شناخت مورفولوژیک آن است. در این تحقیق جهت استخراج پارامترهای موردنیاز از آمار ایستگاه هیدرومتری ریکاوه، کار میدانی(از قبیل نمونه برداری جهت دانه سنجی رسوبات)، فایل اتوکدی پلان رودخانه زاب، نقشه توپوگرافی 1:25000، نقشه کاربریاراضی1:25000، و نرمافزارهای اتوکد، HEC-RAS، WMS9.1، Smada و ARCGIS10 بهره گرفته شده است. سپس بر اساس مدل رزگن در سطح دو و سه طبقهبندی و ارزیابی صورت گرفت. نتایج نشان داد که آبراهه موردمطالعه دارای مقادیر مختلفی از منظر پارامترهای مؤثر در مدل شامل پارامترهای نسبت گودافتادگی بستر، ضریب خمیدگی، نسبت عرض به عمق و اندازه مواد بستر است. به صورتی که مورفولوژی آبراهه در بازههای مسیر بالادست دارای الگوی رودخانه از نوع B، C وF، الگوی رودخانهای در بازه میانی از نوع A، B، C و Eدر پاییندست الگوی رودخانه از نوع B، C وD میباشد. همچنین بازههای 11- 24 از لحاظ پایداری در سطح ضعیف و سایر بازهها در سطح متوسط و خوب قرار دارند.
ژئومورفولوژی
داود مختاری
چکیده
همگام با گسترش ژئوتوریسم، جامعه علمیهمچنان در جستجوی پاسخی مناسب در خصوص اهداف، چرایی مسافرت به محوطههای ژئوتوریستی، علائق و انگیزهها، نیازها و خواستهها و ویژگیهای جمعیت شناختی ژئوتوریستها است. از سوی دیگر، وجود برداشتهای متفاوت و تعدد آرا در این خصوص، نوعی آشفتگی در ادبیات موضوع را فراهم نموده است. این مقاله سعی دارد ...
بیشتر
همگام با گسترش ژئوتوریسم، جامعه علمیهمچنان در جستجوی پاسخی مناسب در خصوص اهداف، چرایی مسافرت به محوطههای ژئوتوریستی، علائق و انگیزهها، نیازها و خواستهها و ویژگیهای جمعیت شناختی ژئوتوریستها است. از سوی دیگر، وجود برداشتهای متفاوت و تعدد آرا در این خصوص، نوعی آشفتگی در ادبیات موضوع را فراهم نموده است. این مقاله سعی دارد با تحلیل و بیان جامعی از ابعاد و ویژگیهای یک ژئوتوریست و گرد آوری و ارائه نظریات و پیشنهادهای موجود در ادبیات موضوع، اطلاعاتی متقن از ژتوریستها را در اختیار محققین و دست اندرکاران عرصه ژئوتوریسم قرار دهد. روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیل محتوا است. نتایج نشان داد که ژئوتوریست واقعی کسی است که در راستای اهداف ژئوتوریسم و متناسب با ماهیّت و قلمرو آن، پاسداری و حمایت از ابعاد پنجگانة کلیدی ویژگیهای جغرافیایی یک ناحیه؛ یعنی محیط، فرهنگ، زیبایی، علم و آموزش و بهزیستی مردم محلّی را وظیفه خود بداند. واژگان کلیدی: ژئوتوریست، گونهشناسی ژئوتوریستها، علائق و انگیزه ژئوتوریستها، مدیربت گردشگری
ژئومورفولوژی
احد رنجبری؛ موسی عابدینی؛ داود مختاری؛ خلیل ولیزاده کامران
چکیده
تکتونیک فعال منطقه آذربایجان، همچون سایر نقاط ایران از همگرایی پوستههای قارهای اوراسیا و عربی نشأت گرفته است. این پویایی منجر به گسلش بخش عمدهای از آن و در نتیجه وقوع زمینلرزههای ویرانگر شده است. شناسایی و استخراج این گسلها تا حد زیادی میتواند به روشن شدن رفتار تکتونیکی منطقه کمک کند. از این طریق پراکنش فضایی مخاطرات ...
بیشتر
تکتونیک فعال منطقه آذربایجان، همچون سایر نقاط ایران از همگرایی پوستههای قارهای اوراسیا و عربی نشأت گرفته است. این پویایی منجر به گسلش بخش عمدهای از آن و در نتیجه وقوع زمینلرزههای ویرانگر شده است. شناسایی و استخراج این گسلها تا حد زیادی میتواند به روشن شدن رفتار تکتونیکی منطقه کمک کند. از این طریق پراکنش فضایی مخاطرات ژئومورفیک شناسایی، پیشبینی و مدیریت میشود. در این راستا، شناسایی گسلهای پهنه قوشاداغ و شواهد ژئومورفیک آنها در شمالغرب ایران هدف کلی این پژوهش انتخاب گردید. این سامانه گسلی به دلیل فقر مطالعاتی تاحدودی ناشناخته مانده بود اما با آغاز فعالیت لرزهای دوگانه 21 مرداد 1391 مسبب تلفات جانی و مالی زیادی شد. برای استخراج گسلهای منطقه، باند 8 تصویر ماهواره لندست 8 سنجنده OLI با ردیف 33 و گذر 168، با باند پانکروماتیک آن (15متر) فیوژن شد. جهت مشاهده بهتر خطوارهها از تکنیکهای RGB، PCA، فیلترهای جهتدار و نسبت باندی استفاده گردید سپس خطوارهها از تصاویر Pan Sharp شده در محیط نرمافزار ژئوماتیکا و با اعمال الگوریتم Lineament Extraction استخراج گردید. این فرایند در سه روش دستی، اتوماتیک و نیمهاتوماتیک و با استفاده از نرمافزارهای Envi5.1 و ArcGIS10.4.1 انجام شد. جهت حصول اطمینان از تصاویر سنتینل 2B و اسپات نیز به لحاظ برخی ویژگیها استفاده شد و در نهایت گسلهای استخراجی، با عملیات میدانی، پیمایش زمینی و مشاهدات پدیدههای ژئومورفولوژیک مقایسه و تدقیق گردید. نتیجه پژوهش نشان از دقت بالای آن دارد به طوری که با ترکیب روشها برای اولین بار برخی از گسلهای جدید نیز شناسایی شدند.
ژئومورفولوژی
سمیه کریمی؛ معصومه رجبی؛ محمد حسین رضایی مقدم
چکیده
فرسایش خاک پدیده مخربی است که نتایج زیانباری چون بیابانزائی، کاهش حاصلخیزی خاک، افزایش سیلابها و بار رسوب آنها و تاثیرگذاری بر سازههای هیدرولیکی را به دنبال خواهد داشت. رخداد این پدیده در مناطق حساس و شکننده کارستی منجر به بیابانزائی سنگی، تاثیر بر سیکل هیدرولوژی کارست و کاهش کیفیت و کمیت منابع آب کارست میشود. حوضه رودخانه ...
بیشتر
فرسایش خاک پدیده مخربی است که نتایج زیانباری چون بیابانزائی، کاهش حاصلخیزی خاک، افزایش سیلابها و بار رسوب آنها و تاثیرگذاری بر سازههای هیدرولیکی را به دنبال خواهد داشت. رخداد این پدیده در مناطق حساس و شکننده کارستی منجر به بیابانزائی سنگی، تاثیر بر سیکل هیدرولوژی کارست و کاهش کیفیت و کمیت منابع آب کارست میشود. حوضه رودخانه الوند در غرب استان کرمانشاه از تیپیکترین مناطق کارستی ایران بوده که ژئومورفولوژی کارست بخش وسیعی از سطح این حوضه را تشکیل میدهد و فرسایش تهدیدی جدی برای منابع آب و خاک این حوضه است. در این پژوهش با استفاده از مدل SMLRK و با در نظرگرفتن شرایط ژئومورفولوژی کارست حوضه به ارزیابی و پهنه بندی فرسایش خاک در سطح حوضه پرداخته شده است. از مدل SMLRK برای تهیه نقشه فرسایش خاک در دو حالت دخیل کردن پارامتر نفوذ (کارست) و عدم دخالت آن استفاده شده است. نتایج نشان داد در حالت عدم دخالت و حالت دخالت پارامتر نفوذ در مدل، به ترتیب حدود 55% و 61% مساحت حوضه الوند در طبقات فرسایشی متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرار می گیرند. نتایج مدل SMLRK در حالت دخالت پارامتر نفوذ و شرایط کارستی حوضه، از تطبیق بیشتری با وضعیت طبیعی حوضه برخوردار بوده و این مناطق دارای میزان فرسایش خاک بیشتری میباشند. شیب و بارش زیاد و خاک کم ضخامت، مهمترین دلایل فرسایش زیاد خاک در نواحی کارستی حوضه بوده است.
ژئومورفولوژی
صیاد اصغری سراسکانرود؛ دلنیا پالیزبان؛ هادی امامی؛ احسان قلعه
چکیده
چکیده یکی از انواع ناپایداری دامنهای که هرساله خسارات مالی و جانی فراوانی را بر زندگی انسانها وارد مینماید، زمینلغزش میباشد. در پژوهش حاضر، کارایی مدل تحلیل شبکه (ANP) و منطق فازی در پهنهبندی خطر وقوع زمینلغزش در 3 کیلومتری محور سراب_نیر مورد ارزیابی قرار گرفت. فرایند انجام کار بر مبنای تلفیقی از روشهای کتابخانهای و میدانی ...
بیشتر
چکیده یکی از انواع ناپایداری دامنهای که هرساله خسارات مالی و جانی فراوانی را بر زندگی انسانها وارد مینماید، زمینلغزش میباشد. در پژوهش حاضر، کارایی مدل تحلیل شبکه (ANP) و منطق فازی در پهنهبندی خطر وقوع زمینلغزش در 3 کیلومتری محور سراب_نیر مورد ارزیابی قرار گرفت. فرایند انجام کار بر مبنای تلفیقی از روشهای کتابخانهای و میدانی است. به این منظور ابتدا نقشه زمینلغزشهای منطقه با بازدیدهای میدانی تهیه شد. سپس با مرور و بررسی منابع، عواملی که میتوانند در فرآیند بروز زمینلغزش مؤثر باشند، استخراج و با توجه به دید کارشناسی و بررسی منابع، 10 عامل طبیعی و انسانی شامل گسل، کاربری اراضی، شیب، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، زمینشناسی(لیتولوژی)، بارش، جهت شیب، ارتفاع و پوشش گیاهی برای تهیه نقشه پهنهبندی و پتانسیل خطر وقوع زمینلغزش، استفاده شدند. نقشه حاصل در 5 کلاس خطر، طبقهبندی و با توجه به زمین لغزشهای رخ داده در محدوده مورد مطالعه، مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به نتیجه ارزیابی، مدلهای بهکار رفته، قابلیت مناسبی را برای پیشبینی وقوع زمینلغزش نشان میدهند. بررسی و تحلیل نتایج نشان داد که میزان بارش و ارتفاع نسبت به سایر عوامل تأثیر بیشتری در ایجاد نواحی پرخطر ایفا میکنند که بعد از این دو عامل، مناطق با پوشش گیاهی کم، مناطق دارای سنگهای سست و نواحی نزدیک به گسل به ترتیب بیشترین تأثیر را در وقوع زمینلغزشهای منطقه داشتند.
ژئومورفولوژی
نیر آقابیگی؛ اباذر اسمعلی عوری؛ رئوف مصطفیزاده؛ محمد گلشن
چکیده
برآورد رسوبدهی رودخانه بهدلیل پیچیدگیهای آن یکی از مواردی است که مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻨﺤﻨﯽﻫﺎی ﺳﻨﺠﻪرﺳﻮب و راﺑﻄﻪ ﺗﻮاﻧﯽ ﺑﺮازش داده ﺷﺪه ﺑﯿﻦ دادهﻫﺎی دﺑﯽ و ﻏﻠﻈﺖ رﺳﻮب ﻣﻌﻠّﻖ ﯾﮑﯽ از ﻣﺘﺪاولﺗﺮﯾﻦ روشﻫﺎی ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﯿﺰان ﻏﻠﻈﺖ رﺳﻮب ﻣﻌﻠّﻖ اﺳﺖ. از طرفی پدیده تغییر اقلیم با تأثیر ...
بیشتر
برآورد رسوبدهی رودخانه بهدلیل پیچیدگیهای آن یکی از مواردی است که مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻨﺤﻨﯽﻫﺎی ﺳﻨﺠﻪرﺳﻮب و راﺑﻄﻪ ﺗﻮاﻧﯽ ﺑﺮازش داده ﺷﺪه ﺑﯿﻦ دادهﻫﺎی دﺑﯽ و ﻏﻠﻈﺖ رﺳﻮب ﻣﻌﻠّﻖ ﯾﮑﯽ از ﻣﺘﺪاولﺗﺮﯾﻦ روشﻫﺎی ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﯿﺰان ﻏﻠﻈﺖ رﺳﻮب ﻣﻌﻠّﻖ اﺳﺖ. از طرفی پدیده تغییر اقلیم با تأثیر روی بارش، درجهحرارت و دبی جریان تولیدی، بهصورت غیرمستقیم کیفیت آب را نیز تحت تأثیر قرارمیدهد. هدف پژوهش حاضر بهدست آوردن تغییرات رسوب طی دهه آینده (2030-2011) با استفاده از معادله سنجهرسوب میباشد. برای اینمنظور از مدل هیدرولوژیکی IHACRES و مدل اقلیمی LARS-WG استفاده شد. مدل IHACRES ابتدا برای 7 ایستگاه هیدرومتری واسنجی و اعتبارسنجی شد سپس با بهکارگیری مدل LARS-WG میزان تغییرات درجه حرارت حداقل، حداکثر و بارندگی برای دوره آینده بهدست آمد. این تغییرات به مدل IHACRES اعمال شد و میزان دبی جریان دوره آتی تخمین زده شد. از طرفی با استفاده از دادههای دبی و رسوب مشاهداتی منحنیسنجهرسوب تهیه شد. با تغییر مقادیر دبی جریان در ایستگاههای مطالعاتی مقادیر دبی رسوب معلق برای دوره آتی محاسبه شد. نتایج نشان داد مقدار بارندگی 68/3 درصد کاهش یافته و دمای حداقل 48/16 و دمای حداکثر نیز 39/5 درصد افزایش یافته است. بررسی میزان رواناب طی دهه آینده در ایستگاههای هیدرومتری نشان داد که دبی متوسط بهطورکلی 16/0 درصد کاهش یافته است. تعداد وقایع دبی اوج افزایش یافته است که بیشترین افزایش مربوط به ایستگاه هیدرومتری یامچی با دبی متوسط 09/2 و 16 واقعه دبی اوج بالای 6 مترمکعب برثانیه میباشد. این تغییرات اقلیمی بهطور متوسط منجر به کاهش 74 درصدی بار معلق رسوب در ایستگاههای مطالعاتی شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده تأثیر قابل توجه تغییر اقلیم بر حوزههای آبخیز استان اردبیل میباشد و با توجه به اثرات زیست محیطی تغییر اقلیم لازم است راهکارهایی جهت مدیریت مناسب حوزههای آبخیز اتخاذ شود.
ژئومورفولوژی
حمیده غلام حیدری؛ مژگان انتظاری؛ حاجی کریمی؛ محمدحسین رامشت
چکیده
دشت مارون، واقع در حوضه مارون در استان های خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد و دشت جابر در شمال غربی شهر ایلام در استان ایلام واقع شده اند. وجود سازند گچساران و پدیده های کارستی گچی که مهمترین آنها فروچاله است در این دو دشت، می تواند تاثیر بسیار مخربی بر سازه های انسان ساخت داشته باشد. مطالعه مورفومتریک این پدیده ها می تواند امکان مقایسه ...
بیشتر
دشت مارون، واقع در حوضه مارون در استان های خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد و دشت جابر در شمال غربی شهر ایلام در استان ایلام واقع شده اند. وجود سازند گچساران و پدیده های کارستی گچی که مهمترین آنها فروچاله است در این دو دشت، می تواند تاثیر بسیار مخربی بر سازه های انسان ساخت داشته باشد. مطالعه مورفومتریک این پدیده ها می تواند امکان مقایسه پارامترهای متنوع فروچاله ها را مهیا ساخته و منجر به طرح فرضیاتی در مورد نحوه تکامل آنها شود. در این مطالعه فروچاله های دو دشت بر اساس روش های باسو و سویچ تقسیم بندی شدند و طبق مدل باسو در دسته فروچاله های کشیده و کاسه ای، و طبق روش سویچ در دسته های کاسه ای، چاله مانند و قیفی شکل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون خطی تک متغیره بین مؤلفههای مورفومتری فروچاله ها نشان داد که مؤلفههای مساحت با قطر بزرگ، مساحت با قطر کوچک، عمق با مساحت و عمق با قطر بزرگ به ترتیب با ضرایب تبیین 0.922، 0.873، 0.699، 0.581 از بیشترین میزان همبستگی معنیدار برخوردارند. حداکثر ارتباط معنیدار در سطح احتمال خطای کمتر از 0.1، بین مؤلفههای مساحت و قطر بزرگ برای روابط درجه 2 و 3 با ضرایب تبیین 997/0 و 998/0 و خطای برآورد 07/0 و 08/0 است. نتایج تحلیل رگرسیون خطی چند گانه قدم به قدم بین مولفه های مورفومتری فروچاله ها نیز نشان داد که بیشترین ضریب تبیین مربوط به مساحت، قطر کوچک و قطر بزرگ و عمق با مقدار عددی ضریب تبیین 0.997 با خطای برآورد 0.024 و کمترین میزان ضریب تبیین مربوط به شیب با عمق و قطر بزرگ و کوچک است که میزان ضریب تبیین آن 0.584 و میزان خطای برآورد 0.091 است. بنابراین پارامترهای مساحت، قطرهای بزرگ و کوچک و عمق می توانند پارامترهای مناسبی جهت مدل سازی باشند.
ژئومورفولوژی
مجتبی یمانی؛ موسی عباسی
چکیده
محیطهای کوهستانی در برابر آشفتگیهایی مانند سیلاب مقاومتر از انواع دیگر اکوسیستم هستند و فعالیت بازگرداندن آنها میتواند منافع اکولوژیکی بسیاری را فراهم کند. مشاهدات و تفسیر اشکال رسوبی- ژئومورفیک رودخانهها در طول سیلابهای شدید و پس از آن برای درک بهتر مکانیسم واکنش تغییرات رودخانه اساسی میباشد. واکنش ژئومورفولوژیکی ...
بیشتر
محیطهای کوهستانی در برابر آشفتگیهایی مانند سیلاب مقاومتر از انواع دیگر اکوسیستم هستند و فعالیت بازگرداندن آنها میتواند منافع اکولوژیکی بسیاری را فراهم کند. مشاهدات و تفسیر اشکال رسوبی- ژئومورفیک رودخانهها در طول سیلابهای شدید و پس از آن برای درک بهتر مکانیسم واکنش تغییرات رودخانه اساسی میباشد. واکنش ژئومورفولوژیکی رودخانهها به آشفتگی سیلاب کاتاستروف منجر به گسترش کانال، حمل و نقل رسوبات، فرسایش ساحلی کانال و ایجاد نهشتهها و اشکال رسوبی در بستر و حاشیه رودخانهها میشود. رودخانه گادر در 25 فروردین 1396 موجب سیل فاجعه بار شد که نتیجه آن تخریب بیولوژیکی و ژئومورفولوژیکی قابل توجهی در کنارههای رودخانه شد. از تصاویر هوایی با وضوح بالا از قبل و بعد از سیلاب برای تحلیل 35 کیلومتر از بستر اصلی رودخانه گادر به منظور مشخص کردن میزان آشفتگیهای ژئومورفیکی و کناره رود با شدتهای متفاوت اعم از آشفتگی زیاد، آشفتگی متوسط تا گروه بدون آشفتگی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد آشفتگی شدید در نزدیکی بستر اصلی رودخانه رخ داده و با فاصله از بستر اصلی رودخانه و رسیدن به دوره بازگشت سیلابهای 100 و 500 ساله کاهش یافته است. این سیلاب موجب آشفتگی زیادی در نزدیکی شاخههای اصلی رودخانه شده است. اقدامات کنترل کننده و تعیین حریم سیل گیر موجب بهبود عملکرد بهتر کنارههای رودخانه شده و سیستم را قادر میسازد تا سریعاً بهبود یابد و به رویدادهای سیلاب آینده مقاوم شود.
ژئومورفولوژی
سیداسدالله حجازی؛ معصومه رجبی؛ اسماء شعرباف بهتاش
چکیده
اکوتوریسم به عنوان یکی از شاخههای گردشگری، امروزه مورد توجه فراوانی قرار گرفته است. شناسایی و انتخاب مناطق مناسب اکوتوریسم در برنامهریزی و مدیریت آن از اهمیت بالایی برخوردار است. دامنههای شمالی رشته کوه بزقوش در استان آذربایجان شرقی با دارا بودن انواع جاذبههای طبیعی یکی از مقاصد هدف گردشگران محسوب میشود. لذا در پژوهش حاضر ...
بیشتر
اکوتوریسم به عنوان یکی از شاخههای گردشگری، امروزه مورد توجه فراوانی قرار گرفته است. شناسایی و انتخاب مناطق مناسب اکوتوریسم در برنامهریزی و مدیریت آن از اهمیت بالایی برخوردار است. دامنههای شمالی رشته کوه بزقوش در استان آذربایجان شرقی با دارا بودن انواع جاذبههای طبیعی یکی از مقاصد هدف گردشگران محسوب میشود. لذا در پژوهش حاضر شناسایی و اولویتبندی پهنههای مستعد اکوتوریسم دامنههای شمالی بزقوش مدنظر قرار گرفت. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و از نوع هدف، کاربردی بود. برای دستیابی به اهداف پژوهش ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانهای و نظرسنجی از کارشناسان، مهمترین معیارهای تاثیرگذار بر مکانیابی فعالیتهای کوهنوردی، دامنهنوردی و اسکی شناسایی و سپس با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) وزن معیارها تعیین شد. در ادامه نیز برای تلفیق لایهها در سیستم اطلاعات جغرافیایی از تکنیک ویکور استفاده شد. در نهایت با همپوشانی نقشههای کوهنوردی، دامنهنوردی و اسکی، پهنههای مستعد اکوتوریسم منطقه مشخص شد. نتایج نشان دهنده این بود که 43/15 درصد منطقه از لحاظ توانمندیهای اکوتوریسم در وضعیت بسیار مناسب، 52/35 درصد مناسب، 91/39 درصد متوسط و 14/9 درصد در وضعیت نامناسب است. پهنه بسیار مناسب محدودههای اطراف چشمههای آبگرم اسبفروشان و الله حق و همچنین روستاهای جلده باخان و اردها را شامل میشود.