ژئومورفولوژی
معصومه رجبی؛ نیر تیمورزاده؛ مجید داداشی رستمی ثالث
چکیده
توسعه شهری از مسائل مهم مطرح شده در زمینه برنامه ریزی می باشد و در دنیا به معنای ارتقای بهره وری و استفاده هرچه بهتر از زمین و مکان است و تحت تاثیر عواملی از جمله عوامل طبیعی قرار دارد به طوریکه توسعه شهرها با بستر طبیعی و عوارض ژئومورفولوژی مواجه است. به دلیل ازدیاد جمعیت و نیاز به استفاده از زمین های اطراف ما لازم است تا برنامه ریزی ...
بیشتر
توسعه شهری از مسائل مهم مطرح شده در زمینه برنامه ریزی می باشد و در دنیا به معنای ارتقای بهره وری و استفاده هرچه بهتر از زمین و مکان است و تحت تاثیر عواملی از جمله عوامل طبیعی قرار دارد به طوریکه توسعه شهرها با بستر طبیعی و عوارض ژئومورفولوژی مواجه است. به دلیل ازدیاد جمعیت و نیاز به استفاده از زمین های اطراف ما لازم است تا برنامه ریزی هوشمندی در زمینه توسعه پایدار شهری با لحاظ پدیده ها و مخاطرات ژئومورفولوژیک صورت پذیرد. وجود مخاطرات ژئومورفیک و پویایی محیط طبیعی گاهی امکان ارزیابی همزمان کلیه عوامل را جهت تعیین مکان مناسب با مشکل مواجه می کند لذا استفاده از شیوه های کارآمد از اقدامات برنامه ریزی برای توسعه شهری است. هدف این پژوهش مکان یابی توسعه فیزیکی شهر صوفیان براساس عوامل ژئومورفیک با استفاده از مدل AHP - Fuzzy می باشد برای انجام این کار لایه های مورد نظر، طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، لیتولوژی، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، شبکه زهکشی، کاربری اراضی، فاصله از جاده تهیه شد. سپس اقدام به وزن دهی در نرم افزار Expert choice گردید. معیار فاصله از گسل با ضریب (218/0)، فاصله از آبراهه (191/0)، کاربری اراضی (155/0)، فاصله از جاده (130/0)، شبکه زهکشی (102/0) شیب (075/0)، لیتولوژی (063/0)، طبقات ارتفاعی (055/0)، جهت شیب(011/0) به ترتیب مهم ترین عوامل تاثیرگذار در توسعه فیزیکی شهر صوفیان می باشند. با ترکیب نتایج حاصل از AHP - Fuzzy و GIS محدوده مورد مطالعه از نظر بهترین جهت برای توسعه فیزیکی شهرصوفیان به 5 طبقه نامناسب با مساحت90/15، نسبتا نامناسب 18/16، نسبتا مناسب 59/16، مناسب 53/16، بسیار مناسب 67/31کیلومتر مربع اولویت بندی شد، قسمت های شمالی و شرقی در پهنه های نامناسب و قسمت های مرکزی و جنوبی در پهنه های بسیار مناسب قرار دارند.
ژئومورفولوژی
لیلا آقایاری؛ صیاد اصغری سراسکانرود؛ بتول زینالی
چکیده
سیلاب یکی از مخربترین مخاطرات طبیعی است که سالانه موجب خسارات جانی و مالی فراوانی در سرتاسر جهان میگردد. در جهت کاهش خسارات ناشی از سیلاب و مدیریت سیلاب، ارزیابی و بررسی احتمال وقوع خطر و تهیه نقشههای مناطق احتمال خطر امری ضروری و لازم میباشد. پهنهبندی پتانسیل سیلخیزی یکی از روشهایی است که جهت کاهش خطرات ناشی از سیل میتوان ...
بیشتر
سیلاب یکی از مخربترین مخاطرات طبیعی است که سالانه موجب خسارات جانی و مالی فراوانی در سرتاسر جهان میگردد. در جهت کاهش خسارات ناشی از سیلاب و مدیریت سیلاب، ارزیابی و بررسی احتمال وقوع خطر و تهیه نقشههای مناطق احتمال خطر امری ضروری و لازم میباشد. پهنهبندی پتانسیل سیلخیزی یکی از روشهایی است که جهت کاهش خطرات ناشی از سیل میتوان اتخاذ نمود. در سالهای اخیر در شهرستان گرمی سیلهایی مخرب زیادی رخ داده است. به همین دلیل جهت مدیریت سیلاب، کاهش خسارات ناشی از آن و استفاده درست از منابع آبی، پتانسیل وقوع سیلخیزی شهرستان گرمی مورد مطالعه قرار گرفته است. شناسایی عوامل موثر در وقوع این پدیده و پهنهبندی خطر آن، یکی از روشهای اساسی و کاربردی جهت دستیابی به راهکارهای پشبینی، کنترل و پایش آن میباشد. با استفاده از مطالعات میدانی، نقشه های زمینشناسی و توپوگرافی و با مرور پژوهشها و مطالعات صورت گرفته در این زمینه و همچنین بررسی شرایط موجود در منطقه مورد مطالعه 10 عامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، زمینشناسی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از راههای ارتباطی ،کاربری اراضی ،بارش و تراکم رودخانه به عنوان عوامل موثر بر وقوع سیلاب بررسی شد. در این پژوهش نسبت به پهنه بندی مناطق مستعد با الگوریتم چند معیاره Aras درمحیط نرم افزار Edrisiاقدام گردید ارزشگذاری و استانداردسازی لایهها، با استفاده از تابع عضویت فازی و وزندهی معیارها، با بهرهگیری از روش ANP انجام گردید. در نهایت و با توجه به نتایج حاصل از پهنهبندی خطر سیلاب؛ معیارهای لیتولوژی، کاربری اراضی، شیب، فاصله از رودخانه به ترتیب با ضریب وزنی 853/0، 808/0، 674/0 و 4867/0، مهمترین عوامل دخیل در ایجاد خطر سیلاب محدوده مطالعاتی بوده و به ترتیب 70/189 و 20/388 کیلومتر مربع از محدوده دارای احتمال خطر بسیار زیاد و زیاد می باشد.
ژئومورفولوژی
موسی عابدینی؛ ابوذر صادقی
چکیده
هدف از این پژوهش محاسبه جزیره حرارتی شبانه کلانشهر تبریز (UHI ) و ارتباط آن با کاربری اراضی شهری است. برای انجام این پژوهش از دادههای شبانه ماهواره ترا سنجنده استر (باندهای10 الی 14) و سنتینل 3 از سنجنده SLSTR استفاده شد. تصویر سنجنده استر در محیط نرمافزار ENVI 5.3.1 و تصویر سنجنده SLSTR ماهواره سنتینل در محیط نرمافزار SNAP محاسبه و با استفاده ...
بیشتر
هدف از این پژوهش محاسبه جزیره حرارتی شبانه کلانشهر تبریز (UHI ) و ارتباط آن با کاربری اراضی شهری است. برای انجام این پژوهش از دادههای شبانه ماهواره ترا سنجنده استر (باندهای10 الی 14) و سنتینل 3 از سنجنده SLSTR استفاده شد. تصویر سنجنده استر در محیط نرمافزار ENVI 5.3.1 و تصویر سنجنده SLSTR ماهواره سنتینل در محیط نرمافزار SNAP محاسبه و با استفاده از ARCGIS 10.8 سایر محاسبات آماری و خروجی انجام شد. در تصویر استر با کمینه دما 14/5 و بیشینه دما 91/23 درجه سانتیگراد که بیشترین دمای مناطق در این تصویر مربوط به کاربریهای زمین بایر، حمل و نقل، کشاورزی، صنعتی و مسکونی و همچنین مناطق کم ارتفاع و مناطق دارای فاقد پوشش گیاهی است. بیشترین درصد مساحت مربوط به دمای بین 16/15 الی 88/17 درجه سانتیگراد حدود 75/45 درصد شهر است. مناطقی با دمای بیش از 19 درجه سانتیگراد مساحتی برابر با 451/31 کیومتر مربع یعنی 58/12 درصد را شامل میشود. در سنجنده SLSTR نیز کمینه دما 84/12 و بیشینه دما 62/21 درجه سانتیگراد است که دو سنجنده در کمینه با هم اختلاف زیادی داشتند ولی در بیشینه دما از اختلاف کمتری برخوردار بودند. در این سنجنده نیز کاربریهای زمین بایر، حمل و نقل، کشاورزی، صنعتی و مسکونی بیشترین دما را دارند. در این سنجنده نیز دمای بین 29/17 الی 45/18 دارای بیشترین درصد مساحت بوده و مناطق دارای بالای 19 درجه سانتیگراد مساحتی معادل 068/17 کیلومتر مربع یعنی 82/6 درصد مساحت را شامل میشود . با توجه به نتایج استخراج شده که هر دو ماهواره دمای تقریبا مشابه و کاربری و مناطقی که دارای دمای بالایی بودند مشترک استخراج کردند میتوان گفت که در استخراج جزیره حرارتی شهری (دمای شبانه) از هر دو ماهواره میتوان استفاده کرد.
ژئومورفولوژی
صیاد اصغری سراسکانرود؛ الناز پیروزی
چکیده
خطر زلزله همواره بر جوامع بشری سایه افکنده و خسارات جبرانناپذیری به این جوامع وارد میکند. بنابراین آمادگی برای مقابله با این بحران با شناسایی نقاط آسیبپذیر و رفع آنها در کاهش خسارات ناشی از زلزله مؤثر است. در این میان شهرستان اردبیل با توجه به وجود گسلهای متعدد، نقاط لرزهخیز، عدم رعایت استانداردها و غیره، از این قاعده مستثنی ...
بیشتر
خطر زلزله همواره بر جوامع بشری سایه افکنده و خسارات جبرانناپذیری به این جوامع وارد میکند. بنابراین آمادگی برای مقابله با این بحران با شناسایی نقاط آسیبپذیر و رفع آنها در کاهش خسارات ناشی از زلزله مؤثر است. در این میان شهرستان اردبیل با توجه به وجود گسلهای متعدد، نقاط لرزهخیز، عدم رعایت استانداردها و غیره، از این قاعده مستثنی نمیباشد. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال سنجش و ارزیابی آسیبپذیری شهرستان اردبیل در برابر خطر زلزله، میباشد. بدین منظور ابتدا با بررسی منابع پژوهشی مرتبط با موضوع، برخی از مهمترین عوامل مؤثر بر وقوع این پدیده، به عنوان متغیرهای مستقل تهیه شد. ارزشگذاری و استانداردسازی لایهها، با استفاده از تابع عضویت فازی و وزندهی معیارها، با بهره-گیری از روش کرتیک انجام گردید. در نهایت مدلسازی با استفاده از روشتصمیمگیری چند معیارۀ مارکوس صورت گرفت. نتایج مطالعه نشان داد، به ترتیب؛ عوامل فاصله از گسل، کاربری اراضی و فاصله از کانون زلزله، با ضریب وزنی 110/0، 104/0 و 102/0، بیشترین تأثیرگذاری را در رخداد زمینلرزه منطقه دارند. به علاوه با توجه به نتایج حاصل از پژوهش، 67/16 درصد، از کل شهرستان اردبیل، دارای پتانسیل آسیبپذیری زیاد و 27/30 درصد، دارای احتمال آسیبپذیری نسبتاً زیاد است. همچنین بر اساس نتایج پژوهش، شهر اردبیل از نظر میزان آسیبپذیری در برابر خطر زلزله، در سطح متوسط میباشد و شهرهای هیر و آراللو در طبقه آسیبپذیری زیاد و شهر ثمرین در پهنۀ آسیبپذیری نسبتاً زیاد قرار دارند. به علاوه، طبق یافتههای پژوهش، 86/ 22 و 86/30 درصد از آبادیها و روستاهای شهرستان اردبیل، به ترتیب؛ در پهنه با آسیبپذیری زیاد و نسبتاً زیاد، 14/13 درصد در پهنه با آسیبپذیری متوسط و به ترتیب؛ 28/22 و 86/10 درصد در پهنه با آسیبپذیری نسبتاً کم و کم، زلزله قرار دارند.
ژئومورفولوژی
شیما وثوقی؛ رضا ذاکری نژاد؛ مژگان انتظاری
چکیده
فرسایش خندقی یکی از مخاطره آمیز ترین انواع فرسایش آبی است که موجب تخریب اراضی و برهم خوردن تعادل منابع زیستی و محیط زیست می شود. هدف این مطالعه عوامل موثر در فرسایش خندقی، پیش بینی و پهنه بندی فرسایش خندقی با استفاده از مدل حداکثر آنتروپی در حوضه آبخیز علامرودشت در استان فارس پرداخته شد. ابتدا موقعیت خندق ها از طریق بررسی های میدانی، ...
بیشتر
فرسایش خندقی یکی از مخاطره آمیز ترین انواع فرسایش آبی است که موجب تخریب اراضی و برهم خوردن تعادل منابع زیستی و محیط زیست می شود. هدف این مطالعه عوامل موثر در فرسایش خندقی، پیش بینی و پهنه بندی فرسایش خندقی با استفاده از مدل حداکثر آنتروپی در حوضه آبخیز علامرودشت در استان فارس پرداخته شد. ابتدا موقعیت خندق ها از طریق بررسی های میدانی، عکس های هوایی و با استفاده از تصاویر نرم افزار گوگل ارث تهیه گردید و سپس در محیط نرم افزار GIS لایه رقومی خندق ها نیز به صورت نقطه ای تهیه گردید، در مرحله بعدی شاخص های فیزیوگرافی حوضه در نرم افزار ARC GIS تهیه شد. در این تحقیق با عملیات میدانی در منطقه مورد مطالعه و نمونه برداری از خاک و انجام آزمایش نقشه بافت خاک در نرم افزار GIS تهیه شد و نقشه کاربری اراضی و تراکم پوشش گیاهی با استفاده از تصاویر ماهواره لندست تهیه گردید و سپس هریک از شاخص ها در محیط GIS اضافه گردید. برای اجرای مدل حداکثر آنتروپی از 70 درصد داده ها برای آموزش مدل و 30 درصد برای آزمون مدل استفاده شده است. در این مطالعه با استفاده از آزمون جک نایف میزان تأثیر هر یک از شاخ ها بر دیگر شاخص ها مشخص شده که در نهایت تأثیرگذارترین شاخص ها معرفی شد. جهت اعتبار سنجی مدل جهت پهنه بندی فرسایش خندقی منطقه مورد مطالعه با استفاده از منحنی (ROC) و مساحت زیر منحنی (AUC)مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که شاخص های اقلیم، شیب، زمین شناسی، کاربری اراضی، جهت شیب و ارتفاع تأثیرگذارترین شاخص ها در ایجاد فرسایش خندقی است و میزان AUC=0.997 برای آموزش و اجرای مدل در سطح عالی است.
ژئومورفولوژی
صیاد اصغری سراسکانرود؛ شیوا صفری؛ الهام ملانوری
چکیده
جابهجایی زمین یکی از بارزترین آثار نامحسوس مخاطرهی طبیعی زلزله شناخته میشود. در مطالعه حاضر از تکنیک تداخل سنجی راداری (SBAS) با استفاده از تصاویر سنتیل 1 (2018 الی 2021) جهت برآورد جابجائی و از تصویر لندست 8 سال 2018 جهت استخراج طبقات کاربری اراضی در قسمتی از شهرستان سراب استفاده شده است. همچنین دادههای اخذ شده از سازمان آب منطقهای جهت ...
بیشتر
جابهجایی زمین یکی از بارزترین آثار نامحسوس مخاطرهی طبیعی زلزله شناخته میشود. در مطالعه حاضر از تکنیک تداخل سنجی راداری (SBAS) با استفاده از تصاویر سنتیل 1 (2018 الی 2021) جهت برآورد جابجائی و از تصویر لندست 8 سال 2018 جهت استخراج طبقات کاربری اراضی در قسمتی از شهرستان سراب استفاده شده است. همچنین دادههای اخذ شده از سازمان آب منطقهای جهت بررسی وضعیت آبهای زیرزمینی در ارتباط با فرونشست ناشی از جابجایی استفاده شده است. طبق یافتهها و بررسی نقشه کاربری اراضی منطقه مورد مطالعه، فرونشست در نقاط مختلف قابل مشاهده است و در اطراف مناطق کشاورزی و مراتع به 9 سانتیمتر در سال نیز میرسد. همچنین در بعضی نقاط میزان بالاآمدگی تا 12 سانتی متر برآورد شده است. بررسی وضعیت سفرهها نشان دهندهی افت سطح آبهای زیرزمینی در اکثر ایستگاهها بخصوص افت ناگهانی از ابتدای سال 98 میباشد. با توجه به اینکه رابطهی مستقیم برداشت از آبهای زیرزمینی و پدیدهی فرونشست کاملا اثبات شده است؛ ولی بعد از زلزله 5.9 ریشتری آبان 1398 تغییرات ناگهانی در وضعیت فرونشست منطقه رخ داده است. بنابراین بنظر میرسد جابجایی منطقه، بیشتر تحت تاثیر زلزله باشد.
ژئومورفولوژی
مژگان انتظاری؛ شکوه استکی؛ حمیده غلام حیدری
چکیده
است. در نهایت با ترکیب و همپوشانی نقشه ریسک، نقشه آسیب پذیری و نقشه زمین لغزش های منطقه، نقشه نهایی (نقشه ریسک- آسیب پذیری) به دست آمده است. نتایجی که بر اساس خروجی مدل یا همان نقشه ریسک-آسیب پذیری، حاصل شد گویای این مطلب است که قسمت های شرقی و شمال شرقی حوضه آبریز طارم دارای بیشترین میزان ریسک-آسیب پذیری هستند. همچنین نتایج این پژوهش ...
بیشتر
است. در نهایت با ترکیب و همپوشانی نقشه ریسک، نقشه آسیب پذیری و نقشه زمین لغزش های منطقه، نقشه نهایی (نقشه ریسک- آسیب پذیری) به دست آمده است. نتایجی که بر اساس خروجی مدل یا همان نقشه ریسک-آسیب پذیری، حاصل شد گویای این مطلب است که قسمت های شرقی و شمال شرقی حوضه آبریز طارم دارای بیشترین میزان ریسک-آسیب پذیری هستند. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که از کل سطح حوضه، 17% کلاس ریسک-آسیب پذیری خیلی کم، 35% کلاس ریسک-آسیب پذیری کم، 23% کلاس ریسک-آسیب پذیری متوسط، 16% کلاس ریسک-آسیب پذیری زیاد و 9% کلاس ریسک-آسیب پذیری بسیار زیاد را به خود اختصاص داده اند. چیزی که در این پژوهش داری اهمیت است این مطلب است که این مدل نسبت به سایر مدل ها و روش های مطالعه زمین لغزش، بررسی ترکیبی احتمال وقوع زمین لغزش و آسیب پدیری منطقه در برابر زمین لغزش بوده و تعیین می کند که احتمال وقوع زمین لغزش های دارای تلفاف و خسارات جانی و مالی در چه نقاطی از منطقه بیشتر است.
ژئومورفولوژی
معصومه رجبی؛ فریبا کرمی؛ مجید رنجبری
چکیده
رودخانهها مهمترین منبع تامین آب شیرین و کشاورزی شهرها و روستاها هستند. امروزه کیفیت شیمیایی آبها رودخانهها، به دلیل افزایش و تنوع فعالیتهای انسانی در محیطهای شهری و روستایی اهمیت روزافزونی پیدا می کند. ازاینرو، پژوهش حاضر روند تغییرات کاربری اراضی و کیفیت شیمیایی آب رودخانه قرنقوچای در دوره زمانی بیست ساله بررسی میکند. ...
بیشتر
رودخانهها مهمترین منبع تامین آب شیرین و کشاورزی شهرها و روستاها هستند. امروزه کیفیت شیمیایی آبها رودخانهها، به دلیل افزایش و تنوع فعالیتهای انسانی در محیطهای شهری و روستایی اهمیت روزافزونی پیدا می کند. ازاینرو، پژوهش حاضر روند تغییرات کاربری اراضی و کیفیت شیمیایی آب رودخانه قرنقوچای در دوره زمانی بیست ساله بررسی میکند. قرنقوچای از زیرحوضههای رودخانه قزل اوزن در شمال غرب کشور می-باشد. برای دستیابی به هدف تحقیق، نقشههای کاربری اراضی مربوط به سالهای 2021 و 2001 به کمک تصاویر ماهوارهای سنتینل 2 و لندست 7 تهیه و ترسیم و میزان تغییرات آنها بررسی شدند. برای بررسی روند تغییرات کیفیت شمییایی آب رودخانه قرنقوچای، پارامترهای هیدروشیمی آب در بازه زمانی 1399-1379 با آزمون من-کندال تحلیل شدند. نتایج تحلیل تغییرات کاربری اراضی نشان داد که در سال 2001 بیشترین مساحت کاربری به اراضی مرتعی اختصاص داشت، درحالیکه در سال 2021 اراضی دیم بیشترین مساحت را در حوضه قرنقوچای داشته است. در واقع طی سالهای مورد مطالعه، با افزایش اراضی کشاورزی دیم از 38 درصد به 1/53 درصد، اراضی مرتعی از 17/60 درصد به 3/42 درصد کاهش یافته است. نتایج بررسی تغییرات شاخصهای پتاسیم k))، منیزیم Mg)) سدیم Na))، کلر Cl))، هدایت الکتریکی Ec))، مواد جامد محلول در آبTDS) ) و سولفات So4) ) در ایستگاههای هیدرومتری موجود در رودخانه قرنقوچای در بازه زمانی مورد مطالعه، نشان داد که روند تغییرات افزایشی بوده است. نتیجه روند افزایشی هر کدام از آنیونها و کاتیونهای موجود در آب رودخانه موجب کاهش کیفیت آن شده است. نتایج این پژوهش میتواند مورد استفاده مدیران و مسئولین در راستای اجرای طرحهای آبخیزداری و برنامههای عمرانی قرار گیرد.
ژئومورفولوژی
معصومه هداوند؛ مهران مقصودی
چکیده
فعالیت آفرود در محیطهای مختلف، بهویژه مناطق خشک و محیطهای بیابانی جهان بهطور قابلملاحظهای افزایش یافته است که میتواند، آثار منفی بر روی اکوسیستم و سطوح مختلف لند فرمهای مناطق بیابانی داشته باشد. این مطالعه مبتنی بر شیوه کیفی، توصیفی-تحلیلی و کمی میباشد که به بررسی و پایش پاکوب شدن سطوح لند فرمی مناطق بیابانی پرداخته ...
بیشتر
فعالیت آفرود در محیطهای مختلف، بهویژه مناطق خشک و محیطهای بیابانی جهان بهطور قابلملاحظهای افزایش یافته است که میتواند، آثار منفی بر روی اکوسیستم و سطوح مختلف لند فرمهای مناطق بیابانی داشته باشد. این مطالعه مبتنی بر شیوه کیفی، توصیفی-تحلیلی و کمی میباشد که به بررسی و پایش پاکوب شدن سطوح لند فرمی مناطق بیابانی پرداخته و تأکید آن بر ضرورت حفاظت از بیابان لوت بهعنوان یک میراث طبیعی و فرهنگی منحصربهفرد در مقابل عوامل آنتروپوژنیک میباشد. این پژوهش در دو سطح انجامشده که در سطح اول اثرات آفرود در سالهای مختلف موردبررسی و پایش قرار گرفت و در سطح دو، باد منطقه و ارتباط آن بر ماندگاری اثرات آفرود بر لند فرمهای بیابانی تجزیهوتحلیل شد. این مطالعه در منطقه شمال غربی کلوت های شهداد تا رود شور در فاصله سه هزار متری از جاده شهداد-نهبندان صورت گرفت. ابتدا آثار آفرود در تصاویر ماهوارهای رقومی شده و سپس تراکم آثار آفرود در فواصل معینی بهدستآمده و در دو طرف جاده نیز با یکدیگر مقایسه شد و طی سالهای مختلف نیز این آثار رقومی شده موردبررسی و پایش قرار گرفت. بر اساس نتایج بهدستآمده مشخص شد تراکم اثرات آفرود روند افزایشی داشته و نشان می دهد در سالهای اخیر آفرودسواری در بیابان لوت بیشتر موردتوجه گردشگران قرارگرفته است. در فاصله سه هزار متری از جاده تراکم اثرات آفرود حدود %14. و در فاصله دوهزارمتری %6. و در فاصله سه هزار متری %01. بهدستآمده که نشان میدهد بین فاصله از جاده و تراکم آفرود ارتباط مستقیم وجود دارد.
ژئومورفولوژی
معصومه رجبی؛ شهرام روستایی؛ سارا مطاعی
چکیده
فرونشستزمین به عنوان یک پدیده و رخداد زمینشناسی و ژئومورفولوژیکی اثرات منفی جدی در بسیاری از کشورها و مناطق جهان دارد. در چند دهه اخیر خشکسالیهای پیاپی و افزایش بهرهبرداری از سطح چاهها سبب شده دشت کرمانشاه در معرض مخاطره فرونشستزمین قرار گیرد. بدین منظور در این پژوهش سعی شد که از 5 تصویر ماهواره سنتینل1 برای بازه زمانی ...
بیشتر
فرونشستزمین به عنوان یک پدیده و رخداد زمینشناسی و ژئومورفولوژیکی اثرات منفی جدی در بسیاری از کشورها و مناطق جهان دارد. در چند دهه اخیر خشکسالیهای پیاپی و افزایش بهرهبرداری از سطح چاهها سبب شده دشت کرمانشاه در معرض مخاطره فرونشستزمین قرار گیرد. بدین منظور در این پژوهش سعی شد که از 5 تصویر ماهواره سنتینل1 برای بازه زمانی 27/02/2017 تا 01/01/2021جهت اندازهگیری و محاسبه فرونشست زمین استفاده شود. بدین سبب فرونشستزمین در چهار دوره زمانی بررسی شد که نتایج این چهار دوره نشان دهندهی بیشینه میزان فرونشستی به ترتیب در دوره اول 17 سانتیمتر، برای دوره زمانی دوم 8 سانتیمتر ، برای دوره سوم 5 سانتیمتر و در دورهی آخر 12 سانتیمتر بوده است. از نظر توزیع مکانی فرونشست در تمامی دورهها بیشینه فرونشست منطبق بر بخشهای غربی و شمالغربی دشت میباشد. جهت انجام پتانسیلسنجی فرونشستزمین در دشت کرمانشاه، نقشه فرونشست احتمالی با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی تهیه شد. برای تهیه این نقشه از هشت فاکتور مؤثر بر فرونشستزمین شامل افت سطح تراز آب، کاربری اراضی، تراکم تعداد چاه، شیب زمین، لاگ زمینشناسی چاه، جهت شیب، خاک، فاصله از رودخانه استفاده شد. نقشه نهایی احتمال خطر فرونشستزمین نشان دهندهی این موضوع است که، 50 درصد از مساحت دشت در محدودهی با احتمال فرونشست خیلی زیاد و زیاد با افت سطح تراز آب و ضخامت زیاد رسوبات توامان، تراکم بالای چاه و نزدیکی به رودخانه همراه با شیب کم همچنین نوع کاربری کشاورزی در بخش غربی و شمالغربی دشت واقع شده است. با توجه به اینکه این بخش از دشت نیز در ارزیابی میزان فرونشستزمین در محدوده بیشینه فرونشست قرار دارد. بنابراین مقایسه بیشینه فرونشست در هر دو روش مذکور نشان دهندهی تطبیق کامل نتایج میباشد.
ژئومورفولوژی
الهامه عبادی؛ فریبا اسفندیاری درآباد؛ صیاد اصغری؛ رئوف مصطفیزاده؛ الهام ملانوری
چکیده
از جمله شروط مهم برای بهرهبرداری بهینه از زمین، دستیابی به اطلاعاتی در ارتباط با الگوهای کاربری اراضی و تغییرات آن در طول زمان میباشد. کاربری اراضی، معمولا بر اساس استفاده انسان از زمین، با تأکید بر نقش کاربردی زمین در فعالیتهای اقتصادی تعریف میشود .امروزه فناوری سنجش از دور بهعنوان عنصر اصلی در پایش کاربری اراضی به شمار ...
بیشتر
از جمله شروط مهم برای بهرهبرداری بهینه از زمین، دستیابی به اطلاعاتی در ارتباط با الگوهای کاربری اراضی و تغییرات آن در طول زمان میباشد. کاربری اراضی، معمولا بر اساس استفاده انسان از زمین، با تأکید بر نقش کاربردی زمین در فعالیتهای اقتصادی تعریف میشود .امروزه فناوری سنجش از دور بهعنوان عنصر اصلی در پایش کاربری اراضی به شمار میرود. هدف از پژوهش حاضر استخراج نقشههای کاربری اراضی سالهای 2000 و 2021 در منطقه فیروز آباد خلخال و بررسی تغییرات ایجاد شده در بازهی زمانی مورد مطالعه در منطقه با استفاده از تصاویر سنجندههای ETM و OLIماهوارهی لندست میباشد. همچنین بررسی قابلیت روشهای پیکسل پایه و شیگرا جهت طبقهبندی کاربری اراضی هدف دیگر این مطالعه است. در پژوهش حاضر برای طبقهبندی کاربری اراضی از الگوریتم نزدیکترین همسایه تکنیک شیءگرا و روش ماشینبردار پشتیبان الگوریتم پیکسل پایه استفاده شده است. سپس برای صحتسنجی این دو روش، صحت کلی و ضریب کاپا استخراج شد نتایج این ارزیابی نشان دهندهی دقت بالای روش شیگرا در استخراج طبقات کاربری اراضی میباشد. براساس نتایج حاصله از آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی در دوره زمانی مورد مطالعه، بیشترین میزان تغییرات اتفاق افتاده مربوط به کاربری مرتع خوب به مرتع ضعیف با مقدار 72/51 کیلومتر مربع و بعد آن جنگل به مرتع خوب با مقدار 11/30 است و کمترین تغییرات مربوط به کاربری مرتع به آب با مقدار 03/0 کیلومتر مربع می باشد. دلایل این تغییرات افزایش جمعیت، چرای بی رویه دام، استفاده نادرست و غیرقاونی از اراضی مختلف میباشد. استفاده از پارامترهایی بیشتری نظیر مقیاس، شکل، فشردگی، رنگ، بافت، معیار نرمی و الگو، برای طبقهبندی کاربری اراضی در تکنیک شیءگرا میتوان به عنوان نوآوری مطالعهی حاضر مد نظر قرار داد.
ژئومورفولوژی
اسدالله حجازی؛ عطرین ابراهیمی
چکیده
میزان رشد جمعیت شهری در مناطق مختلف متفاوت است و نقش و موقعیت شهرها در این میزان بسیار تاثیرگذار است. شهر بانه در حال حاضر یکی از مهمترین شهرهای غرب کشور محسوب میشود که بسیار مورد توجه قرار دارد و با توجه به موقعیت تجاری که دارد جمعیت شهری و گسترش نواحی سکونتگاهی شهری آن با روند قابل توجهی در حال افزایش است. با توجه به وضعیت ژئومورفولوژیکی ...
بیشتر
میزان رشد جمعیت شهری در مناطق مختلف متفاوت است و نقش و موقعیت شهرها در این میزان بسیار تاثیرگذار است. شهر بانه در حال حاضر یکی از مهمترین شهرهای غرب کشور محسوب میشود که بسیار مورد توجه قرار دارد و با توجه به موقعیت تجاری که دارد جمعیت شهری و گسترش نواحی سکونتگاهی شهری آن با روند قابل توجهی در حال افزایش است. با توجه به وضعیت ژئومورفولوژیکی منطقه، توسعه نواحی سکونتگاهی این شهر با محدودیتهایی مواجه است و به همین دلیل در ادامه روند توسعه این شهر، بسیاری از سکونتگاها در مناطقی استقرار مییابند که از نظر ژئومورفولوژی جزء مناطق مخاطره آفرین هستند. با توجه به موارد مذکور در این تحقیق به ارزیابی روند توسعه شهری بانه از سال 1990 تا 2020 پرداخته شده است و هدف از تحقیق حاضر این است تا روند توسعه شهری بانه در طی دوره زمانی 1990 تا 2020 ارزیابی و سپس بر مبنای آن، میزان توسعه شهر بانه را تا سال 2030 پیش بینی کرد. دادههای تحقیق شامل تصاویر ماهوارهای لندست سالهای 1990، 2000، 2010 و 2020 و همچنین لایههای اطلاعاتی از جمله DEM 30 متر و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از دو نرم افزار ARC GIS و IDRISI استفاده شده است. در این تحقیق ابتدا با استفاده از تصاویر ماهوارهای کاربری اراضی محدوده مطالعاتی در طی سالهای 1990 تا 2020 تهیه شده است و سپس بر مبنای این نقشهها با مدل LCM میزان توسعه نواحی سکونتگاهی تا سال 2030 پیش بینی شده است. نتایج تحقیق حاضر بیانگر این است که در طی دوره زمانی 1990 تا 2020 وسعت نواحی سکونتگاهی از 9 کیلومترمربع به 20 کیلومترمربع افزایش یافته است و همچنین نتایج حاصل از پیش بینی میزان توسعه نواحی سکونتگاهی نیز بیانگر این است که وسعت نواحی سکونتگاهی محدود مطالعاتی تا سال 2030 به حدود 4/27 کیلومترمربع خواهد رسید.
ژئومورفولوژی
محمدعلی زنگنه اسدی؛ رحمان زندی؛ نجمه شفیعی
چکیده
گنبدهای نمکی یکی از پدیدههای منحصر بفرد ژئومورفولوژیکی میباشد که از لحاظ توسعه اقتصادی، زیست محیطی و گردشگری حائز اهمیت هستند و از طرف دیگر نیز به عنوان یک عامل تشدیدکننده موثر در بروز فعالیت تکتونیکی نقش زیادی در رخداد زلزله و همچنین نشست زمین دارد. در این پژوهش به ارزیابی وضعیت فعالیت گنبدهای نمکی منطقه جنوب شرق فارس با استفاده ...
بیشتر
گنبدهای نمکی یکی از پدیدههای منحصر بفرد ژئومورفولوژیکی میباشد که از لحاظ توسعه اقتصادی، زیست محیطی و گردشگری حائز اهمیت هستند و از طرف دیگر نیز به عنوان یک عامل تشدیدکننده موثر در بروز فعالیت تکتونیکی نقش زیادی در رخداد زلزله و همچنین نشست زمین دارد. در این پژوهش به ارزیابی وضعیت فعالیت گنبدهای نمکی منطقه جنوب شرق فارس با استفاده از8 شاخص تکتونیکی پرداخته شده است و سپس با استفاده از روش تداخلسنجی راداری، میزان جابجایی عمودی منطقه محاسبه شده است. نهایتاً جهت ارتباط بین میزان فرونشست و افت آب زیرزمینی از روش رگرسیون وزندار فضایی رگرسیون حداقل مربعات استفاده گردید. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر این است که در میزان جابجایی عمودی منطقه علاوه بر حرکت گنبدهای نمکی، عوامل تکتونیکیو فرونشست نیز تاثیرگذار بوده است.نتایج حاصل از روش تداخل سنجی راداری نیز بیانگر جابجایی عمودی منطقه و فعال بودن منطقه از نظر تکتونیکی است. گنبد نمکی S2در بخش غربی محدوده که در محاسبه شاخص ها دارای بالاترین امتیاز حدود (7.4) بوده، همچنین در نتیجه حاصله از طریق تداخلسنجی در محدوده بالاآمدگی قرار داشته است، سایر گنبدها اگرچه با توجه به ویژگی خاص خود دارای میزانی بالاآمدگی بوده اند اما عامل برداشت آب زیرزمینی سبب بیشترین میزان فرونشست در گنبدهای S10, S4,S5,S6 گردیده است که حداکثر افت آب زیرزمینی در این گنبدها حدود 70 متر می باشد با مقایسه دو مدل مذکور گویا این مطلب است که مدل GWR با ضریب R2 حدود80%-99% و کمترین خطا001/. و مدل OLS با ضریبR2 حدود 23/0 و خطا07/0 را نشان میدهد و مدل GWR با دقت بالاتر انطباق بین دو پارامتر مذکور را تایید نمود.
ژئومورفولوژی
غلام حسن جعفری؛ فروزان ناصری
چکیده
دولین یکی از شاخصترین و اساسیترین اشکال سطحی و مورفولوژیکی کارست، درنتیجه تأثیر شیمیایی آب بر سنگهای آهکی است که در شکلها و اندازههای مختلفی به وجود میآید. دولینها ازلحاظ ویژگیهای مورفولوژیکی متفاوت هستند. در تحقیق حاضر پس از شناسایی دولینها در زاگرس، پراکندگی و تغییر ویژگیهای مورفولوژیکی آنها مانند طول، عرض، ...
بیشتر
دولین یکی از شاخصترین و اساسیترین اشکال سطحی و مورفولوژیکی کارست، درنتیجه تأثیر شیمیایی آب بر سنگهای آهکی است که در شکلها و اندازههای مختلفی به وجود میآید. دولینها ازلحاظ ویژگیهای مورفولوژیکی متفاوت هستند. در تحقیق حاضر پس از شناسایی دولینها در زاگرس، پراکندگی و تغییر ویژگیهای مورفولوژیکی آنها مانند طول، عرض، مساحت و عمق در ارتباط با ارتفاع و اقلیم، با استناد به منابع اسنادی همچون نقشههای زمینشناسی 1:100000، لایه مدل رقومی ارتفاع باقدرت تفکیک 5/12 متر، تصاویر ماهوارهای، نقشههای توپوگرافی 1:50000 و پایگاه دادههای اسفزاری 49ساله دما و بارش، در نرمافزارهای Arc GIS، Mapper Global و Excel مورد بررسی و تجزیهوتحلیل قرار گرفت. بررسی پارامترهای مختلف دولینهای زاگرس در طبقات ارتفاعی و اقلیمی مختلف دال بر این است که شکل و عمق آنها از تغییرات اقلیمی کواترنری متأثر شده است. در ارتفاعات پایینتر که آب بیشتر از دمای کم در انحلال نقش داشته، دولینها شکل نزدیک به دایره دارند و در مناطق مرتفعتر کشیده میشوند و هرچه دما پایینتر و احتمال تبدیل دولین به سیرک یخچالی-دولین بیشتر باشد، دولین شکل کشیدهتری به خود گرفته است. همچنین ضریب فشردگی دولینها دال بر این است که کشیدگی و طول آنها با افزایش ارتفاع بیشتر میشود؛ به این صورت که در فاصله ارتفاعی 1000-500متر، نسبت دایرهای به ازای هر 1000متر افزایش ارتفاع، 8/0 بیشتر میشود و ضریب فشردگی 9/0 کاهش مییابد. در فاصله ارتفاعی 1000-2000 متر، با افزایش هر 100متر، نسبت دایرهای 44/0 و ضریب فشردگی 1/0 کمتر میشود. در طبقه 3700-3000 متر، نسبت دایرهای با افزایش هر 1000متر ارتفاع، 2/1 کاهش و فشردگی 3/1 افزایش مییابد.
ژئومورفولوژی
محمد حسین رضائی مقدم؛ معصومه رجبی؛ سیده معصومه موسوی
چکیده
برای استفاده بهینه از زمین، آگاهی از تغییرات کاربری اراضی و نوع استفاده از آن امری ضروری است؛ که این کار با ارزیابی و پیشبینی تغییرات کاربری اراضی امکانپذیر میگردد. هدف از این مطالعه بررسی روند تغییرات کاربری اراضی در بازه زمانی 18 ساله (2018-2000) و پیشبینی آن با استفاده از مدل زنجیره مارکوف برای سالهای 2025، 2050 در حوضه رود ...
بیشتر
برای استفاده بهینه از زمین، آگاهی از تغییرات کاربری اراضی و نوع استفاده از آن امری ضروری است؛ که این کار با ارزیابی و پیشبینی تغییرات کاربری اراضی امکانپذیر میگردد. هدف از این مطالعه بررسی روند تغییرات کاربری اراضی در بازه زمانی 18 ساله (2018-2000) و پیشبینی آن با استفاده از مدل زنجیره مارکوف برای سالهای 2025، 2050 در حوضه رود زرد شهرستان باغملک واقع در استان خوزستان میباشد. برای رسیدن به این هدف ابتدا تصحیحات (هندسی، رادیومتریک و اتمسفری) و پردازشهای لازم بر روی تصاویر ماهواره لندست سالهای 2000، 2006، 2012، 2018 انجام گرفت؛ سپس نقشههای کاربری برای چهار مقطع زمانی به پنج کلاس: فضای سبز و باغات، زمینهای بایر، زمینهای زراعی، سطوح آب (سدجره) و مناطق مسکونی-انسان ساخت طبقهبندی گردید. پس از آشکارسازی کاربریاراضی و تغییرات آن به پیشبینی روند این تغییرات با استفاده از مدل زنجیره مارکوف برای سالهای 2025، 2050 پرداخته شد. پس از انجام تصحیحات لازم بر روی تصاویر لندست برآورد کاربری اراضی نشان داد که بیشترین درصد منطقه مورد مطالعه را اراضی بایر و زمینهای زراعی تشکیل داده است دقت کلی و ضریب کاپا برای سالهای 2000 ،2006 و 2018بالای 80/0 و 92/0 میباشد. نتایج حاصل از آشکارسازی تغییرات بین بازه زمانی 2000 تا 2018نشان داد که اراضی بایر به میزان 51/823، فضای سبز و باغات 85/157 هکتارروند کاهشی داشته است. در مقابل نواحی ساخته شده-59/439 هکتار، زمینهای زراعی 56/135 هکتار سطوح آبی 94/404هکتار با روند افزایشی مواجه بوده است. همچنین نتایج حاصل از پیشبینی با استفاده از مدلCA-Markov تغییرات اراضی منطقه برای سال 2025 و 2050 نشان داد که در صورتی که سرعت تغییرات کاربری همچون سالهای گذشته باشد در سال 2025 کاربری نواحی ساخته شده به 54/1089، هکتار کاربری زمین زراعی به 52/1154 هکتار و کاربری آبهای سطحی به 54/666 افزایش خواهند یافت، کاربری فضای سبز و باغات به 42/201، کاربری زمین بایر به 59/85279 هکتار کاهش مییابند و در سال 2050 کاربری فضای سبز و باغات به 62/192 هکتار کاهش، کاربری زمین بایر به 69/84387 هکتار کاهش، کاربری زمین زراعی به 73/1243 هکتار افزایش و کاربری آبهای سطحی به 59/895 کاربری نواحی ساخته شده به 98/1671 هکتار، افزایش پیدا میکنند. با بررسی تغییرات کاربریاراضی میتوان اطلاعات ارزشمندی درمورد تغییرات صورت گرفته توسط انسان و عوامل طبیعی به دست آورد از سوی دیگرنقشه پیشبینی حاصله از مدل زنجیره مارکوف برای ارائه دیدی کلی به منظور مدیریت بهتر منابع طبیعی بسیار حائز اهمیت است.
ژئومورفولوژی
موسی عابدینی؛ ویدا ایرانی؛ فریبا اسفندیاری درآباد
چکیده
امروزه به منظور ارزیابی نئوتکتونیک عمدتاً از اثرات ژئومورفیکی ناشی از فعالیتهای زمینساخت، مطالعهی مناظر و اشکال ایجاد شده، هم چنین اندازیگیری کمی لندفرمها از شاخصهای ژئومورفولوژی استفاده میشود. در این مطالعه، فعالیتهای نئوزمینساخت منطقه مورد مطالعه با تأکید بر توان لرزهزایی گسلها، با بهرهگیری از آثار و شواهد ...
بیشتر
امروزه به منظور ارزیابی نئوتکتونیک عمدتاً از اثرات ژئومورفیکی ناشی از فعالیتهای زمینساخت، مطالعهی مناظر و اشکال ایجاد شده، هم چنین اندازیگیری کمی لندفرمها از شاخصهای ژئومورفولوژی استفاده میشود. در این مطالعه، فعالیتهای نئوزمینساخت منطقه مورد مطالعه با تأکید بر توان لرزهزایی گسلها، با بهرهگیری از آثار و شواهد ژئومورفیک ارزیابی و سپس شهرها و مراکز پرتراکم جمعیتی نسبت به مراکز لرزهای و حریم گسلها پهنهبندی گردید. بدینمنظور ابتدا نقشههای توپوگرافی، زمینشناسی، تصاویرماهوارهای، عکسهای هوایی و مدل ارتفاعی رقومی منطقه مورد مطالعه تهیه شد. سپس بر اساس نتایج حاصل از بازدیدهای میدانی و مطالعات انجام شده، آثار و شواهد بارز در منطقه مورد مطالعه، مانند پرتگاهگسلی، خطوارههای گسلی، چشمههای تکتونیکی و ... مورد شناسایی قرار گرفتند.با بهرهگیری از دادههای تهیه شده، گسلهای اصلی شناسایی، و با استفاده از شاخصهای ژئومورفولوژی میزان فعالیت زمینساخت در منطقه مورد مطالعه مورد ارزیابی قرار گرفت و نقشه پهنهبندی فعالیتهای زمینساختی ترسیم گردید.در ادامه با استفاده از معادلات ولز و کوپر اسمیت، نوروزی، اشجعی و زارع، توان لرزهزایی گسلها محاسبه شد. متوسط توان لرزهزایی برای گسلهای آستارا، هیر، نئور و سنگور به ترتیب 9/6،2/6،7،8/4ریشتر محاسبه شد. سپسموقعیت مناطق مسکونی در حریم گسلها پهنهبندی و با نقشه کاربری اراضی ومقاومت سازندها که پس از فاصله از گسل بیشترین آسیبپذیری از زلزلههارا دارند، همپوشانی انجام گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر آناست که شهرهای نمین، عنبران، لوندویل و اسالم در پهنه خطر بسیار زیاد زمینلرزه، آستارا در پهنه خطر زیاد، حویق در پهنه خطر متوسط و شهرهای هشتپر و آبیبیگلو در پهنهبندی خطر بسیار کم قرار دارند
ژئومورفولوژی
معصومه رجبی؛ شهرام روستایی؛ سیدمحمدرضا جوادی
چکیده
یکی از اثرات مهم فرونشست، ایجاد مخاطره در نواحی سکونتگاهی و زیرساختهای مناطق شهری است، با توجه به اهمیت موضوع در این تحقیق به ارزیابی میزان فرونشست در شهرهای غربی استان همدان (همدان، بهار، صالحآباد و لالجین) پرداخته شده است. در این تحقیق متناسب با هداف مورد نظر از تصاویر راداری سنتنیل 1 (73 تصویر راداری در طی بازه زمانی ۱۶/۰۱/۲۰۱۵ ...
بیشتر
یکی از اثرات مهم فرونشست، ایجاد مخاطره در نواحی سکونتگاهی و زیرساختهای مناطق شهری است، با توجه به اهمیت موضوع در این تحقیق به ارزیابی میزان فرونشست در شهرهای غربی استان همدان (همدان، بهار، صالحآباد و لالجین) پرداخته شده است. در این تحقیق متناسب با هداف مورد نظر از تصاویر راداری سنتنیل 1 (73 تصویر راداری در طی بازه زمانی ۱۶/۰۱/۲۰۱۵ تا ۱۴/۰۱/۲۰۲۰)، اطلاعات چاههای پیزومتری منطقه (مربوط به سازمان آب و منطقهای استان همدان) و مدل رقومی ارتفاعی 30 متر SRTM به عنوان دادههای تحقیق استفاده شده است. این تحقیق در دو مرحله انجام شده است، در مرحله اول با استفاده از تصاویر راداری، میزان فرونشست منطقه محاسبه شده است و در مرحله دوم با استفاده از اطلاعات مربوط به چاههای پیزومتری، میزان افت سطح آب زیرزمینی و ارتباط آن با فرونشست منطقه ارزیابی شده است. نتایج تحقیق بیانگر این است که میانگین سالانه فرونشست در شهرهای همدان، بهار، صالحآباد و لالجین به ترتیب 47، 23، 9 و 6 میلیمتر بوده است. همچنین نتایج ارزیابی عوامل موثر در فرونشست منطقه بیانگر این است که در دشت لالجین، افت سطح آب زیرزمینی عامل اصلی فرونشست بوده است اما در محدوده شهری همدان علاوه بر افت آب زیرزمینی، توسعه ساخت و سازها نیز نقش مهمی در میزان فرونشست این شهر داشته است.
ژئومورفولوژی
مژگان انتظاری؛ حمیده غلام حیدری؛ حاجی کریمی
چکیده
وجود سازندهایی که شامل لایه های گچی هستند زمینه ساز تشکیل اشکال کارستی گچی خواهند بود. میزان ستبری لایه های گچی و کیفیت این لایه ها در شکل گیری اینگونه اشکال تاثیرگذار است. دشت مارون، در بخش چین خورده ساده رشته کوه زاگرس در استان های خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد واقع شده است. وجود سازند گچساران و پدیده های کارستی گچی که مهمترین آنها ...
بیشتر
وجود سازندهایی که شامل لایه های گچی هستند زمینه ساز تشکیل اشکال کارستی گچی خواهند بود. میزان ستبری لایه های گچی و کیفیت این لایه ها در شکل گیری اینگونه اشکال تاثیرگذار است. دشت مارون، در بخش چین خورده ساده رشته کوه زاگرس در استان های خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد واقع شده است. وجود سازند گچساران و پدیده های کارستی گچی که مهمترین آنها فروچاله است در این دشت، می تواند تاثیر بسیار مخربی بر جاده ها، تاسیسات، زمین های کشاورزی و واحدهای مسکونی و کیفیت آب مخزن سد مارون که در این دشت واقع شده است، داشته باشد؛ اما متاسفانه کمتر به شناخت و مطالعه این پدیده پرداخته شده است. در این پژوهش سعی شده است نرخ رشد و روند شکل گیری فروچاله های دشت مارون با استفاده از نمونه برداری از نمونه آب بارش و رواناب تولیدی از روی سازندهای منطقه برآورد شود. به این منظور پس از پایش هشت ساعته رواناب یک زیرحوضه با مساحت 6.2 هکتار از دشت مارون، نمونه آب باران و چندین نمونه از بخشهای مختلف رواناب در زمانهای مختلف برداشت شد و با توجه به میزان املاح حاصل از انحلال گچ موجود در رواناب و همچنین برآورد میزان رواناب متوسط سالانه مشخص شد که به طور میانگین در یک زیر حوضه به مساحت 6.2 هکتار، سالانه 5.4 متر مکعب از سنگهای گچی به وسیله رواناب بصورت محلول خارج می شود و برای شکل گیری یک فروچاله به حجم 376.4 متر مکعب، 69 سال زمان لازم است که این نرخ بالای رشد فروچاله ها می تواند برای ساکنین این مناطق بسیار مخاطره آمیز باشد چرا که وجود حفرات زیرزمینی و فروچاله ها میتوانند بستر ریزش های ناگهانی را مهیا کرده و صدمات جانی و خسارت های مالی را به دنبال داشته باشد.
ژئومورفولوژی
دکتر شهرام روستایی؛ داود مختاری؛ کریستینه جانانه
چکیده
ناپایداریهای دامنهای از مشخصترین نوع مخاطرات زمین ریخت شناسی محسوب می شوند که با دخالت های انسانی تشدید می گردند و بیشتر تاسیسات انسانی، به ویژه جادههای کوهستانی را مورد تهدید قرار می دهند، و به این ترتیب هزینههای سنگینی را به دولت و ساکنین محلی تحمیل می کنند. بنابراین ارزیابی کمی پتانسیل وقوع ناپایداریها در مناطقی که به ...
بیشتر
ناپایداریهای دامنهای از مشخصترین نوع مخاطرات زمین ریخت شناسی محسوب می شوند که با دخالت های انسانی تشدید می گردند و بیشتر تاسیسات انسانی، به ویژه جادههای کوهستانی را مورد تهدید قرار می دهند، و به این ترتیب هزینههای سنگینی را به دولت و ساکنین محلی تحمیل می کنند. بنابراین ارزیابی کمی پتانسیل وقوع ناپایداریها در مناطقی که به لحاظ وضعیت جغرافیایی و ساخت وسازهای انسانی مستعد وقوع ناپایداریها هستند ضروری می باشد. منطقه مورد مطالعه بزرگراه در حال احداث تهران- شمال می باشد که به دلیل جغرافیای خاص همیشه در معرض انواع ناپایداری ها قرار دارد.در این مطالعه از روش رگرسیون لجستیک برای تحلیل کمی ناپایداریها در دامنه های مشرف بر اتوبان در حال احداث تهران- شمال (حد فاصل تهران- سولقان) استفاده شده است. جهت بررسی پتانسیل وقوع حرکات دامنهای لایه های جداگانه 14 فاکتور موثر در وقوع ناپایداریها (شامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، زمین شناسی، کاربری اراضی، بارش، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، پوشش گیاهی، اقلیم، LS، SPI و TWI) در محیط GIS تهیه شدند، سپس با لایه پراکنش ناپایداریهای موجود انطباق داده شدند و تراکم آنها در واحد سطح محاسبه شد. در ادامه با استفاده از نرمافزار Terrset مدل رگرسیون لجستیک انجام شد. درنهایت میتوان گفت مدل آماری رگرسیون لجستیک مدلی مناسب جهت پهنهبندی احتمال وقوع ناپایداریها در منطقه مورد مطالعه در کنار خطوط ارتباطی است. به عنوان نتیجه گیری نهایی میتوان گفت علاوه بر عوامل طبیعی، عوامل انسانی خصوصا جادهسازی غیراصولی می تواند نقش مهمی در وقوع ناپایداریهای دامنههای مشرف بر جاده داشته باشد، برای کاهش نسبی خطرات و افزایش میزان پایداری دامنهها لازم است تا حد ممکن از تغییر اکوسیستم و کاربری اراضی اجتناب نمود، و همچنین هرگونه سیاستگذاری به منظور احداث سازهها متناسب با شرایط ژئومورفولوژیکی و زمینشناسی منطقه صورت پذیرد.
ژئومورفولوژی
معصومه رجبی؛ شهرام روستایی؛ محسن برزکار
چکیده
اولویت بندی زیر حوضهها از نظر پتانسیل سیل خیزی تأثیر مهمی در مدیریت حوضه آبریز دارد. هدف از اولویت بندی سیل خیزی در زیر حوضهها ارائه الگویی برای کنترل و کاهش خطرات سیل و ارزیابی نقش هر یک از زیر حوضهها در دبی اوج هیدروگراف سیلاب خروجی از حوضه میباشد. در این پژوهش پتانسیل سیل خیزی زیر حوضههای رودخانه زاب بر اساس پارامترهای 12 ...
بیشتر
اولویت بندی زیر حوضهها از نظر پتانسیل سیل خیزی تأثیر مهمی در مدیریت حوضه آبریز دارد. هدف از اولویت بندی سیل خیزی در زیر حوضهها ارائه الگویی برای کنترل و کاهش خطرات سیل و ارزیابی نقش هر یک از زیر حوضهها در دبی اوج هیدروگراف سیلاب خروجی از حوضه میباشد. در این پژوهش پتانسیل سیل خیزی زیر حوضههای رودخانه زاب بر اساس پارامترهای 12 گانه مورفومتری ، اولویت بندی زیر حوضههای آبریز زاب بر اساس روش ترکیبی آنالیز مورفومتریک و همبستگی آماری انجام شد. در ابتدا مقادیر 12 پارامتر مورفومتری و شاخص (Cv) محاسبه شده است. سپس ارتباط بین پارامترهای مورفومتریک و تعیین وزن تأثیر هر یک از آنها با استفاده از تای کندال و آنالیز مجموع وزنی (WSA) تحلیل شد. در نهایت شاخص اولویت بندی زیر حوضههای آبریز (SWPI) بر اساس روش ترکیب خطی وزنی (WLS) برای هر یک از زیر حوضه ها محاسبه شد. به منظور اعتبار سنجی نتایج از داده های موقعیت سیل های مخرب گذشته در حوضه آبریز زاب استفاده گردید. نتایج نشان داد که در روش پتانسیل سیل خیزی که بر اساس 12 پارامتر مورفومتری محاسبه شده زیر حوضههای شین آباد و صوفیان دارای پتانسیل زیاد سیل خیزی، زیر حوضه زاب کوچک دارای پتانسیل متوسط و زیر حوضههای کوپر و لاوین چای دارای پتانسیل کمی برای سیل خیزی میباشند. در واقع 83/33% مساحت حوضه زاب دارای پتانسیل خطر زیاد، 28/14% دارای پتانسیل خطر متوسط و 88/51% دارای پتانسیل خطر کم میباشد. نتایج حاصل از پارامترهای مورفومتری و همبستگی آماری نشان داد به ترتیب زیر حوضههای شین آباد و صوفیان با مقادیر 67/24 و 46/23 اولویتدارترین زیر حوضهها شناسایی شدند. مقایسه نتایج دو روش با شرایط مورفومتری و ژئومورفولوژی زیر حوضهها نشان میدهد نتایجی که با تکیه بر 12 پارامتر مورفومتری حاصل شده است تطبیق بیشتری با شرایط ژئومورفیک حوضه دارد
ژئومورفولوژی
موسی عابدینی؛ الهامه عبادی؛ احسان قلعه
چکیده
پدیده فرونشست زمین یکی از مخاطراتی است که در طی سالهای اخیر در بسیاری از مناطق رخ داده و معضلات زیادی را برای زمینهای کشاورزی، مناطق مسکونی و جادهها را در برخی از دشتهای کشور به وجود آورده است. دشت ماهیدشت واقع در استان کرمانشاه یکی از این مناطق میباشد که در طی سالهای گذشته برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی در این دشت ...
بیشتر
پدیده فرونشست زمین یکی از مخاطراتی است که در طی سالهای اخیر در بسیاری از مناطق رخ داده و معضلات زیادی را برای زمینهای کشاورزی، مناطق مسکونی و جادهها را در برخی از دشتهای کشور به وجود آورده است. دشت ماهیدشت واقع در استان کرمانشاه یکی از این مناطق میباشد که در طی سالهای گذشته برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی در این دشت روند صعودی داشته است. بنابراین هدف از این پژوهش برآورد میزان فرونشست در دشت ماهیدشت میباشد. در این تحقیق جهت تعیین میزان افت سطح آب زیرزمینی و تهیه نقشه از نرمافزار GS+ و GIS و نیز مدلهای مختلف روش کریجینگ(روش زمین آمار) استفاده شد. همچنین به منظور تعیین محدوده تحت تأثیر و نهایتا برآورد میزان فرونشست دشت از روش تداخلسنجی راداری به عنوان روشی قابل اطمینان و با دقت بسیار بالا، پوشش وسیع و توان تفکیک مکانی بالا استفاده گردید. نتایج نشان داد که بیشترین نرخ فرونشست در بازه زمانی 2015 -2020، 15 سانتیمتر محاسبه گردید که این مقدار به سمت غرب و مرکز دشت کاهش یافته به صورتی که در قسمت غرب دشت، کمترین مقدار فرونشست مشاهده میگردد. همچنین با توجه به نقشههای استخراج شده از پهنهبندی آبهای زیرزمینی، عمق آب زیرزمینی در دشت ماهیدشت از حداکثر 62/21 متر در سال 2015 تا حداکثر 90/23 متر در سال 2020 متفاوت است. به طوری که میزان افت آبهای زیرزمینی در طی سالهای مطالعاتی(2015 تا 2020)، به 28/2 متر رسیده است که پیامد این افت سطح آب زیرزمینی منجر به ایجاد فرونشست در منطقه گردیده است.
ژئومورفولوژی
ایمانعلی بلواسی؛ صیاد اصغری سراسکانرود؛ فریبا اسفندیاری؛ بتول زینالی
چکیده
ارزیابی مورفولوژیکی رودخانه برای درک شرایط کنونی و پتانسیل تغییرات احتمالی آن، جهت برنامهریزی محیطی امری ضروری است. در این مطالعه مورفولوژی رودخانه کهمان، از سراب خاصان تا منطقه دوآب به طول 62/38 کیلومتر ارزیابی شد. بدینمنظور تصاویر ماهواره لندست، سنجندههای TM و OLI در سالهای 1374 و 1399 تهیه و مجرای رودخانه کهمان بر روی این تصاویر ...
بیشتر
ارزیابی مورفولوژیکی رودخانه برای درک شرایط کنونی و پتانسیل تغییرات احتمالی آن، جهت برنامهریزی محیطی امری ضروری است. در این مطالعه مورفولوژی رودخانه کهمان، از سراب خاصان تا منطقه دوآب به طول 62/38 کیلومتر ارزیابی شد. بدینمنظور تصاویر ماهواره لندست، سنجندههای TM و OLI در سالهای 1374 و 1399 تهیه و مجرای رودخانه کهمان بر روی این تصاویر با استفاده از شاخص تفاضل آب نرمال شده بارزسازی گردید. سپس دینامیک جانبی مجرای رودخانه کهمان با استفاده از روش ترانسکت و آهنگ مهاجرت مجرا مورد بررسی قرار گرفت. متوسط جابجایی مجرای رودخانه کهمان در بازه زمانی(1399-1374) با استفاده از شاخص نرخ مهاجرت مجرا 51/2 متر در سال برآورد گردید. کمترین میزان این شاخص در ترانسکتهای شماره 49، 50 و 48 بهترتیب 18/0، 21/0 و 37/0 متر در سال بوده که درههای کوهستانی و عملیات تثبیت کناره های رودخانه، مهمترین دلیل کنترل و تثبیت کنارههای مجرای رودخانه کهمان در این ترانسکتها تشخیص داده شد. همچنین بیشترین مقدار نرخ مهاجرت در ترانسکتهای 4، 32 و 30 بهترتیب 80/4، 05/5 و 12/6 متر در سال برآورد گردید. میانبرها و فرسایشپذیری زیاد مواد کناره و دشت سیلابی از عوامل اصلی بالا بودن نرخ مهاجرت مجرا در این ترانسکتها بوده است. محاسبه تغییرات مساحت ترانسکتها نشان داد که حدود 85/185 هکتار از زمینهای مجاور رودخانه کهمان در بازه زمانی(1399-1374) تخریب شده است. به عبارتی به طور متوسط هر سال حدود 43/7 هکتار از این اراضی در نتیجهی جابجایی مجرای رودخانه کهمان فرسایش یافته و از بین رفتهاند. بنابراین میتوان گفت جنس مواد کنارههای رودخانه کهمان در محدوده دشت و مناطق کشاورزی سبب افزایش مهاجرت جانبی مئاندرها شده و عرض دره افزایش و دشت سیلابی مجاور رودخانه کاهش چشمگیری پیدا کرده است.
ژئومورفولوژی
موسی عابدینی؛ بیوک فتحعلی زاده؛ معصومه رجبی
چکیده
در پژوهش حاضر مخاطرات ژئومورفولوژیکی حوضه آبریز زنوزچای- واقع در شمال شهرستان مرند استان آذربایجان شرقی- مورد ارزیابی قرار گرفت. ابتدا طریق تهیه نقشههای پهنهبندی نئوتکتونیک، سیلاب و زمینلغزش صورت گرفت. پهنهبندی فعالیتهای تکتونیکی نسبی (Iat) از طریق میانگینگیری و ترکیب شاخصهای ژئومورفیک گرادیان طولی آبراهه، انتگرال هیپسومتریک، ...
بیشتر
در پژوهش حاضر مخاطرات ژئومورفولوژیکی حوضه آبریز زنوزچای- واقع در شمال شهرستان مرند استان آذربایجان شرقی- مورد ارزیابی قرار گرفت. ابتدا طریق تهیه نقشههای پهنهبندی نئوتکتونیک، سیلاب و زمینلغزش صورت گرفت. پهنهبندی فعالیتهای تکتونیکی نسبی (Iat) از طریق میانگینگیری و ترکیب شاخصهای ژئومورفیک گرادیان طولی آبراهه، انتگرال هیپسومتریک، شکل حوضه زهکشی، سینوزیته جبهه کوهستان، نسبت پهنای کف دره به عمق دره و فاکتور عدم تقارن حاصل میشود. نقشههای پهنهبندی مخاطرات سیلاب و زمینلغزش از طریق ترکیب لایه-های موضوعی با بهرهگیری از مدل فرایند تحلیل شبکه (ANP) در بستر سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه شدند. دادههای بارش، تصاویر مدل رقومی ارتفاع (DEM)، نقشههای زمینشناسی و تصاویر ماهوارهای Sentinel مهمترین دادههای مورد استفاده در تحقیق حاضر میباشند. نتایج حاصل از شاخصهای ژئومورفیک بیانگر این است که بخش قابل توجهی از آنومالیهای این شاخصها از اختلافات سنگشناسی حوضه نشات میگیرند. پهنهبندی تکتونیک فعال منطقه نیز حاکی از ضعف نسبی فرایندهای نئوتکتونیکی و جنبش گسلهای منطقه و غلبه فرایندهای فرسایشی میباشد. در رابطه با خطر وقوع سیلاب نتایج مدل ANP نشان داد که متغیرهای شیب، فاصله از رودخانه و تحدب سطح زمین اهمیت بالاتری در پخش سیلاب برعهده دارند. از نظر خطر وقوع سیلاب، درحدود 4 درصد از سطح حوضه زنوزچای در کلاس خطر بسیار زیاد و 4/7 درصد در کلاس خطر زیاد واقع شده است. پهنههای خطرناک منطبق بر بستر درههای دو آبراهه اصلی حوضه میباشند و درنتیجه، بخشهایی از سکونتگاههای موجود در این درهها در معرض سیلابهای مخرب قرار دارند. درنهایت، براساس نتایج مدل ANP سه متغیر شیب، لیتولوژی و بارش اهمیت بالاتری در احتمال وقوع زمینلغزشهای منطقه دارند. درحدود 16 درصد حوضه زنوزچای در کلاس خطر زیاد و 7 درصد آن در کلاس خطر بسیار زیاد زمینلغزش واقع شدهاند. وقوع زمینلغزش در قسمتهای میانی حوضه به دلیل مجموعهای از شرایط، مانند حضور شیب و سازندهای زمینشناسی مستعد، از احتمال بالاتری برخوردار است.
ژئومورفولوژی
محمد حسین رضائی مقدم؛ داود مختاری؛ مجید شفیعی مهر
چکیده
برای شبیه سازی رواناب و رسوب در حوضه های آبریز از مدل های مختلفی می توان استفاده کرد که هر یک برای شرایطی خاصی ارایه شده است. در این پژوهش، بیلان آبی و رسوب حوضه آبریز شهرچای با استفاده از مدل SWAT شبیه سازی شد. برای واسنجی و اعتبارسنجی مدل SWAT از روش SUFI-2 استفاده گردید. نتایج حاصل با استفاده از چهار معیار ارزیابی مدل ها شامل معیار نش ساتکلیف، ...
بیشتر
برای شبیه سازی رواناب و رسوب در حوضه های آبریز از مدل های مختلفی می توان استفاده کرد که هر یک برای شرایطی خاصی ارایه شده است. در این پژوهش، بیلان آبی و رسوب حوضه آبریز شهرچای با استفاده از مدل SWAT شبیه سازی شد. برای واسنجی و اعتبارسنجی مدل SWAT از روش SUFI-2 استفاده گردید. نتایج حاصل با استفاده از چهار معیار ارزیابی مدل ها شامل معیار نش ساتکلیف، ضریب تبیین، نسبت باقیمانده میانگین مربعات خطا به انحراف از معیار داده های مشاهداتی و دو فاکتور p-factor و r-factor مقایسه شدند. نتایج نشان داد که روش SUFI-2 دارای الگوریتم موترتری برای واسنجی و اعتبار سنجی مدل در این حوضه می باشد همچنین مقادیر بدست آمده از مدل برای رواناب و رسوب در این حوضه در حد قابل قبول می باشد. ولی این مدل رواناب را بهتر از رسوب در این حوضه شبیه سازی می کند از مهمترین علل ضعف مدل در شبیه سازی می توان به به تعداد کم داده ها، غیر قابل اعتماد بودن داده ها، شبیه سازی ضعیف جریان، عدم پیوستگی اطلاعات و نبود یا کمبود داده های کامل روزانه رسوب اشاره نمود.
ژئومورفولوژی
نجمه شفیعی؛ لیلا گلی مختاری؛ ابوالقاسم امیراحمدی؛ رحمان زندی
چکیده
فرونشست زمین در طی سالهای گذشته به دلایل مختلف از جمله رشد بی رویه جمعیت، برداشت بیش از حد از منابع آب زیرزمینی، عوامل تکتونیکی به همراه عوامل دیگر سبب بروز مشکلات و معضلات فراوان به زمینهای کشاورزی، ساختمانهای مسکونی، جادهها، خطوط انتقال نیرو و ... شده است. این پدیده در چند سال گذشته آسیبهای فراوان به دشتهای استان فارس به ...
بیشتر
فرونشست زمین در طی سالهای گذشته به دلایل مختلف از جمله رشد بی رویه جمعیت، برداشت بیش از حد از منابع آب زیرزمینی، عوامل تکتونیکی به همراه عوامل دیگر سبب بروز مشکلات و معضلات فراوان به زمینهای کشاورزی، ساختمانهای مسکونی، جادهها، خطوط انتقال نیرو و ... شده است. این پدیده در چند سال گذشته آسیبهای فراوان به دشتهای استان فارس به خصوص ساختمانهای مسکونی و زمینهای کشاورزی وارد نموده است. پایش میزان نرخ فرونشست و نیز پرداختن به علت یا علل تاثیر گذار آن جهت کنترل و مدیریت خطر دارای اهمیت فراوان است. در این پژوهش به منظور بررسی وضعیت فرونشست درآبخوان دشت نورآباد ممسنی از داده های سنتینل 1A در بازه زمانی (2018-2015) و روش تداخل سنجی راداری که با مقایسه فازهای دو تصویر راداری که از یک منطقه در دو زمان مختلف اخذ شده اند، قادر به تعیین تغییرات سطح زمین در آن بازه ی زمانی می باشد در محیط نرم افراز( SNAP) انجام گرفت. جهت تهیه نقشه های افت و سطح آب زیرزمینی در سالهای حداقل 1382 و حداکثر1394 از روش درونیابی IDW استفاده شد و سپس میان دو پارامتر افت آب زیرمینی و فرونشست سطح دشت با استفاده از مدل GWR تحلیل فضایی صورت پذیرفت و خروجی حاصل از این تحلیل نشان داد که حداکثر میزان R2 در بخش های مرکزی آبخوان 79 /0 می باشد و در بخش های جنوبی این مقدار کاهش می یابد. همچنین میزان مقادیر برآورد شده با پیش بینی شده نشان می دهد که وضعیت خطا در بخش مرکزی بین 0006 .0تا 0.0007 می باشد. نشان از اعتبار سنجی بالای مدل و میزان دقت بالای بین خروجی های حاصل از دو پارامتر می باشد.